محمد ایرانی، دیپلمات و سفیر اسبق ایران در کشورهای کویت، اردن و لبنان با بیان این موضوع تاکید میکند که داستان سال ۱۹۴۸ که منتج به شکلگیری اسرائیل شد مجدداً قرار است در نوار غزه تکرار شود و این منطقه دیگر در اختیار ملت فلسطین نخواهد بود و به دیگر اراضی و سرزمینهای اشغالی میپیوندد.
همانطور که اشاره کردید بیش از ۴ ماه از درگیریهای غزه سپری شده است و مسلم است اسرائیلیها و شخص نتانیاهو اهدافی را ترسیم و اعلام کرده بودند که تاکنون به آنها دست پیدا نکردهاند. آنها زمانی را هم برای دستیابی به این اهداف تعیین کرده بودند. یعنی گفته بودند ظرف ۲ تا حداکثر۳ ماه به آنها دست پیدا میکنند. اینکه در این مدت میتوانند جریان مقاومت و نیروهای نظامی حماس را سرکوب، اسرای اسرائیلی را آزاد و به دیگر خواستههایشان هم جامعه عمل بپوشانند. برعکس آنچه صورت گرفته کشتار مردم بود که براساس آمار موجود بیش از ۲۸ هزار فلسطینی در نتیجه اقدامات اسرائیل جان خود را از دست دادهاند. نزدیک به ۷۰ هزار نفر مجروح شدهاند و تعداد زیادی هم در زیر آوراها قرار دارند و احتمالاً با تخریب وسیع صورت گرفته سرنوشتشان نامعلوم است. این فاجعه بسیار بزرگی است که از قرن گذشته تا کنون سابقه نداشته است. یعنی در منطقه کوچکی مانند غزه که در ابعاد ۳۶۰ کیلومتر مربعی قرار دارد این کشتار صورت گرفته باشد. علتش هم این است که اسرائیلیها و در واقع نتانیاهو و ارتش اسرائیل تصمیماتی را اتحاذ کردهاند مبنی براینکه شدت جنگ را تا آن اندازه افزایش دهند که طرف مقابل به دلیل کشتار مردم تسلیم شوند. این اتفاق تاکنون رخ نداده است و به نظرم حتی در ادامه هم بعید است که خواسته اسرائیلیها محقق شود و به اهدافشان دست پیدا کنند. نتانیاهو نیز بارها رسما اعلام کرده است که اگر امروز جنگ غزه پایان پیدا کند این حماس است که پیروز میدان است؛ لذا چه سیاستی را در پیش میگیرد؟ به این شکل عمل میکند که نه تنها با آتش بس که از هشتمین روز ماه میلادی گذشته در پاریس مطرح شده است، موافقت نمیکند بلکه بر شدت درگیریها نیز میافزاید؛ اسرائیلیها در حال حاضر با آتش بس مخالفت میکنند چرا که معتقدند که اگر بخواهند در ادامه آتش بس به یک توافق دائم با فلسطینیها دست پیدا کنند قطعاً به خواسته خودشان نخواهند رسید و این فلسطینیها هستند که در ازای آزادسازی اسرا امتیازاتی را مطالبه میکنند. یعنی اگر آینده این وضعیت را از نگاه اسرائیلیها ببینیم به این صورت است که هجومشان را کامل و به شهر رفح نیز حمله میکنند؛ مدتی است که ارتش اسرائیل و نتانیاهو مکرراً اعلام میکنند که میخواهند رفح را به صورت کامل اشغال کنند.
این موضوع بدان معنا است که یک کشتار وسیع دیگر هم در راه است و در حقیقت دسترسی به تونلهایی که گمان میکنند در آن مناطق رزمندگان حماس حضور دارند را در دستور کار خود قرار میدهند. این نکته موجب ایجاد نگرانی در میان تعدادی از کشورهای جهان از جمله اروپاییها و حتی آمریکا شده است. آنها در موضعگیریهایشان اعلام کردند که به نخست وزیر اسرائیل گفتهاند از ورود به این شهر پرهیز کند. البته به نظر میرسد آنچه اسرائیلها از حمله به رفح دنبال میکنند تنها کشتار جمعی مردم آن منطقه نیست که قطعاً بخشی از نقشه آنها خواهد بود. اسرائیلیها به دنبال کوچ اجباری و دسته جمعی فلسطینیها هستند و میخواهند مردم نوار غزه را مجبور کنند که به صورت دسته جمعی به مناطق دیگری که میتواند مناطق داخلی اسرائیل باشد – اسرائیلیها هنوز با این موضوع موافقت نکردهاند- و یا حتی صحرای سینا و مصر مهاجرت کنند. البته این موضوع نیز مطرح شده است که کشورهای اروپایی این افراد را به کشورهایشان منتقل کنند تا به صورت پناهنده در این کشورها زندگی کنند. این موضوع بدان معنا است که داستان سال ۱۹۴۸ که منتج به شکلگیری اسرائیل شد مجدداً قرار است در نوار غزه تکرا شود و این منطقه دیگر در اختیار ملت فلسطین نخواهد بود و به دیگر اراضی و سرزمینهای اشغالی میپیوندد. این نقشهای است که بسیاری از نظریه پردازان اروپایی نیز تأکید کردهاند که اسرائیلها سالها است به دنبال رسیدن به آن هستند و میخواهند غزه را به خاک اسرائیل ملحق کنند.
هرگز قابل پیشبینی نبود که اسرائیلیها از آن اقدام برای این هدف استفاده کنند، اما در هر صورت عملی بود که انجام شد.
خیر اینطور نیست. اسرائیلیها در وضعیتی قرار گرفتهاند که اگر بخواهند از آن پیروز خارج شوند باید فلسطینیها را به صورت کامل نابود و یا اخراج کنند. اسرائیلیها با اهتمام به این موضوع به دنبال سواستفاده از شرایط هستند؛ نتانیاهو وضعیت غزه را گرو شرایط فعلی خود قرار داده است چرا که او میداند با این اوصاف جایی در سیستم حکمرانی اسرائیل ندارد. اسرائیلیها معتقدند اگر همین امروز جنگ متوقف شود نتانیاهو از کار برکنار میشود. یعنی انتخابات زودهنگامی برگزار میشود و او باید از قدرت کنارهگیری کند.
همینطور است؛ لذا با ادامه این جنگ نتانیاهو به دتبال تثبیت وضعیت خود است. از سوی دیگر اگر وضعیت ادامه پیدا کند و به درازا بکشد و آنچه نتانیاهو به دنبال آن است در رفح صورت گیرد اعمال فشار بیشتری بر بایدن در راه خواهد بود چرا که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و رئیس جمهور آمریکا مجبور است به جهت در پیش بودن انتخابات ماه نوامبر وضعیت را به جایی برساند که از آن برای برد در انتخابات ریاست جمهوری بهرهبرداری کند. برهمین اساس هم معتقدم که از این مرحله به بعد ما شاهد اختلافات عمیقتری میان بایدن با نتانیاهو و بخش تندرو کابینه اسرائیل خواهیم بود.
از دیدگاه بنده بخش تندرو کابینه نتانیاهو یعنی وزرای امنیت ملی و دارایی اسرائیل و به صورت کلی تمامی هیأت حاکمه آن میگویند ما نباید اجازه دهیم تا دولت مستقل فلسطینی شکل بگیرد. فارغ از اینکه تشکیل این دولت به لحاظ عملی با ابهام بسیار زیادی مواجه است. به همین جهت هم برای کاهش فشارهای کشورهای اروپایی و آمریکا و حتی کشورهای عربی، بر آن هستند تا به صورت مرحلهای طرح آتش بس دائم را اجرا کنند. بعد از آن نوبت به بازسازی غزه میرسد و در نهایت ما به آینده بعد از جنگ میرسیم. آینده بعد از جنگ هم، تشکیل دولت فلسطینی و یا ادامه همین وضعیت فعلی است. کابینه اسرائیل ترجیح میدهد در بهترین شرایط به وضعیت پیش از هفتم اکتبر بازگردند. اما آنچه مسلم است طرف اروپایی و آمریکایی در حال رسیدن به این جمعبندی هستند که بالاخره برای حل بحران این منطقه باید سرزمینی را برای فلسطینیها تعریف کنند. در این سرزمین باید سعی شود که تندروها و جریان مقاومت و حماس حضور نداشته باشند و مدیریت در اختیار سایر گروههای فلسطینی باشد که از ابتدا به دنبال برقراری صلح بودند. برهمین اساس هم اختلافی ایجاد شده است که آیا حماسیها باید همچنان وجود داشته باشند؟ آیا حماس به عنوان یک جربان سیاسی وجود داشته باشد و یا گروههای دیگر فلسطینی یعنی جریان فتح و محمود عباس و دیگر جریانات سیاسی دولت خودگران فلسطین باشند؟ اینچنین بحثهایی در جریان هستند. اما به اعتقاد بنده در شرایط فعلی و در مرحله نخست هیچ راهی به جز شکلگیری آتش بس وجود ندارد. میخواهم بگویم در این شرایط که اسرائیل و نتانیاهو نقشه حمله به رفح را در سر میپرورانند، اندیشیدن در مورد تشکیل دولت فلسطینی دید وسیعتری را طلب میکند. البته ممکن است به صورت نظری بحث آن در جریان باشد، اما به صورت عملی اگر بخواهد که به عرصه ظهور برسد همه باید تلاش کنند که در گام نخست این جنگ خاتمه پیدا کند و آتش بس شکل بگیرد.
یکی از نتایجی که جنگ غزه یا به قول خود فلسطینیها طوفان القصی به دنبال داشت این است که به هر حال از نزدیکی سعودی به اسرائیل جلوگیری و عادیسازی روابط ریاض با تل آویو را به تعویق انداخت. اتفاقاً یکی از اهدافی که سران حماس اعلام کردند نیز دستیابی به همین هدف بود. آنها گفتند ما از روندی که میرفت تا تمامی فلسطین فروخته شود ممانعت به عمل آوردیم. اما اینکه آیا این حملات موجب شد تا نزدیکی روابط اعراب با اسرائیل به صورت کلی به فراموشی سپرده شود خیر گمان نمیکنم به این صورت باشد.
بله معتقد هستم که به تعویق افتاده است. در شرایط فعلی از دولتهای عربی انتظار بیشتری وجود دارد. اینکه در یک چنین شرایطی که شهروندانی از تبار اعراب در حال کشته شدن هستند باید اقدام جدیتری را صورت میدادند، اما متأسفانه ما شاهد موضعگیری و اقدام در خور توجهی از سوی این کشورها نیستیم؛ اعراب تنها به جهت واکنش افکار عمومی کشورهایشان سعی دارند تا این روابط را به تعویق بیاندازند.
بله همینطور است. یک نگاه کلانتری در منطقه حاکم است که در شرایطی که این کشورها در مقابل اسرائیل قرار داشته باشند امکان اجرای پروژههای بزرگ اقتصادی را نخواهند داشت. شروطی که حاکمان سعودی برای آمریکا نسبت به برقراری رابطه با اسرائیل مطرح کردهاند نیز نشان دهنده آن است که نوعی جدیت در سیاست ریاض برای رابطه با تل آویو وجود دارد که پس از توافق فلسطینیها با اسرائیل مجدداً دنبال خواهد شد.
معمولاً به این شکل است که پس از جنگهای فلسطینیها و اسرائیل، دولتهای تندروتری در تل آویو به روی کار میآیند و به نظر میآید با توجه به وضعیت فعلی هم، با کنارهگیری نتانیاهو دولت تندروتری شکل گیرد چرا که در این شرایط سیاستمدارانی که در تل آویو از ایده ت ۶۶۶ شکیل کشور فلسطین در همسایگی اسرائیل حمایت میکردند در ارکان قدرت جایی ندارند و صدایی از آنها شنیده نمیشود و لذا وضعیت اسرائیل در مسیر تندروها به حرکت خود ادامه میدهد.
ویدیو:
سه رأس مثلث به جامانده از دولت سیزدهم
چرا صداوسیما این روزها گلبهخودی میزند؟
ویدیو:
بررسی چالش اصلی نظام سلامت ایران در گفتگو با دکتر هادی یزدانی:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک