برای مشروطه تعابیر گوناگونی ذکر شدهاست: خیالی، فانتزی و ناکام، مکتوم، نارس، وارونه، تلخ و معلق. این تعابیر نشان میدهد که هنوز به یک وفاق دست نیافتهایم. من از تعبیر «مشروطه تازهیافته» استفاده میکنم، به معنای احیا شده و بازیافته شده. مشروطه بخشی از تاریخی است که برای اکنون به جا گذاشتهایم و امروز یکی از محدود نقاط وفاق در جامعه ایران است.
جمهوری اسلامی و سلطنتطلبان هر کدام دیدگاهی متفاوت به پسامشروطه دارند. جمهوری اسلامی آن را استبداد میپندارد و سلطنتطلبان به دولتسازی و دموکراسی. اما هیچکس میراث مشروطه را انکار نمیکند. سوال این است که از چه زمانی مشروطه اینقدر مورد وفاق قرار گرفتهاست؟
فیلم «ستارخان» علی حاتمی که در سال ۱۳۵۱ ساخته شد، تبریز، مشروطه و ستارخان را بسیار تلخ و سیاه نشان میدهد. این فیلم در تهران اکران عمومی شد و بعد از چند روز از پرده برداشته شد. تا دهه اول و دوم قرن گذشته، مشروطه به عنوان بخشی از تاریخ ایران دیده نمیشد. در ۲۴ مرداد ۱۳۵۶ محمدرضا پهلوی گفت: «مشروطیت در ایران اتحاد ملی ایجاد نکرد، بلکه نفوذ خارجی تولید و موجب تقسیم ایران شد» مشروطه انکار نمیشد، اما تجربه موفقی تلقی نمیشد.
اگر قرار باشد مشروطه مورد توجه قرار بگیرد، باید در بزنگاهها به کار آید و به خاطره مشروطه ارجاع دهیم. به گمان من سال ۱۳۵۷ چنین چیزی نبوده و این میراث به کار گرفته نشدهاست. انقلاب اسلامی به تدریج از مشروطه تهی شد و مشروطه به عنوان یک تاریخ و عبرت دیده شد، نه به عنوان یک آرمان.
در نگارش قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ به قانون مشروطه ارجاع داده نشد. تنها جایی که انقلاب با مشروطه ارزیابی شد، نامه معروف «مصطفی رحیمی» به امام خمینی بود که در آن میگوید جمهوری اسلامی برخلاف حقوق مکتسبه ایرانیان است که در انقلاب مشروطه به دست آمد. این ارجاع تنها در این نقطه دیده میشود. مشروطه خوب و مال ما تلقی میشد، اما از بین رفت، زیرا روحانیت از رهبری مشروطه عقب کشید و روشنفکران مشروطه را به انحراف کشیدند. مشروطهای که در ذهن انقلابیون و کنشگران دهه ۵۰ وجود داشت، به عنوان یک آرمان و رویا وجود نبود. نگاه امروز نگاه تازهای است و چرایی ایجاد آن نیاز به بررسی دارد.
هنوز در خصوص مشروطه، اما و اگر فراوانی وجود دارد و مشروطه تا جایی که به مبنای کنش جمعی در ایران تبدیل شود راه زیادی دارد. برای رجوع به مشروطه نیازمند بازخوانی تاریخ مشروطه هستیم و هنوز هیچ تاریخ روشن و دقیقی از مشروطه نیست. تملک مجدد میراث مشروطه مسئلهای مهمتر از تاریخ مشروطه است. باید ببینیم کدام مسئله جامعه ایران را میخواهیم با تاریخ مشروطه حل کنیم.
در نهایت، آنچه از مشروطه و تاریخ پر فراز و نشیب آن میآموزیم، اهمیت پیوند میان گذشته و حال است. میراث مشروطه به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران، نه تنها به ما یادآوری میکند که مبارزه برای آزادی و عدالت تا چه اندازه حیاتی است، بلکه نشان میدهد که این ارزشها چگونه میتوانند در بزنگاههای تاریخی به کار گرفته شوند. امروز، با بازخوانی دقیقتر و منصفانهتر از این دوره تاریخی، میتوانیم از اشتباهات گذشته بیاموزیم و در جهت ایجاد یک جامعه منصفانهتر و دموکراتیکتر گام برداریم. تملک مجدد میراث مشروطه به معنای بازگشت به اصول اولیه آن و استفاده از آنها برای حل مشکلات کنونی جامعه است.
این خبر تکمیل میشود
عبدالجبار کاکایی در گفتوگو با فراز:
بررسی نفرات برتر کنکور ۱۴۰۳ چه میگوید
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک