به گزارش «فراز»، طبق آمار منتشر شده، برنامههای تلویزیونی «اعجوبهها»، «سمت خدا» و «خودمونی» به ترتیب با ۱۷، ۱۵ و ۱۴درصد بیننده، در رتبههای بعدی قرار دارند. دو برنامهی «پاورقی» و «سید خندان» نیز حدود ۷درصد بیننده دارند. دو برنامه با اجرای «محمدرضا شهبازی»، مجری پرحاشیه صداوسیما که چندی پیش، در اعتراض به زمزمه بازگشت مجریان قدیمی به تلویزیون، با انتشار ویدویی از مسوولان صداوسیما گلایه کرد.
با این حال اما، مقایسه این آمار با سالهای گذشته پرده از عمق فاجعه بر میدارد. طبق آماری که در آذرماه ۹۸ از ۱۰ برنامه پرمخاطب صداوسیما منتشر شد، برنامه تلویزیونی «اعجوبهها» در آن سال حدود ۳۰ درصد مخاطب داشت. تعداد بینندگان این برنامه در آذرماه ۱۴۰۰ به حدود ۲۰ درصد و امروز به حدود ۱۷درصد رسیده است. وضعیت برای دیگر برنامههای همیشهصدرنشین سازمان صداوسیما نیز مشابه است. برای مثال، تعداد مخاطبان برنامه «سمت خدا» از حدود ۲۶درصد در سال ۹۸، به حدود ۱۵ درصد ریزش داشته است.
در این بین، تکلیف تعدادی از برنامههای تلویزیونی روشن است. «پاورقی» و «سید خندان» با مخاطب ۷ درصدی و برنامه «سرنخ» با مخاطب دو درصدی، خود را در لیست ورشکستههای سازمان صداوسیما گنجاندهاند و به نظر میرسد تنها دلیل اصرار به استمرار تولید این آثار، نه به مسایل اقتصادی و فرهنگی بلکه به مسایل سیاسی بازمیگردد.
برنامههای فوتبالی، همواره پربینندهترین تولیدات صداوسیما بودهاند. با این حال اما این پایگاه همیشهپایدار تلویزیون نیز از گزند بیرغبتی مخاطبان در امان نبوده است. ویژه برنامه جام ملتهای آسیا در برنامه «فوتبال برتر» با جذب حدود ۲۴ درصد از مخاطبان، توانسته صدرنشین پربینندهترین تولیدات صداوسیما باشد. این در حالی است که برنامهی «نود» عادل فردوسیپور، در آخرین روزهایی که روی آنتن بود، حدود ۵۰ درصد مخاطب داشت و صدرنشینی پربینندهترین برنامه تلویزیون «جبلی»، از نصف این عدد نیز کمتر است.
دیگر برنامههای فوتبالی صداوسیما از جمله بخش گزارش ورزشی، «شبهای فوتبالی»، «لذت فوتبال» و «فوتبال ۱۲۰» هم به ترتیب ۱۴، ۱۰، ۱۳ و ۱۳ درصد بیننده داشتهاند.
باید گفت که آسیبشناسی ریزش مخاطبان در حوزه برنامههای فوتبالی نشان میدهد که بخشی از این اتفاق علاوه بر سیاستهای ناکارآمد سازمان صداوسیما، به دلیل انحصار در اجرای برنامهها، حذف شبانه مجریهای پرمخاطب و کیفیت پخش و کارشناسی مسابقات فوتبال رقم خورده است.
تمام این آمار و سیر سقوط آمار مخاطبان رسانه ملی اما برای مسوولان و سیاستگذاران این سازمان کافی نبوده تا شکست مدیریتیشان را بپذیرند. «پیمان جبلی»، رییس سازمان صداوسیما، یکی از این مسوولان است که در پاسخ به انتقادات، همواره به دنبال توجیه این شکست بوده است. «جبلی» آذرماه امسال در مراسم آیین نکوداشت هفته پژوهش گفت: «رسانه ملی قطعا باید بهدنبال جذب مخاطب و تولید برنامههای پرمخاطب باشد اما باید توجه کرد که برنامه پرمخاطبی که غذای آلوده میدهد قطعا پرضررتر از برنامه کممخاطبی است که غذای سالم میدهد». او در جای دیگر، چارهاندیشی برای نجات رسانهملی از بحران ریزش مخاطب را «باجدهی» تفسیر کرد و گفت: «قرار نیست به بهانه جذب مخاطب و جذابیت شدن برنامههایمان به هیچ چهره هنجارشکنی باج نمیدهیم که بخواهد ارزشهای ما را زیر سوال ببرد».
توجیهسازی اما در ادامه نیاز به آمارسازی هم دارد. نتیجه آمارسازیهای عجیب و غریب نیز چیزی به جز آشکار شدن تضادهای ساختاری نیست. رییس صداوسیما در حاشیه جلسه هیات دولت در ۶ دیماه در حضور بیش از ۲۵۰ مهمان اعلام کرد که «آمار مخاطبان صداوسیما از ۳ سال اخیر بیشتر بود». چند روز بعد، جبلی از مخاطب ۸۷ میلیونی صداوسیما خبر داد. در حالی که آخرین آمار، نشاندهنده سقوط بیتردید آمار مخاطبان در ۳ سال اخیر است.
«وحید جلیلی»، قائممقام رئیس سازمان صداوسیما نیز از دیگر مسوولان این سازمان است که در عین آگاهی از ریزش بیسابقه مخاطبان، درست به شیوه دیگر مسوولان در نهادهای دیگر، بار مسوولیت را به دوش مدیران پیشین میاندازد. او در گفتوگویی با ماهنامه سوره، درباره کمبود مخاطب گفت: «موقعی که صداوسیما را تحویل گرفتیم، متوسط بیننده سریالها ۲۴ درصد بود. نتفلیکس که تحویل نگرفتیم».
آمار اخیر از میزان مخاطبان برنامههای تلویزیونی در حالی منتشر شده که سازمان صداوسیما، در سالهای گذشته همواره از اعلام و شفافسازی آمار دقیق و مستند از مخاطبانش طفره رفتهاست؛حتی انتشار آمار مخاطبان شبکه نمایش خانگی نیز نتوانسته مدیران صداوسیمایی را کمی به شفافسازی ترغیب کند.
گریز از مرکز شفافیت، در اظهارات پیمان جبلی نیز رخنمون دارد. او پیشتر در گفتوگویی گفته: «رسانه زمانی اثرگذار است که صرفا بهدنبال اندازهگیری مخاطب نباشد، در این صورت برنامهسازی ما را تکبعدی میکند». معنی این گفته، نمیتواند از دو خالت خارج باشد. یک: رییس صداوسیما خود را مکلف به اعلام آمار شفاف به مردم نمیداند. دو: جذب مخاطب و افزایش تعداد بینندگان اساسا اهمیتی برای ساختار تازهی مدیریتی این سازمان ندارد و هدف، اجرای برنامههای تبلیغاتی دستگاهها و نهادهای ویژه و پرنفوذ است.
همه اینها در حالی است که بودجهی این سازمان زیانده، اوایل بهمنماه حدود ۲۵هزار میلیارد تومان به تصویب رسید و کمترین انتظار از چنین نهادی، ارایه آمار شفاف به مردم است. البته افزایش سه برابری بودجه صداوسیما نیز نتوانسته رییس این سازمان را راضی کند و علت تولید محتوای بیکیفیت و ریزش مخاطب از نظر پیمان جبلی، همچنان کمبود بودجه است. زیان انباشته ۴۳هزار میلیارد تومانی را نیز به همه اینها اضافه کنید.
به نظر میرسد، تا زمانی که مدیران و دیگر عوامل صداوسیما، تصمیم به پذیرش واقعیتها نگریند، در همچنان روی همین پاشنه بچرخد.
ویدیو:
در نامه سرگشاده جبهه ملی ایران به رییسجمهوری مطرح شد
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟