کافی است تا عبارت «زورگیری» را در اینترنت جستوجو کنید. تعداد ویدیوهایی که روزانه از زورگیریها در کوچه و خیابان و در روز روشن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر میشود شاید عجیب نه اما ترسناک باشد. آمار رسمی، افزایش روز به روز سرقتهای خیابانی و زورگیری را انکار نمیکنند. به گفته پلیس، تعداد سرقت از ۱۴۰هزار مورد در سال ۸۵، به یک میلیون ۴۰۰هزار مورد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. افزایش ۱۰ برابری در طول تنها ۱۵ سال؛ دلیل چیست؟ چه شد که کار به اینجا رسید؟
روزنامه اینترنتی فراز در این مورد با «محمدرضا محبوبفر»، کارشناس و پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی و جامعهشناس سیاسی گفتوگو کردهاست.
«محبوبفر» در بررسی این بحران اجتماعی گفت: «این مساله ناشی از مشکلات اقتصادی در کشور است. نقل میشود که رقم تورم و بیکاری در ایران که شاخص فلاکت اجتماعی را تشکیل میدهد، در رتبههای جهانی بین اول تا سوم قرار گرفته است. نقل قولها از این رتبه متفاوت است اما آنچه مسلم است این است که نرخ فلاکت اجتماعی در ایران افزایش پیدا کرده است. زورگیریها در امتداد سرقت و دزدیهای خرد همیشه در کشور اتفاق میافتاد. از مدتها پیش، جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی و اقتصادی هشدار میدادند که کار به جایی خواهد رسید که سنگ روی سنگ بند نمیشود و شاهد افزایش این سرقتها در روز روشن و به صورت خشنتر خواهیم بود. متاسفانه اما مقامات و مسوولان به این هشدارها توجهی نکرد. زورگیریها در شرایطی اتفاق میافتند که مجازات و قوانین بازدارنده در کشور وجود دارد اما زورگیرها قانون را دور میزنند. از طرفی پشمی به کلاه مجریان قانون نیست. تعبیر من از این اتفاق این است که افرادی که زورگیری میکنند، در واقع از قانون زورگیری میکنند.»
این جامعهشناس با اشاره به بیتاثیری قوانین و مجازات در کاهش زورگیری در کشور گفت: «چرا با وجود قوانین بازدارنده که علیه زورگیری، این قوانین توسط مجریان قانون اجرا نمیشود؟ چرا این قوانین بازدارندگیشان را از دست دادهاند؟ چطور کار به جایی رسیده که در روز روشن و در زمان اوج عبور و مرور جمعیت، سارق مسلح به سلاح سرد و گرم، بدون هیچ ترسی وسط جمعیت دست به سرقت و زورگیری میزند؟ خیلی از این زورگیرها را اخیرا بازداشت کرده و بعد از مدتی آزادشان کردهاند. یا برچسب اراذل و اوباش به آنها زده و در خیابان چرخاندند و همینها نیز در زندان فنون تازه سرقت را یاد میگیرند و پس از مدتی آزاد میشوند. چرا برخورد جدیتری با این زورگیرها نمیشود؟ زورگیری از قانون، یعنی قوانین بازدارنده، هیچ تاثیری در کاهش آمار زورگیری نداشتهاست. این قوانین و مجازاتها نتوانستهاند آنطور که باید در برابر کاهش زورگیری موثر باشند.»
این کارشناس در اشاره به دلیل افزایش زورگیری از زنان گفت: «زورگیری و خفتگیری، بیشتر از گذشته متوجه زنان شدهاست. برای ریشهیابی این اتفاق باید به نوع رفتار مسوولان کشور با زنان برگردیم. نگرش مسوولان نسبت به زنان، باعث شده که زنان از جامعه حذف شده و حقوق شهروندیشان پامال شود. برای مثال ویدیویی از رشت منتشر شده که یک خانم را از ماشین گشت ارشاد به خیابان پرت میکنند. یا میبینید که یک عده با ریش و پیراهن روی شلوار، به یک خانم تنها در خودرو حمله کرده و با او برخورد فیزیکی میکنند. وقتی که چنین اعمال و رفتاری علیه زنان جامعه انجام میشود، چه انتظاری از زورگیرها دارید؟! در شرایطی که زنان و دختران، مظلومترین قشر جامعهاند و حمایتی از آنها نمیشود و حتی بعضا در محیط خانواده نیز امنیت ندارند، زورگیرها نیز این قشر را اولین هدف خود قرار میدهند.»
«محبوبفر» در بررسی بیتفاوتی مردم در مواجه به زورگیری از شهروندان دیگر گفت: «اینکه جمعیت حاضر در محل زورگیری، علیه سارق اقدامی نمیکنند میتواند ۲ دلیل داشته باشد. اول اینکه متاسفانه جامعه ایران وارد یک دوره انفعال اجتماعی شده؛ یعنی جامعه نسبت به مسایل عمده سیاسی و اقتصادی، که بخشی از تبعات آن به صورت همین زورگیریها و ناامنیهای اجتماعی پدیدار شده، بیتفاوت شدهاست. دلیل دوم این است که فارغ از بحث انفعال اجتماعی، مردم میبینند که اگر پا به معرکه این زورگیریها بگذارند، آسیب میبینند و قانون هیچ حمایتی از آنها نمیکند. در نتیجه در این مواقع مردم هیچ دخالتی نمیکنند. نهایتا از دور، از حادثه فیلم میگیرند و کنار قضیه رد میشوند.»
او در ادامه گفت: «جامعه ایران عصبانی است اما بیتفاوت؛ این جامعه در حالت آنی قرار دارد. یعنی نمیتوانیم رفتارش را پیشبینی کنیم. هرآن ممکن است رفتاری را از این جامعه گرسنه و عصبانی ببینیم که تعجب همه را برانگیخته کند. اما ارتباط مستقیمی بین عصبانیت مردم با واکنششان به نقض حقوق شهروندان دیگر وجود ندارد. جامعه سالم و جامعهی اهل استدلال میتواند در برابر آسیبهای اجتماعی از جمله زورگیری و سرقتهای خیابانی قد علم کند. پلیس نیز به طور علنی اعلام میکند که افراد در برابر زورگیری و سرقت هیچ مقاومتی نکنند تا آسیبی به آنها وارد نشود. بنابراین شما میبینید که نه تنها زورگیری افزایش پیدا میکند بلکه مردم و مجریان قانون نیز به مرور زمان هیچ واکنشی به این مساله نخواهند داشت.»
این پژوهشگر، مشکلات اقتصادی و فقر غذایی را یکی از عوامل اصلی افزایش آسیبهای اجتماعی دانست. او در این مورد گفت: «در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، شاهد کلکسیونی از آسیبهای اجتماعی در کشور هستیم. از طرفی، بر اساس مطالعات میدانی که صورت گرفته، شاهد یک افزایش ۳۰۰درصدی در آسیبهای اجتماعی بودیم. جامعهشناسان دولتی این مساله را رد میکنند اما اگر نگاهی به آمار خودکشی، قتلهای ناموسی، اعتیاد، سرقت و زورگیری بیندازید، میبینید که شاخصههای جامعه سالم در ایران به قهقرا رفتهاست.
او در ادامه گفت: «شرایط اقتصادی در کشور به قدری نگرانکننده است که جامعه را به سمت عصبانیت و پرخاشگری میل دادهاست. بنا به آمار رسمی و غیررسمی، ۳۴ درصد تا ۵۰ مردم ایران زیر خط فقر هستند. اولین مشکلی که مردم زیر خط فقر با آن مواجه میشود، سوءتغذیه و فقر غذایی است. فردی که دچار فقر غذایی است، همواره از نظر جسمانی و فیزیکی تحت فشار است. عقل سالم در بدن سالم؛ این ضربالمثل برای جمعیت کثیر زیر خط فقر در ایران صادق است. عصبانیت، پرخاشگری و خشونت در نتیجه فقر غذایی و گرسنگی ایجاد میشود. از طرفی، وقتی جمعیت زیادی راهی جز دزدی و سرقت در روز روشن ندارند، تصور کنید که کشور دچار چه وضعیتی شده است.»
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
لایحه سازمان ملی مهاجرت اصل هشتاد و پنجی شد
گفتار تحلیلی سردبیر فراز
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش