مجریان سابق تلوزیون یا رادیو، پس از مهاجرت در شبکهها و تلوزیونهایی مشغول شدهاند که روش و رویکرد آنها هیچ شباهت و ربطی به صدا و سیما ندارند، مهمتر اینکه بیشتر آنها علیه ایران فعالیت میکنند و برنامه میسازند.
در روزهایی که مذاکره ایران و آمریکا مهمترین خبر رسانههای فارسیزبان است و بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی درمورد این مسئله مینویسند و حرف میزنند، کامنت (نوشتهی) یکی از مجریان سابق صدا و سیما در توییتر توجه بسیاری از کاربران را جلب کرد.
هادی زنوزی تا چند سال پیش گویندهی شبکهی خبر تلوزیون بود، یعنی یکی از مهمترین و اصلیترین شبکههای تلوزیون که حساسیت زیادی روی گویندگان آن وجود دارد. زنوزی به اعتبار اشتغال در صدا و سیما توانسته بود مدیریت روابط عمومی شرکت ملی صنایع پتروشیمی را هم به عهده بگیرد؛ یعنی از دو سازمان و مجموعه که درآمد و بودجه زیادی دارند، حقوق میگرفت. مجموعههایی که برای استخدام و به کارگیری افراد حساسیتهای زیادی هم دارند و باید افراد بتوانند اعتماد حراستها، گزینش و مدیران را جلب کنند تا مشغول کار شوند و از بودجه آن سازمان حقوق بگیرند.
مجریانی که ظاهر و رفتار مورد پسند و مورد تایید این مجموعهها را رعایت میکنند تا معتمد باشند و گاهی مردم را نصیحت یا سرزنش میکنند، ولی بعد از خارج شدن از کشور، ۱۸۰ درجه تغییر رویه میدهند و تبدیل به مخالفان جدی نظام و سیستم میشوند و از شبکهها و تلوزیونهای ضدایرانی سر در میآورند.
در واقع بودجه و بیتالمال کشور صرف روشهای استخدامی به ظاهر سختگیرانه و به کار گرفتن کسانی میشود که هیچ باوری به کار خود، مجموعهی محل کارشان، سیستم و نظام و حتی به ایران و وطن ندارند. با همین پول و حقوق به ماموریت میروند و برنمیگردند. هادی زنوزی تا یک هفته قبل از حضور در تلوزیون اینترنشنال، بیانیه میداد و میگفت در ماموریت است، خبرها شایعه است و به ایران بازخواهد گشت!
این روش و فعالیتها مختص هادی زنوزی نیست، مزدک میرزایی، نیلوفر مولایی و آیدین مقیمی در اینترنشنال، احسان کرمی و امید آهنگر در منوتو، فرشید منافی و مهدی رستمپور در رادیو فردا مشغول شدهاند.
شاید یکی از توییتهای هادی زنوزی را بتوان نمونهای از دستورالعملهای سختگیرانه و غیرلازم در صدا و سیما دانست که سودی برای این مجموعه ندارد و فاصله این سازمان از اکثریت جامعه را نیز منعکس میکند.
در دو دهه اخیر و بهویژه پس از شرایط التهابی و اعتراضهای کشور در سال ۱۳۸۸، تعداد زیادی از گویندگان و مجریهای با سابقه و توانمند رادیو و تلوزیون به اجبار از این سازمان جدا شدند یا عذر آنها خوسته شد. به عنوان مثال کسانی مانند سهیل محمودی و رشید کاکاوند از رادیو پیام کنار گذاشته شدند.
نقد به انحصارطلبی در صدا و سیما و حذف نظرات مخالف و حتی متفاوت، مسئله امروز و دیروز نیست و با گذشت زمان به جای آنکه کمتر شود، بیشتر شده است. قطع همکاری با عادل فردوسیپور و سپردن برنامه ۹۰ به گروهی دیگر، بارزترین نمونه بود.
این روش و انحصارها تا جایی ادامه پیدا کرد که حتی برنامههایی مانند شیوه و ثریا هم تحمل نمیشوند و هر ازگاهی جلوی ادامهی آن گرفته یا پخش برنامه متوقف میشود. حذف مجریها و گویندهها به چشم میآید ولی با تعدادی از تهیهکنندهها و سردبیران هم که برنامههای متفاوت و پرمخاطب نیز قطع همکاری شده است.
ستارهسازی و استفاده از سلبریتیها یکی از ضروریات تلوزیون و رسانههای امروز، بهویژه در دوره تسلط شبکههای اجتماعی است ولی به نظر میرسد حذف ستارهها هم در دستور کار پیمان جبلی قرار داشت و بعد از فردوسیپور، احسان علیخانی، رامبد جوان و سروش صحت هم از تلوزیون حذف شدند.
یکی از نتایج منفی و شاید آسیب اصلی انحصار و سختگیری های نابهجا در صدا و سیما کاهش مخاطبان برنامههای این سازمان و اقبال مردم به شبکههای فارسیزبان خارج از ایران است. وضعیتی که سال به سال تشدید میشود.
سال گذشته در نظرسنجی ایسپا اعلام شد که فقط ۱۲.۵٪ مردم خبرها را از سازمان صدا و سیما دنبال میکنند، در حالی که سال ۱۳۹۶، این آمار ۵۱ ٪ بوده است.
رادیو و تلوزیون در برنامههای سرگرمی هم سیر نزولی داشته است. بر اساس همین نظرسنجی فقط ۱۱.۵ درصد مردم فیلم و سریالهای تلویزیون را میبینند ولی این آمار برای سکوهای نمایش فیلم داخلی هم بیشتر از تلوزیون و ۱۸.۷درصد است.
مدیران صدا و سیما به جای توجه به این آمارها و تغییر رویه، ترجیح میدهند معیارها را تغییر دهند تا آمار مطلوب به نظر بیاید. مهرماه سال گذشته محسن شکری -رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما- گفته بود «تلویزیون بالای ۷۰ درصد مخاطب دارد ... طبق تعریف ما کسی که بالای ۱۵ دقیقه برنامههای صدا و سیما را میبیند او را به عنوان مخاطب در نظر میگیریم!»
تقی آزاد ارمکی، دیماه ۱۴۰۲ در گفتگو با عصر ایران وضعیت صدا و سیما را اینطور نقد کرد: «نوجوانان و کودکان ما به جای علاقه و گرایش به تولیدات داخل، به سریالهای کرهای علاقه نشان میدهند. مخاطبان از صدا و سیما زده شدهاند و یکی از دلایل قهر مخاطب با صدا و سیما این است که سرعت و نحوه ارسال اطلاعات این رسانه با سرعت نشر و نیاز جامعه به دانستن برخی اخبار خاص، همخوانی ندارد.»
او شیوهی خبررسانی صدا و سیما را هم نامتناسب با نیاز مخاطب عنوان کرد و توضیح داد: «فقط یک بخش گزینشی از اخباری منتشر میشود که مردم در انتظار آن هستند. معادله بسیار ساده است؛ صدا و سیما شکاف زیادی در حوزه پخش اخبار و اطلاعات دارد و تا زمانی که این شکاف پر نشود، مخاطب بر نمیگردد. صدا و سیما باید یاد بگیرد از تحمیل عقیده و اجبار بر مخاطب دست بردارد. صدا و سیما به جای این که رسانهای آگاهیبخش باشد به رسانهای تحمیلی تبدیل شده است.»
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گذشته و آینده پکک در گفتگو با پیمان عارف
علی آذری، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در گفتوگو با فراز:
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی