دکتر مصدق ۱۴ اسفند در حالی که ۱۰ سال در حبس خانگی بود درگذشت. ایشان سه سال قبل از این حصر نیز در زندان رژیم پهلوی بود. در این نامه سرگشاده که امضا شورای مرکزی جبهه ملی به هفدهم بهمن ماه پای آن است، مروری مختصر بر زندگی رهبر نهضت ملیشدن صنعت نفت ایران شده: «همانطور که جنابعالی آگاه هستید دکتر مصدق با رهبری خود در نهضت ملی ایران، نه تنها موجبات ملی شدن صنعت نفت ایران را به انجام رسانید، بلکه موجب کوتاه شدن دست قدرتهای بیگانه، به ویژه استعمار بریتانیای کبیر در امور ایران شد. رهبری او در نهضت ملّی ایران الهامبخش کشورهای ستمدیده گردید و او را زعیم عالیقدر مشرقزمین نامیدند. همه میدانند که ابرقدرتها خدمات استقلالطلبانه و آزادیخواهانهی وی را برنتابیدند و با یاری دستگاه سلطنت و بخشی از روحانیت و سایر عوامل داخلی خود و البته اجامر، تنها دولت ملی (برآمده از اراده و حاکمیت ملت) را با کودتای نظامی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سرنگون کردند.» همچنین در ادامه این نامه به موضع جمهوری اسلامی درباره دکترمصدق و کودتای ۱۳۳۲ اشاره شده: «بیان اعتراف کودتاچیان داخلی و خارجی به چنین کودتای مفتضحانهای، تکرار مکرارت است. هر سال بر سیل این اعترافها و شواهد اضافه میشود. اما جای درنگ بود که در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد سال گذشته حکومت جمهوری اسلامی، بهرغم آن نظرات گذشته خود درباره دکتر مصدق، دادگاهی برگزار و در آن نقش دولت ایالات متحده آمریکا در این کودتا را محکوم کرد.»
جبهه ملی ایران در بخش دیگر نامه سرگشاده خود به دکتر مسعود پزشکیان نوشته: «گفتنی است که دکتر مصدق و یاران او، پس از کودتا محکوم و مغضوب شدند. دکتر مصدق پس از سه سال زندان مجرد، تا پایان عمر پر ثمرش (بیش از دهسال)، در منزل شخصی خود در احمدآباد تبعید و زندانی بود. حتی دستگاه حاکم مانع از اجرای وصیت ایشان شد و امکان تدفین پیکرشان در کنار آرامگاه شهدای قیام ملّی سیتیر را نداد و به دستور حکومت، او را در همان اتاق محبس خانگی اش، دفن کردند. نه تنها امکان حضور عموم مردم را در تشییع پیکر ایشان ندادند، بلکه تا پایان حکومت دیکتاتوری سابق، امکان برگزاری هیچ آیین یادبودی، به ویژه آیین سالگرد ایشان در چهارده اسفند ممکن نبود.»
اشاره نامه شورای مرکزی جبهه ملی به ممانعت محمدرضا پهلوی از دفن پیکر دکترمصدق در کنار شهدای قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ است. در این سال دکترمصدق پس از ۱۵ ماه نخست وزیری و در پی اختلاف نظر با شاه درباره لزوم انتقال وزارت جنگ به دولت از سمت خود استعفا داد. ایشان تاکید داشت که باید وزیر جنگ نیز نه از سوی شاه بلکه از سوی نخست وزیر انتخاب شود و به او پاسخگو باشد. پس از این استعفا، شاه احمد قوام السلطنه به نخست وزیر منصوب کرد، اما قیام مردم در روز ۳۰ تیر دکترمصدق را به قدرت بازگرداند. شمار شهدای این روز به شکل دقیق مشخص نیست، اما شهربانی تهران تعداد آنان را ۲۱ نفر اعلام کرد که اکثر آنها نیز در گورستان ابن بابویه تهران دفن هستند. دکترمصدق وصیت کرده بود که در کنار شهدای قیام ۳۰ تیر دفن شود، اما شاه اجازه اجرای وصیتنامه را نداد.
پس از انقلاب سال ۵۷ اما نامه خیابان قوامالسلطنه به خیابان «شهدای ۳۰ تیر» تغییر کرد و دستکم تا مدتی رویه حکومت نسبت به دکترمصدق و آرامگاه ایشان متفاوت با رژیم پهلوی بود.
جبهه ملی ایران در ادامه نامه خود این پرسش را مطرح کرده است: «چرا باید چنین سنت استبدادی، همچنان ادامه یابد؟ چرا باید بهرغم محکوم کردن کودتا، توسط جهانیان، قدرتهای جهانی و اکنون دستگاه جمهوری اسلامی، امکان ستایش از آن ابرمرد تاریخ و برگزاری آیین یادبود در احمدآباد توسط دستگاههای نظامی و امنیتی سلب شود؟» همچنین خطاب به دکترپزشکیان آمده: «جبهه ملّی ایران از شما که شعار وفاق ملی را دستور کار دولت خود قرار داده اید، میخواهد که امسال امکان برگزاری آیین یادبود دکتر مصدق در چهارده اسفند در محل آرامگاه احمدآباد را از مردم سلب نکنید و از دستگاههای نظامی و امنیتی بخواهید که مانعی برای ورود علاقهمندان به این محل، ایجاد نکنند.»
باید دید که رییسجمهور که با ایده وفاق دولت چهاردهم را تشکیل داده، چه پاسخ و مواجههای با این نامه خواهد داشت. آیا پس از ۱۵ سال سرانجام رویکرد امنیتی نسبت به بازدید از آرامگاه دکترمصدق تغییر میکند یا در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید؟
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
محمدصالح جوکار رییس کمیسیون شوراها در گفتوگو با فراز:
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی