دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در روز چهارم جنگ اسرائیل علیه ایران، از مردم تهران خواست شهر را تخلیه کنند. نیروهای ارتش اسرائیل نیز قبل و بعد از آن پیوسته از مردم میخواستند این یا آن منطقه را خالی کنند. شاید بسیاری از مردم میتوانستند برای حفظ جان خود به شهر یا محله امنتری بروند اما کارتنخوابها، بیخانمانها و کودکان کار چه؟ این گروه از شهروندان که زندگی آنها پیش از این هم در سایه آسیبهای اجتماعی از هم پاشیده بود، حالا در شهری جنگزده از قبل هم آوارهتر بودند.
علیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس، با اشاره به ارتباط مستقیم و دائمی میان سه عامل فقر، سرقت و اعتیاد، تأکید میکند که در شرایط بحرانی، افراد بیخانمان، بهویژه معتادان کارتنخواب، نهتنها بیشتر در معرض خطر هستند، بلکه از منظر امنیتی نیز ممکن است تهدیدهایی برای جامعه ایجاد کنند. به گفته او، در چنین شرایطی احتمال وقوع رفتارهای خشونتآمیز، خفتگیری و سرقت از سوی این گروهها افزایش مییابد؛ چرا که آنها معمولا در بستر هرجومرج بیشترین تحرک را دارند.
شریفی یزدی خدمات لازم برای این افراد را به دو دسته کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم میکند. در کوتاهمدت، اقدامات حمایتی شامل اسکان در گرمخانهها، تأمین غذا، ارائه داروهای جایگزین برای کنترل اعتیاد (تحت نظارت پزشکی) و رصد رفتاری برای پیشگیری از بروز خشونت ضروری است. اما در بلندمدت، مهمترین اقدام، خارجکردن این افراد از وضعیت بیخانمانی و بازگرداندن آنها به چرخه زندگی اجتماعی است.
او میگوید: «نخستین گام در ساماندهی این گروه، شناسایی دقیق هویتی، مکانی و نوع اعتیاد آنهاست. سپس باید غربالگری رفتاری انجام شود تا مشخص گردد کدام افراد از نظر مصرف مواد مخدر پرخطرتر و خشونتپذیرترند. این فرآیند باید با مشارکت نهادهایی مانند بهزیستی، کمیته امداد، شهرداری و نیروی انتظامی انجام شود.»
شریفی یزدی با اشاره به انتقادات موجود نسبت به عملکرد نهادهایی چون شهرداری و سازمان بهزیستی در دورههای اخیر، میگوید: «بزرگترین چالش بهزیستی، عدم تناسب میان وظایف واگذارشده با بودجه دریافتی است. از سوی دیگر، کمبود شدید نیروی انسانی و امکانات موجب شده که حتی در شرایط عادی هم توان پوشش کامل جمعیت هدف را نداشته باشد.»
او در ادامه به ظرفیت بالای سازمانهای مردمنهاد (NGOها) اشاره میکند و میافزاید: «متأسفانه نگاه برخی دستگاههای دولتی به سازمانهای مردمنهاد، نه بهعنوان شریک، بلکه بهعنوان رقیب یا مزاحم است. این در حالی است که اگر دولت صرفا نقش ناظر و تسهیلگر را ایفا کند و بستر فعالیت را برای این نهادهای مردمی فراهم سازد، میتوان شاهد تحول اساسی در روند خدماترسانی به گروههای آسیبپذیر بود.»
جنگ اگرچه همه مردم را تهدید میکند، اما ضربهاش به اقشار حاشیهنشین و فرودست سهمگینتر است. بیخانمانها، معتادها و کارتنخوابها نه فقط در وضعیت عادی، که در بحرانها نیز صدایی برای مطالبهگری ندارند. در این مسیر، همکاری بیش از پیش نهادهای دولتی با سازمانهای مردمنهاد که برای کمک به این گروههای آسیبدیده همیشه آماده اند، ضروری است. شاید اگر آنها پای کار نباشند، دیوانههای شهر در سرمای خرابهها از پا بیفتدند.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
اعترافات جاسوس ایران در تل آویو
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش