چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ 15 October 2025
چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۴۲۹۴

شادترین مغز جهان متعلق به این مرد است!

شادترین مغز جهان متعلق به این مرد است!
در آزمایشگاهی در دانشگاه ویسکانسین، صبح ۲۲ می ۲۰۰۱، دانشمندان با شگفتی به تصاویر رزونانس مغناطیسی خیره شده بودند. مغز یک راهب بودایی به نام متیو ریکارد، فعالیت بی‌سابقه‌ای در ناحیه مرتبط با شادکامی نشان می‌داد.

 این مرد فرانسوی که زمانی دانشمند ژنتیک بود، در ۲۶ سالگی همه چیز را رها کرد و به هیمالیا رفت. او با ۶۰ هزار ساعت مدیتیشن، به «شادترین انسان جهان» لقب گرفت. اما روتگر برگمن، متفکر هلندی، در کتاب جدیدش پرسشی چالش‌برانگیز مطرح می‌کند: آیا این شادکامی شخصی کافی است؟

شادکامی یا اثرگذاری؟

ریکارد، با وجود ذهن آرامش‌بخشش، ۳۰ سال را در انزوای ذهنی گذراند، بدون تلاشی برای بهبود جهان. برگمن این را نقد می‌کند: آیا هدف زندگی صرفاً خوشبختی فردی است؟ او از میلیون‌ها نفری می‌گوید که در مشاغل بی‌معنا یا زیان‌بار گرفتارند، در حالی که می‌توانستند دنیا را تغییر دهند. طبق گزارش سازمان ملل، نیمی از جمعیت جهان با کمتر از ۷ دلار در روز زندگی می‌کنند. در این میان، استعدادهای بی‌شماری، از انیشتین‌های بالقوه گرفته تا افراد تحصیل‌کرده، در چرخه کارهای بی‌فایده هدر می‌روند.

برگمن مفهوم «آمبیسیون اخلاقی» را معرفی می‌کند: اشتیاق برای اختصاص زندگی به چالش‌های بزرگ، از تغییرات اقلیمی تا نابرابری و فساد. او معتقد است که زمان، گران‌بهاترین دارایی ماست. یک حرفه کامل، حدود ۸۰ هزار ساعت یا ۱۰ هزار روز کاری است. چگونه می‌خواهیم این زمان را صرف کنیم؟ آیا به دنبال رزومه‌ای معمولی هستیم یا هدفی والاتر؟

چالش‌های زمانه ما

جهان امروز در بحران است. گرسنگی برای اولین بار در سال‌های اخیر رو به افزایش است. آوارگان جهان به ۱۰۰ میلیون نفر رسیده‌اند و اقتدارگرایی در حال گسترش است. دمای زمین رکورد می‌شکند و دانشمندان از نیاز به «بزرگ‌ترین تحول اجتماعی در زمان صلح» سخن می‌گویند. این چالش‌ها، آمبیسیون اخلاقی را نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت می‌کنند. برگمن می‌نویسد: «افراد با آمبیسیون اخلاقی، دنباله‌رو گله نیستند. آن‌ها آزادی عمیق‌تری را می‌جویند: آزادی از معیارهای مرسوم موفقیت.»

اما اگر گرفتار زندگی روزمره باشیم؟

بسیاری می‌گویند: «من شغل تمام‌وقت، فرزندان و وام مسکن دارم. تحول بزرگ؟ نه، ممنون!» برگمن این بهانه‌ها را به چالش می‌کشد. او معتقد است که حتی در میان زندگی شلوغ، می‌توان قدم‌هایی برای تغییر برداشت. کافی است باور کنیم که هنوز دیر نشده. او از خوانندگانش می‌خواهد که استثنا باشند، نه قاعده. مثلاً، می‌توان با حمایت از پروژه‌های محلی، آموزش مهارت به دیگران یا حتی تغییر شغل به سمت حرفه‌ای معنادار، اثری مثبت گذاشت.

مسیری به سوی میراثی ماندگار

برگمن تأکید می‌کند که آمبیسیون اخلاقی نیازی به تغییرات عظیم ندارد. گاهی یک تصمیم کوچک، مثل آموزش به کودکان محروم یا مشارکت در پروژه‌های زیست‌محیطی، می‌تواند آغازگر باشد. او از ما می‌خواهد در پایان عمر، حسرت ندانیم که می‌توانستیم بیشتر به جهان عرضه کنیم. این دعوت به بازنگری در اولویت‌هاست: آیا می‌خواهیم فقط خوشحال باشیم یا اثری ماندگار بر جای بگذاریم؟

ریکارد شاید شادترین مغز جهان را داشته باشد، اما برگمن ما را به چیزی فراتر دعوت می‌کند: زندگی‌ای که نه تنها خودمان، بلکه دیگران را نیز بالا ببرد. در جهانی پر از چالش، آمبیسیون اخلاقی راهی است برای تبدیل استعدادهای هدررفته به نیرویی برای تغییر.

منبع:دیروزبان

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی