حوالی ساعت ۷:۳۰ صبح شنبه، ۱۷ تیرماه خبری از انفجار بمب صوتی در کنار کلانتری ۱۶ زاهدان در کانالها و رسانههای بومی سیستان و بلوچستان منتشر شد. تصاویر حادثه به سرعت در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها همهگیر میشود. «مولوی نقشبندی» و «اسما بلوچی زهی» که گاه به عنوان کارشناس به تلویزیونهایی فارسی زبان خارج از کشور دعوت میشوند با انتشار توییتهایی، از جوانان در خواست میکنند به محل حادثه رفته و جلوی آنچه کشتار مینامیدند را بگیرند.
با ختم قائله، خبرنگار فراز به محل درگیری در جنوب مصلای زاهدان رفته تا جزییات ماجرا را از شاهدان حادثه جویا شود.
ساعت نزدیک ۱۴ است و مردم در سه گوشه خیابان منتهی به کلانتری ۱۶ زاهدان جمع شدهاند. نیروهای انتظامی به مردم میگفتند: «بفرما آقا نمایش تمام شده!». تلاش میکردند متفرقشان کنند. با دوربین از مردم فیلم میگرفتند. مردم میرفتند اما تعداد دیگری جایشان را میگرفت.
ترافیک سنگین است و به همین علت نمیشود کنار پاسگاه پیاده شد. درهای ورودی ارباب رجوع کلانتری دوباره به رنگ مشکی در آمده است. مجبور شدیم از محل قدری فاصله بگیریم. مغازهها تعطیل هستند و گویی زندگی جریان نداشت. در این میان فقط یک سوپرمارکت باز است. صاحب سوپر مارکت جزییات ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «حجم تیر به حدی بود که همسایه من که کنارم نشسته بود و داشت درگیری را تماشا میکرد تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد». بعد از شرح دادن این جملات به سمت صحنه درگیری میرود. محل مورد اشاره او کوچهای است که ابتدای آن رد خون خودنمایی میکند. ااما این نقطه از محل درگیری خیلی دور است. میپرسیم: «مطمئنید که همینجا تیر اصابت کرده؟» صاحب سوپر مارکت با اطمینان میگوید: بله. اثرات خون را میشود دید.
درهای باز یک مغازه مرغ فروشی توجه را جلب میکند. ناگهان پیرمردی که روی تخت چوبی دراز کشیده با صدای ورود ما چشمانش را طوری گرد میکند که انگار اجنهای دیده باشد. پرسشها او را کمی گنگ میکند و بعد از چند دقیقه روایتش را شروع میکند: «درگیری از ساعت ۶ شروع شد. من خودم درگیری را دیدم. تا ساعت ۱۰:۳۰ هم ادامه داشت. فاصله زیاد بود و فقط صدای تیر و بمب میشنیدم». پیرمد دستش را روی سرش میکشد و ادامه میدهد: «در همین حد چیزی معلوم نبود!». معلوم بود که علاقهای به جواب دادن ندارد. در نهایت، حرف آخرش را میزند و میگوید نمیدانم آقا!
یک شیرینی فروشی هم باز بود. درباره حادثه اینگونه گفت : «درگیری که از ۷ تا ۱۰:۳۰ بود. اخبار انفجار انتحاری را که میشنوم نمیدانم چه بگویم، چون نبود. صدای نارنجک بود من که ندیدم ولی کسانی که بودند این را میگفتند. ساعت ۷:۳۰ که من آمدم راهها را بسته بودند. مجبور شدم دور بزنم و وارد مغازه شوم. درگیری بود. تا ساعت ۱۰:۳۰ صدا بسیار بلند بود که تا اینجا که فاصله بسیار دوری با پاسگاه دارد، شنیده میشد. وقتی برجکها را تصرف کردند و از آن سمت به مردم و مامورها تیراندازی کردند، ماموران بمب صوتی زدند».
صاحب شیرینی فروشی در ادامه گفت: «صدای تیراندازی زیاد بود. دو نفر را با آمبولانس به اینجا آوردند که دست و پاشان تیر خورده بود. میگفتند که داشتن نگاه میکردند که تیر، به پشت بامشان کمانه کرده بود. گفتند اشرار از برجکها به سمت مامورها و مردم تیراندازی میکردند. همانجا تیرهایی به مردمی که برای تماشا آمده بودند، اصابت میکند».
گروهک «جیش العدل» در نیمروز شنبه، مسئولیت این عملیات را به عهده گرفت. برخی از شهروندان در حال عبور میگویند: «چند روز پیش روی در مغازهها گروهی نوشته بودند «جیش العدل»! این شاید اعلام خطر زودهنگام تروریستهای این گروه بود برای برنامه خونینی که میخواستند در روز شنبه اجرا کنند.
این خبر تکمیل میشود
هشدار جدی پزشکان و متخصصان عفونی
بررسی دو گروه فیکنیوز
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک