ماشین ۱۰۰میلیاردتومانی که حاصل یک رانت، یک ناز شست و یک دستخوشاست. آن هم در جامعهای که خط فقر در پایتختش بر اساس روایتهای حاکمیتی ۳۰به میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگر در آن ۸میلیون و ۶۰۰هزار تومان در بهترین حالتش است!
چرا رانت؟ بگذارید برگردیم به یک سال قبل و روزهای تلخ ۱۴۰۱ پس از فوت مرحوم مهسا امینی. روزهایی که دردانههای ملیپوش فوتبال در شش و بش اداهای سیاسی یا گرفتن رانت های قشنگ بودند. همان روزهایی که از یک طرف کودتا علیه سرمربی و تشکیلات اداره کننده فوتبال کردند و با لابی آقایان ایکس در دفتر ریاست جمهوری به دفتر معاون اول رفتند. این را دیگر مهدی طارمی خودش روایت کرده است. از اتفاقاتی که گذشت و چطور کیروش آمد و چه گذشت بر فوتبال ملی.
او البته نگفت آن ملاقات ها و قول و قرارهای بعدیشان چطور یکی از بزرگترین رانتهای تاریخ ورزش ایران را رقم زد!
طارمی نگفت که در آن جلسات ادعا شده بود اگر با اسکوچیچ به مصاف انگلیس برویم، شک نکنید ۶گل میخوریم و بزرگواران دولتی غیر مطلع از فوتبال در آن شرایط ملتهب، کیروش را آوردند و از انگلیس ۶ تا خوردیم!
اینها البته خیلی مهم نیست. مهم آن رانتی است که این دیدار برای آن بازیکنان به همراه داشت؛ مجوز واردات خودرو. مجوزهایی که ابتدا ادعا کردند یک مجوز عادی و بر اساس عرف خواهد بود اما در نهایت با قهر همین دردانهها تبدیلش کردند به مجوز واردات بیمحدودیت. همان مجوزهایی که حاصل یکی از اقلا ۲۵تایش شده است همین رنجروور۱۰۰ میلیاردی که حسین کنعانی برایش فخر می فروشد.
اگر میخواهید بدانید چرا ۱۰۰میلیارد عدد خاصی است باید به یاد بیاورید که همان فدراسیون فوتبالی که هیچ وقت شفاف اعلام نکرد چند تا از این مجوزها را گرفته و دقیقا به چه کسانی داده است، امسال سقف هزینههای لیگ برترش را برای تیمهایی مثل استقلال و پرسپولیس حدود ۴۰۰میلیارد اعلام کرده. یعنی کل هزینههای ۳۵نفر روی هم می شود به اندازه رانت ۴ تا از این ماشینها. ماشینهایی که قیمت جهانیشان به ده میلیارد هم نمیرسد اما چون وارداتشان ممنوع است، نمره ایرانشان میشود چنین عدد هنگفتی! ماشین هایی که این قیمت های نجومی شان هم خود حاصل از یک محدودیت و ایجاد یک رانت است!
داریم از رانت ۱۰۰میلیاردی برای بازیکنانی حرف میزنیم که بالاترین دستمزدها را میگیرند و همینطور خشک و خالی هم صدای همه ورزش را در آوردهاند. آنها این رقم ناقابل را گرفتهاند برای دو باخت و یک برد و آن همه حواشی در دوحه!
حالا هم فخرش را میفروشند چون به واسطه یکی دو لابی گر که با روی کار آمدن دولت جدید تا دفتر رئیس جمهور رفته اند و خواسته شان را گفته اند، و بعد هم این مجوزهای کذایی. مجوزهایی که در دوره احمدی نژاد صله دیدار و فوتبال بازی کردن با آقای رییس جمهور بودند و چقدر سخت از ورزش برچیده شدند اما سال قبل برای چند سلفی و چند عکس رسمی و چند کرنش در هیاهوی فریاد از تبعیض ها، اینچنین از تیم ملی دوباره سر برآوردند.
همه اعتراض های امروز کشتیگیران، شناگران، فوتسالیستها و بقیه اهالی ورزش به کنعانی و رفقایش حاصل همان رانتی است که یکسال قبل از رایزنی لابی گران محترم و دفتر دولت سر بر آورده. همان جلساتی که مهدی طارمی در مصاحبه با عادل فردوسیپور درباره بخش هایی از محتوایش سخن گفته است.
حالا ملیپوشان دیگر رشتهها اعتراض دارند چرا یکی برای باخت ۱۰۰میلیارد کاسب میشود و دیگری برای تاریخسازی و مدالش ۵۰۰میلیون. شفافش می شود ۵۰۰ میلیون پاداش دو مدال نقره مهسا جاور به ازای ماشین عروسک آقای کنعانی و البته جیب های خالی مردم عادی که کمرشان زیر بار فشار اقتصادی خم شده.
این اتفاقا همان تبعیضی است که محمدباقر قالیباف هر بار کاندیدا میشود، ۴درصدیها نامش مینهد و فریادش میکند. یاللعجب که این رانت هر بار در دولت اصولگرا اینچنین آشکارا از ورزش سر بر آورده و چه تلخ که نه آقای مخبر تا امروز کلامی درباره فاجعهای که ایجاد شده سخن گفته و نه آقای قالیباف مدعی فسادستیزی. آقای قالیباف که حالا بر مسند ریاست مجلس تکیه زده است. البته اینها عادی است، انگار همانطور که علی ربیعی روی آنتن تلویزیون گفت: «شیوه» برای روزهای شلوغی خیابان است و نشان دادن «زن های بی حجاب» و شعار «مبارزه با رانت» هم برای روزهای انتخابات!
بقیهاش میشود ناز شستشان! نوش جان آقای کنعانی! یادتان نرود تا همیشه اقلا «ممنوندار» آقای مخبر و لابی گران محترم باشید.
ویدیو:
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتوگو با فراز تشریح کرد
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک