ظهرهوند با طرح این موضوع که من همین حالا هشدار میدهم که با سیاست فعلی و با این روند باید بدانیم که به زودی مانند همان حمله (حمله آمریکا به افغانستان) مجدداً رخ میدهد، تأکید میکند: «اینبار تحت عنوان "دفاع از امنیت جهانی" و "مبارزه با تروریسم" ما را هم هدف قرار میدهند. این خطر بسیار بزرگی برای امنیت ملی ایران است.»
روابط ایران و افغانستان را چطور ارزیابی میکنید و از دیدگاه جنابعالی روند فعلی مراودات تهران و کابل در مسیر درستی پیش میرود؟
روابط ایران و افغانستان یکی از مهمترین و پیچیدهترین روابط ایران با یک کشور خارجی در ابعاد سیاسی، امنیتی و فرهنگی و اقتصادی است که به نظر میرسد در دستورکار وزارت امورخارجه هم قرار دارد. واقعیت این است که افغانستان از جنبههای مختلف نزدیکترین کشور به ایران است. یعنی بخشی از حوزه تمدنی ایران به شمار میرود و همینطور دو کشور دارای بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک هستند. علاوه بر همه این موارد متجاور از ۵ میلیون نفر "مهاجر" و "پناهجو" و "بیجا شده" از کشور افغانستان در ایران حضور دارند که در شرایط فعلی یگانه مؤلفهای است که باید در تنظیم روابط ایران با افغانستان به آن توجه کرد. این افراد عزیز هستند و به دلیل وجود طالبان و ناامنی به ایران آمدهاند، اما در هر صورت باید به کشورشان بازگردند. سیاست ما باید معطوف به فراهم کردن بستری برای بازگشت سرافرازانه، امن و مطمئن این افراد به خانه خودشان و کشور افغانستان باشد. شرایط نباید سبب شود تا این افراد در اینجا رسوب کنند و روند روابط تهران- کابل نباید به سمتی حرکت کند که عملاً هم پناهجویان و مهاجرین در ایران رسوب کنند، هم در افغانستان قوم زدایی شود و هم مؤلفههای فرهنگی و تاریخی ما در افغانستان توسط طالبان حذف و پاک شود. این اتفاقات در حال وقوع هستند و اگر کاری در خلاف روند فعلی انجام نشود ما با کشوری به نام «پشتونستان» که جایگزین «افغانستان» است مواجه خواهیم شد و باید در بلند مدت با آن همزیستی داشته باشیم.
یعنی با اوضاع فعلی ممکن است این موضوع صورت پذیرد؟
بله همینطور است و در این صورت این کشور به کانونی برای حضور و بازیگری عوامل تروریستی تبدیل خواهد شد که مؤلفههای ژئوپولتیکی آمریکا را در آن پیاده میکنند. همین حالا شبکههای مختلفی از القاعده و داعش و جریانات تجزیه طلب و گروههایی نظیر جیش العدل و بسیاری از گروههای دیگر در افغانستان حضور دارند که زمینه ساز بازیگری آمریکا در منطقه به شمار میروند؛ بنابراین اگر قصد واقعی طالبان این است که در قدرت بماند و حکمرانی کند و با جهان هم، تعامل داشته باشد این موضوع به این معنا است که باید اجازه دهد اقوام مختلف در این کشور زندگی کنند. نمیتواند سلطه داشته باشد. نمیتواند حضور و وجود اقوام دیگر را نقض کند. ببینید طالبان حتی نمایندگی کلیت قوم پشتون را نیز برعهده ندارد بنابراین نمیتواند با اقدامات و تحرکات خود مانع حضور اقوام دیگر در افغانستان شود. اگر قرار باشد رویه قوم زدایی محقق شود که شواهد نیز گویای آن است- در حالیکه جهان حضورشان را به رسمیت نمیشناسد -با ایران نیز دچار چالشهایی خواهند شد. یعنی آب ما با آنها در یک جوی نخواهد رفت. البته همین حالا هم آب را بر روی ما بستهاند. آبی که به صورت تاریخی به ایران تعلق داشت. برهمین اساس برای اینکه از این بحران بلندمدت جلوگیری کرده باشیم و هم اینکه شهروندان افغانستانی که در کشورمان حضور دارد از امکان بازگشت به کشورشان برخوردار شوند باید در نگاه و تعاملاتمان نسبت به طالبان و افغانستان یک بازنگری جدی داشته باشیم. متأسفانه تا کنون این اتفاق نیفتاده است و ما مسیری را میبینیم که دورنمای روشنی را به ما نشان نمیدهد. یعنی نه برای ما و نه برای پناهجویان و مهاجرین افغانستانی مسیر روشنی را ترسیم نمیکند.
جنابعالی در اظهاراتتان به این نکته اشاره کردید که قرار نیست افغانستان با خالی شدن از حضور اقوام دیگر تبدیل به پشتونستان شود. یعنی با خالی شدن افغانستان از حضور مخالفین طالبان که به قومهای هزاره و تاجیک تعلق دارند فضا برای فعالیتها و سیاستگذاریهای طالبان با سهولت بیشتری به پیش میرود؟ آنها در این کشور در امان نیستند، اما مهاجرت این افراد به ایران نیز با مشکلاتی در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و امنیتی برای میزبان همراه بوده است. چه باید کرد؟ این مردم عمدتاً از شیوه حکومت داری طالبان راضی نیستند و به کشور ما آمدهاند، اما در ایران نیز اوضاع برای شهروندان ایرانی بر وفق مراد نیست. به تنشهای ماههای اخیر مرزی ایران با طالبان نیز توجه داشته باشید که با خشونتهایی همراه بود.
بنده به حضور مهاجران و پناهجویان افغانستانی در ایران توجه دارم، اما معتقدم که این حضور باید ساماندهی شود. مرزها کنترل و بسته شود و نهایتاً این افراد در خطوط مرزی کشورشان با ایران مستقر شوند. اینکه وارد ایران شوند چه بخواهند و چه نخواهند موجب بهم ریختن سیستم اداره ایران میشود. برای ما مشکل ساز میشود. هم از جنبه اقتصادی و هم امنیتی و هم مرزهای اجتماعی. وضعیت فعلی کشور نسبت به تعدد حضور افغانستانیها در ایران هم، نشانه ضعف سیاستهای جاری دولت است. قطعاً طالبان برای مردم افغانستان ارزش قائل نیست و غیر از جماعت خودشان، قوم دیگری را در جایگاه انسان محاسبه نمیکنند. دقیقاً آنها شیوه اقدامات نتانیاهو در غزه را در افغانستان نسبت به قومیت زدایی در این کشور دنبال میکنند. وضعیت فعلی افغانستان به جهت سیاستهای آمریکاییها است که با هدف این کار را انجام میدهند. به چه دلیل هفتهای ۴۰ میلیون دلار به آنها میدهند؟ آمریکاییها دروغ میگویند. آنها (طالبان) عوامل آمریکاییها در منطقه هستند. همه این کارها را انجام میدهند و بعد هم بر روی رفتار ضد انسانیشان ماله میکشیم. ما هیچ نسبتی با طالبان نداریم. باید مرزهایمان را ببندیم و اجازه ندهیم هیچ فردی وارد ایران شود. مسأله باید به گونه دیگری حل شود و نه به قیمت بهم ریختن مرزهای اجتماعی کشورمان. ایران اگر از هم بپاشد ژئوپولتیک کل منطقه از هم میپاشد. من از شیعیان و هزارها و تاجیکها و دیگر اقوام دفاع میکنم، اما این به معنای آن نیست که در دفاع از این افراد، خانه خودمان را نابود کنیم. آن سمت که نابود شد. این سمت را هم نابود کنیم؟ صحبت این است که در خوانش صورت مسأله باید تجدیدنظر صورت گیرد. آقایان به صحبتهای کارشناسانی مانند بنده توجهی نکردهاند. اگر توجه میکردند ما فرصت دوساله را از دست نمیدادیم. البته حالا هم توجه نمیکنند. متأسفانه در حال حاضر این وضعیت مانند اره دو لبه برای ایران است. اگر برخورد کنیم یک مسألهای است و اگر بخواهیم بیخیال باشیم و با طالبان ببنیدم مشکل دیگری در حوزه امنیت ملی کشور ایجاد و مشکل بزرگتری درست میشود. یعنی همان فاجعهای که در حمله نخست آمریکاییها اتفاق افتاد و به طالبان حمله کردند. من همین حالا هشدار میدهم که با این سیاست و با این روند باید بدانیم که به زودی مانند همان حمله مجدداً رخ میدهد. اینبار تحت عنوان "دفاع از امنیت جهانی" و "مبارزه با تروریسم" ما را هم هدف قرار میدهند. این خطر بسیار بزرگی برای امنیت ملی ایران است. به سیاست نباید به صورت تک متغییره نگریست. دوباره تکرار میکنم که بنده از مهاجرین و کسانی که تحت عنوان پناهجو به ایران آمدهاند حمایت میکنم، اما این حضور نیز باید با نظم و برنامه باشد. باید در نقاط مرزی پایگاه و امکاناتی را دایر کنیم و این افراد را در همانجا مستقر کنیم. نه اینکه به صورت آزادانه در کل ایران در رفت و آمد باشند. افغانستانیها باید به افغانستان بازگردند و برای کشورشان مبارزه کنند و کاری انجام دهند.
**ما در مسأله آب که شما به ان اشاره کردیم هم با افغانستان دچار چالش هستیم. به صورت مثال سد کمال خان که با مصالح ایرانی ساخته شده است.
در همان زمان باید با سفیر وقت که سیمان را در اختیار افغانستانیها قرار میداد برخورد میشد. وزارت امورخارجه باید این فرد را توبیخ میکرد. خوب است که بدانید حتی سدی که بر روی هریرود ساخته شده است توسط هندیها و با سیمان ایرانیها ساخته شده است. ببنید چه سیاستهای نادرستی وجود داشته است! حتی وقتی هم صحبت میکنیم با ما برخورد میشود و به طور مثال میگویند هیرمند خودش خشک شد و طالبان بیتقصیر است.
چه باید کرد؟
روش سیاست خارجی ما غلط است و با این روش کشور به سمت بیراهه هدایت میشود و امنیت ملی ایران آسیب میبیند. آقایان حوزه سیاست خارجی باید بگویند مسوولیت سیاستهایشان با آنها است در این صورت ما نیز دیگر سخن نمیگویم. اما در حال حاضر باید نحوه برخورد با پناهجو، ژئوپولتیک منطقه، طالبان و نگاهی که به حوزه سیاست خارجی دارند در کنار نحوه تعامل با سازمان ملل و جریانات ضد طالبانی تغییر کند.
یعنی وزارت خارجه یا باید مسوولیت عواقب سیاست فعلی در قبال طالبان را بپذیرد یا سیا ستهایش را تغییر دهد؟
بله هم وزارت خارجه و هم وزارت کشور. هر دو باید بیایند و اعلام کنند که مسوولیت قضیه را میپذیرند.
در صورت تکرار تنشهای مرزی میان دو کشور چه باید کرد؟
تنش چندان مهم نیست. یک زمانی تنش بهتر از فروپاشی و جنگ داخلی و منطقهای است. بالاخره حکمرانی هم وجه سخت دارد و هم نرم. اگر نگران این مسأله هستیم باید پلیس را جمع کنیم چرا که پلیس ناچار است دست به اسلحه شود. نیروی نظامی و امنیتی جایگاه دارد. یک زمانی واکنش اولیه سخت، بهتر از این است که مصیبت بزرگی را در پیش داشته باشد. یک زمانی میشود همان سیاست آقای خاتمی که تنش زدایی میکرد و مرحوم هاشمی رفسنجانی هم که میگفت ما ارتش نمیخواهیم. این که تسلیم شدن است. قدرت بازدارندگی در کنار قدرت مذاکراتی و تهدید و فرصت دو روی سکه هستند. برای مدیریت بحران باید تمامی مؤلفههای قدرت را به کار گرفت. تک بعدی که نمیشود حرکت کرد. مانند دولت آقای روحانی که سووال میکردیم چرا برجام را پذیرفتید و میگفتند بروید خدا را شکر کنید که جنگ نشد. یعنی مردم را در دوگانه امنیت و جنگ میگذاشتند و حالا در دوگانه معیشت و امنیت. این روش کار، غلط است. این روش و دیالوگ غلط است که از بین بد و بدتر تصمیم بگیریم. خیر. ما باید میان خوب و بد تصمیمگیری کنیم.
این خبر تکمیل میشود
اگر اطلاعی از او دارید با فراز تماس بگیرید
سیدمحمد بهشتی شیرازی در گفتگو با فراز:
با هزنیه کمتر از اتباع سایر کشورها انجام میشود
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک