بیمُزد و مواجب در بزرگترین وزارتخانه دولت
اعتصاب معلمان حقالتدریس همچنان ادامه دارد/ آموزش و پرورش خلاء این تعداد معلم را چطور جبران خواهد کرد؟/ مشکل آموزش و پرورش سومدیریت است نه کمبود بودجه

نزدیک به یک ماه است که معلمان حقالتدریس کشور دست به اعتراض زدهاند. در گروههایی چند هزار نفری و چند صد نفری گرد هم آمدند تا پیگیر مطالبات خود باشند. مطالبه حقوقهای عقبافتادهای که همان را نیز تکذیب میکنند. همه اینها در سکوتی خبری جریان دارد! شاید از آن رو که دیگر کلاس درسی وجود ندارد تا دانشآموزان و والدین از نبود معلم شاکی شوند. به همین دلیل است که خود معلمان دست به کار شده و دیگر همکاران خود را به این کارزار و گروههای تلگرامی دعوت میکنند. تا گوشی پیدا شود برای شنیدن صدایشان.
یکی از آنها شاید معلم ادبیات است. حکایتی از کلیله و دمنه را در گروه به اشتراک میگذارد. همان حکایت معروف موشی که در خانه صاحب مزرعه تله موشی دید و از مرغ و گوسفند و گاو تقاضای کمک کرد و آنها گفتند تله مشکل توست. اما در آخر ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزيد. از مرغ برايش سوپ درست کردند. گوسفند را برای عيادت کنندگان سر بريدند،گاو را نیز برای مراسم ترحيم کشتند، و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه میکرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر میکرد!
از هر کلاس ۲۴ نفره تنها ۵ دانشآموز پیگیر تشکیل نشدن کلاسشان هستند
«رزا جزینی» یکی از همان معلمهایی است که سه هفتهای میشود، در اعتصاب است یا به قول خودش و با غمی که در صدایش پیداست کلاس را زمین گذاشته. او در پاسخ به چگونگی گذراندن اعتصاب خود و همکارانش به فراز میگوید: «خیلی از همکاران رسمی ما که تا ۵ ۶ ساعت کار اضافی داشتند، به خاطر ترس از توبیخ به ما نپیوستند. از سویی هنوز این اعتصاب میان حق التدریسهای کل کشور همه گیر نشده است. دانشآموزان نیز چون در خانه مشغول تحصیلاند، والدین در جریان کلاسهایشان نیستند و متوجه نشدند». او همچنین در مورد عکسالعمل دانشاموزان به تشکیل نشدن کلاس میگوید در این مدت از هر کلاس ۲۴ نفره تنها ۵ نفر پیگیر شدند و بقیه سکوت کردهاند!»
شاید با شنیدن این جملات ناخودگاه پرت شویم به دوران دانشآموزی خود. زمانهایی که معلم غیبتی کوتاه داشت و ما از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم. اما تصور کنیم این نبود معلم در سطح گستردهای از مدارس حالا به وقوع پیوسته. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ خانم جزینی، این معلم بازنشسته اصفهانی در این مورد میگوید: «این تعداد (۵ نفر) دانشآموز پیگیر خیلی کم است و واقعا جای تعجب دارد. نمیدانم شاید با مدیر در ارتباط باشند، اما به من تنها همین چند مورد پیام میدهند. همان اوایل پیام دادند و برای مشکل به وجود آمده ابراز همدری کردند».
«حجتالله بنیادی»، کارشناس و پژوهشگر آموزش و پرورش نیز در گفتوگو با «فراز»، اثرات آموزشی اعتصاب معلمان حقالتدریس را کندوکاو کرده است. به باور او یک آسیب این وضعیت آنجاست که اگر به احتمال خیلی ضعیف آموزش و پرورش بتواند سریع نیروهای دیگر را جایگزین کند، دانش آموزی که ۴ یا ۵ ماه با روش یک معلم آشنا شده به مشکل میخورد. چرا که ناگهان فرد دیگری که احتمالا اموزش و مهارت کافی ندارد جایگرین شده. او این روند آسیبزا را که اثرات آن ممکن است به سالهای بعد نیز کشیده شود، این گونه شرح میدهد: «آموزش و پرورش قریب به ۱۹۷ هزار معلم کم دارد. از این تعداد کمبود، بخشی را با سرباز معلم پر کرده، بخشی را با معلمان خرید خدمات و بخش دیگر را با معلمان حق التدریس رسمی و آزاد. غیر از سرباز معلمی که مانند رسمیها موظف است کار کند، و اگر فرض بگیریم تعدادشان ۲۰ هزار نفر است، ۱۷۷ هزار معلم حقالتدریس میماند. یعنی میتوان گفت که ۱۴۰ یا ۱۵۰ هزار کلاس درسی که از طریق حقالتدریسها تامین شده، دچار بهم ریختگی و تنش میشود. حالا اگر ما خوشبین باشیم و بگوییم از این ۱۷۷ هزار نفر، ۲۰ درصدشان به ترک تدریس قطعی روی آورند باز هم جامعه قابل توجهی آسیب خواهد دید».
مشکل آموزش و پرورش سومدیریت است نه کمبود بودجه
معلمان حقالتدریس، یعنی همان نیروهای بازنشسته و رسمی که به شکلی ساعتی کار میکنند و بیمه و سنوات و عیدی نیز ندارند چند سالی هست که با درگیریهای مالی و حقوقهای تسویه نشده سر و کله میزنند. حقوقهایی که باید از سوی بزرگترین وزاتخانه دولت پرداخت شود. نه کارفرما و پیمانکار!
رزا جزینی درباره مشکلات پیش آمده میگوید: « مشکل ما در حال حاضر دوتاست. سوای این که حقوق اسفند و فروردین را حساب نکردند و گفتند آن زمان برنامه شاد نبوده، شهریور را نیز نمیخواهند حساب کنند. و از سویی ۶ ماه اخیر را ۳۵ دقیقهای قرار است حساب کنند. بحث ما تنها اسفند و فروردین نیست، کل حقوق ما روی هواست».
با باور او علت این کار آموزش و پرورش آن است که معلمهای بازنشسته و کسانی که اضافه کار میگیرند، حقوقشان باید بر اساس آخرین حکم کارگزینی باشد. اگر بخواهند طبق همان ساعت ۹۰ دقیقهای حساب کنند، باید پول زیادی بدهند. حال به همین دلیل میگویند ۳۵ دقیقه که نصف مبلغ را یعنی برابر با حقوق قبلی حساب کنند. این معلم اصفهانی در این باره میگوید: «اگر این را همان اول اعلام میکردند، مطمئنا هیچکس کلاس برنمیداشت».
حجتالله سعیدی نیز در نقد وضعیت پیش آمده از عدم شفافیت وزارت آموزش و پرورش میگوید. «در حال حاضر در دنیای مجازی، اطلاعرسانی و صدور یک فیش الکترونیکی حاوی رقم حقوق و ساعت کار، کار سختی نیست و هزینه اضافهای ندارد. سامانهها به سادگی این را امکانپذیر کردهاند. این که آموزش و پرورش به این شکل مبهم و پراشکال عمل میکند و در این راستا شفافیتی ندارد، این آسیبی است که اعتماد جامعه فرهنگیان و حتی کل جامعه نسبت به آموزش و پرورش و عملکرد کل دولت خدشهدار میکند». نمونه بارز این بیاعتمادی را در صحبتهای رزا جزینی نیز میتوان دید. او میگوید: «واقعا نمیدانم چرا این کار را میکنند، با وجود آن که نیرویی ندارد، افرادی را هم که حاضر به همکاری هستند را تا این اندازه رنجانده. نه فقط با نوع پرداخت، بلکه با نوع کلام، پیام و برخوردی که این مدت داشتیم، همه خیلی عصبی و خشمگین هستند. بهشان برخورده است. و واقعا نمیدانم که سال آتی قرار است چه کاری کنند. مگر اینکه جبران مافات کنند و دل همکاران ما را به دست بیاورند».
حالا بر خلاف آن که سالهاست مشکلات مالی پیش آمده را ناشی از کمبود بودجه میدانند، اما بنیادی معتقد است که این ایرادات مدیریتی است. تنها راهش نیز این است که در نظام انتصابات آموزش و پرورش یک تجدید نظر اساسی شود. شاید این نقطه کلیدی بتواند، خیلی از نظامات دیگر را تغییر دهد. یعنی تا انتصابات در اموزش و پرورش سیاسی باشد، تغییر و تحول مثبتی هم در هیچ بعد حتی بعد مالی رخ نخواهد داد.