برخی هم حرفهای توسعهای میزنند که در چنین شرایطی نیز توسعه در کشور امکان پذیر نیست. توسعه در زمانی است که به سمت مثبت برویم. وقتی بخواهیم از وضعیت اقتصادی منفی به وضعیت اقتصادی مثبت برسیم باید از یک نقطه عطف بگذرد که به آن صفر توسعه میگوییم. لذا نوعا نامزدها توجهی به آینده ایران ندارند و فقط حرف میزنند. البته مردم زندگی خود را میبینند. مثلا یک راننده تاکسی که از صبح تا شب زحمت میکشد دنبال بنزین و لاستیک و بیمه و نرخ تاکسی است. لذا فرصت فکر کردن ندارد.
عبارتی هست که گفته میشود اگر سرانه درآمد زیر ۱۰ هزار دلار باشد دموکراسی وجود نخواهد داشت. بنابر این وقتی یک راننده تاکسی صبح تا شب بخواهد دخل و خرج خود را جور کند به فکر مسائل مالی است نه سیاست خارجی و مسائل فرهنگی و هنری. بنابر این خیلی طبیعی است که مردم مساله زندگی و بهداشت و سلامتی و رفع بیماری و معیشت خود را در اولویت قرار دهند و نسبت به آنها حساس باشند. در نتیجه نامزدها نیز اگر حرفهایی از آن دست بزنند کسی آنها را تحویل نخواهد گرفت و باید از این دست وعدهها بدهند که مردم بپذیرند. منتها نامزدها در این میان نه وعدههای حقیقی بلکه اغلب وعدههای خبالی میدهند و با حقیقت روبهرو نمیشوند. این در حالی است که زیربناهای کشور در خطر است اما نامزدها به آن اشارهای نداشتند.
البته برخی نیز اندک اشاراتی به این موضوع داشتهاند و ایران را مساله اصلی دانستهاند تا اینکه حرفهای شعاری بزنند و به مردم ارائه کنند. اگر حال ایران خوب نباشد حال مردم ایران هم خوب نیست. لذا در مقام سنجش چیزی از مناظرات انتخاباتی حداقل تاکنون درنیامده است. البته اغلب نامزدها جز یک یا دو نفر دنبال کار کارشناسی نیستند و به خصوص آنهایی که وعدههای رویایی میدهند کاری به کار کارشناسی و آمار ندارند و فقط میگویند که چه بگوییم تا مردم خوششان بیاید و به ما رای بدهند. همه آمار و اطلاعات مشخص است، اما برخی نامزدها اصلا به آنها باوری ندارند که بخواهند به آنها استناد کنند.
ویدیو:
رسانههای غربی آرین طباطبایی را متهم کردند |
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک