«پاراچنار» شهری است در میان یک دره، جایی در امتداد مرز افغانستان. این شهر سرسبز در شمالغرب پاکستان، جمعیتی هفتصد هزار نفری دارد که بیش از ۴۲ درصد از آنها شیعه هستند. «پاراچنار» از هر شهر بزرگی در پاکستان، به کابل نزدیکتر است و بهشتی است برای گروههای مسلح ضدشیعه، مثل داعش و طالبان پاکستان. سالهاست که این گروههای تندروی سنیمذهب، به بهانههای مختلف، مسلمانان شیعه این شهر را قتلعام میکنند.
این بار، اختلاف بر سر یک تکه زمین، به زودی رنگ و بوی مذهبی گرفت و به جنگی خونین میان شیعیان و سنیمذهبان «پاراچنار» دامن زد. به گزارش «الجزیره»، دو گروه «ملیخیل» (با اکثریت شیعه) و «مدگیکلای» (با اکثریت سنی) بر سر مالکیت یک زمین در نزدیکی شهر «پاراچنار» به مشکل خوردند. این قطعه زمین در اصل به قبیله شیعه تعلق داشته و آنها زمین را برای کشاورزی به قبیله سنی اجاره داده بودند. با پایان موعد اجاره در همین ماه، قبیله «مدگیکلای» زمین را به صاحبانش پس نمیدهد و این سرآغازی میشود بر آن جنگ خونین.
یکی از اعضای کمیته صلح محلی در مصاحبه با «الجزیره» میگوید: «در طول تاریخ درگیری فرقهای، همیشه طرفین به اسم مذهب، نیروهای خود را علیه دیگری بسیج کرده اند». طولی نمیکشد که جنگ به کل منطقه گسترش مییابد و گروههای جهادی سنیمذهب نیز از سمت افغانستان وارد میشوند. به گزارش «ممری» (وبسایت موسسه پژوهش رسانهای خاورمیانه)، گروههای جهادی پاکستانی-افغانستانی، شیعیان را سر میبریدند و شدیدتر از قبل، این مردم را قتل عام میکردند. در این درگیریها، دستکم ۴۶ نفر کشته و حدود دویست نفر زخمی شدند.
جنگهای فرقهای در «پاراچنار»، تاریخی طولانی دارد. پیش از تجزیه شبهجزیره هند در سال ۱۹۴۷ نیز، قبایل این منطقه هربار به بهانه مذهب، به جان یکدیگر میافتادند. جدیترین درگیری اما، در سال ۲۰۰۷ آغاز شد و جنگ میان قبایل شیعی و سنی نزدیک به چهار سال ادامه یافت. در آن سالها، چندین روستا به آتش کشیده شد و هزاران آواره، در جای دیگری از پاکستان پناه گرفتند. بر اساس آمار رسمی، نزدیک به دو هزار نفر جانشان را در این درگیریها از دست دادند و بیش از پنج هزار نفر زخمی شدند. تا سرانجام، در سال ۲۰۱۱، ارتش و بزرگان قبایل محلی بر سر پایان جنگ توافق کردند.
در پاکستان، برخی سنیها، اغلب اتهاماتی جعلی را به اقلیتهای مذهبی شیعه، احمدی، مسیحی و هندو نسبت میدهند و افراطگرایان را تحریک میکنند تا زمین و اموال اقلیتها را تصرف کنند. در واقع امروز، کلمه «اقلیت» در جامعه پاکستان، توهینآمیز است.
افزون بر این، گروههای تندرو در پاکستان و سراسر جنوبآسیا، معتقدند که شیعیان مسلمان نیستند. به همین دلیل، کشتار مسلمانان شیعه در «پاراچنار»، هر از چندگاهی به شکل دورهای اتفاق میافتد. گزارشهای اخیر رسانهها، ماهیت تکراری کشتار شیعیان در «پاراچنار» را آشکار میکند. در سپتامبر ۲۰۱۲، یک خودروی بمبگذاری شده بیش از دوازده مسلمان شیعه را در یک بازار کشت و تعداد زیادی را زخمی کرد. در دسامبر ۲۰۱۵، بیش از بیست مسلمان شیعه در یک انفجار بمب کشته شدند. در ژانویه و آوریل ۲۰۱۷، انفجار در یک بازار و در یک امامزاده، بیش از ۵۰ شیعه را کشت و صدها نفر را زخمی کرد. در ماه مه ۲۰۲۳، افراطگرایان پاکستان، هشت نفر از جمله شش معلم را، پس از شناسایی به عنوان مسلمان شیعه، به قتل رساندند.
بر اساس گزارشی که درست سال قبل از «پاراچنار» منتشر شده بود، گروههای جهادی سنی در کشتار چهل شیعه دست داشتند. در این گزارش آمده است که «رهبران گروههای جهادی افغانستان میخواستند با پاکسازی پاراچنار، منطقهای امن برای جنگجویان خود فراهم کنند؛ محلی که از آن جا به راحتی به افغانستان وارد شوند». بر این اساس، آنچه در «پاراچنار» اتفاق میافتد، یک درگیری فرقهای نیست؛ حرکتی است برنامهریزیشده برای استقرار طالبان پاکستان و شبه نظامیان ضدشیعی «جهنگوی» (یک گروه تندروی پاکستانی) در منطقه تحت تسلط شیعیان.
با وجود تداوم کشتار مسلمانان شیعه در طول سالیان، دولت سنیمذهب پاکستان همچنان توجهای به وضعیت آنها ندارد. یکی از اعضای کمیته صلح محلی، در رابطه با درگیریهای اخیر، به «الجزیره» میگوید: «کمیته صلح محلی، که شامل اعضایی از قبایل شیعه و سنی است، بلافاصله تلاش کرد تا اوضاع را آرام کند و از دولت درخواست کمک کرد. با این حال، دولت خیلی دیر وارد شد». در مقابل، یک افسر پلیس به «الجزیره» میگوید: «ما ظرفیت محدودی داریم و دسترسی به منطقه کوهستانی «پاراچنار» خیلی راحت نیست. علاوه بر این، بسیاری از مردم منطقه، به دلیل نزدیکی به افغانستان، سلاحهای پیشرفتهای دارند». این افسر پلیس پاکستان، احتمال مداخله طالبان پاکستان را کاملا رد کرده است؛ هیچ گروه مسلحی به دلیل هویت مذهبی شیعیان، آنها را قتلعام نکرده است.
به گزارش «ممری»، گروه «اتحاد مسلمین» (شیعیان مستقر در جامو و کشمیر)، با انتشار پستهایی در شبکه اجتماعی X، از دولت پاکستان درخواست کردند که سکوت جنایتکارانه خود در قبال نسلکشی شیعیان را بشکند و به وظایف اخلاقی و انسانی خود عمل کند.
تشکیلات نظامی پاکستان از گروههای جهادی سنی حمایت میکند و دولت هیچگاه در داخل کشور از اقلیت شیعیان «پاراچنار» حمایت نکرده است. با این وجود، حکومت پاکستان همیشه ادعا کرده که از مدافعان مردم فلسطین است. نگاهی به تاریخ اما، نشان میدهد که دست پاکستان به خون هزاران فلسطینی نیز، آغشته است. سرتیپ «محمد ضیاءالحق» که بعدها به یک دیکتاتور نظامی تبدیل شد و آگاهانه کشور پاکستان را در مسیر جهادی قرار داد، در دهه هفتاد میلادی، به عنوان یک افسر نظامی در اردن مشغول به کار میشود. بسیاری از مردم از نقش این افسر پاکستانی در کشتار هزاران فلسطینی (تخمین بین ۱۰ تا ۲۵ هزار نفر) در سپتامبر سیاه ۱۹۷۰ آگاه نیستند. مورخان اما، بارها در این باره نوشته اند.
«سارا وحید»، در بخشی از کتاب «تاریخهای پنهان پاکستان»، مینویسد: «در سپتامبر ۱۹۷۰، «ضیاءالحق» رهبری نیروهای اردنی بر عهده داشت. وظیفه او، سرکوب قیام فلسطینیان، تحت فرماندهی «ملک حسین» (پادشاه اردن) بود. در این عملیات، بین پنج تا هفت هزار فلسطینی کشته شدند و این ماه به «سپتامبر سیاه» معروف شد. با این حال، «ضیاءالحق» بالاترین درجه افتخار اردن را دریافت کرد، با پیروزی به کشورش بازگشت و در آنجا به عنوان فرمانده سپاه در «پنجاب» ارتقا یافت. او به آموزش ارتش اردن کمک کرد و تا آن جا پیش رفت که بسیاری او را «قصاب فلسطینیان» نامیدند».
اکنون با برقراری آتشبس، «پاراچنار» آرامتر است. صدای رگبار گلوله دیگر مردم را به وحشت نمیاندازد و مغازهها کم و بیش باز هستند. مردم اما دوست ندارند از خانه بیرون بیایند؛ انگار سایه ترس هنوز بر سر شهر سنگینی میکند. هرچند پلیس در سراسر خیابانها حضور دارد، ولی همه انگار میدانند که روزهای خونین احتمالا دوباره برمیگردند.
*در این مطلب، از گزارشهای «الجزیره» و «ممری» (وبسایت موسسه پژوهش رسانهای خاورمیانه) استفاده شده است.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
اعترافات جاسوس ایران در تل آویو
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش