۲۲ اردیبهشت سال ۹۵ محمد سرافراز رییس وقت سازمان صدا و سیما، پس از تنها ۱۸ ماه از ریاست این سازمان استعفا کرد. استعفایی که کوتاه ترین دوره ریاست این سازمان را در ۴۰ سال گذشته رقم زد. گمانه زنیهای مختلف درباره علت این استعفا، فضای رسانهای را تحت تاثیر قرار داد. تا اینکه چند ماه پیش به میان آمدن نام شهرزاد میرقلی خان در این ماجرا از یک سو و مصاحبه ویدیویی سرافراز با عبدالرضا داوری از چهرههای نزدیک به محمود احمدی نژاد از سوی دیگر و افشاگریهای سرفراز در برخی قراردادهای مالی صدا و سیما و نام بردن از افراد و گروههایی خاص، ابعاد پیچیدهای به ماجرا داد. پس از یک وقفه نسبتا کوتاه پس از این افشاگریها، حالا او با انتشار فایل یک کتاب با عنوان «ماجرای یک استعفا» در یک گفتگوی بلند به تاریخچه ۳۵ سال مدیریت خود در صدا و سیما پرداخت. جستجو در میان مصاحبههای کتاب حالا ابعاد تازهای از فرآیندهای مالی این سازمان عظیم را مشخص ساخته است. ابعادی همچون فعالیتهای بازرگانی سازمان، شبکههای برون مرزی، بودجههای دولتی و مناقصههای صدا و سیما، تنها بخشی از ساز و کارهای اقتصادی این مجموعه است. پرسش حالا این است که اقتصاد صدا و سیما چه ماهیتی دارد؟ منبع درآمدهای چیست؟ هزینه و بدهی های سازمان کدام است؟ به بهانه انتشار کتاب اخیر سرافراز به پرسشهایی درباره اقتصاد صدا و سیما خواهیم پرداخت.
منبع درآمد سازمان، ارتزاق از بودجه دولت یا فعالیتهای اقتصادی؟
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مطابق اصل ۱۷۵ قانون اساسی به عنوان یک نهاد رسمی در ساختار حقوقی ایران زیر نظر رهبری فعالیت می کند. با این حال شورایی تحت عنوان شورای نظارت با ترکیبی از نمایندگان دولت، مجلس و قوه قضاییه بر عملکرد آن نظارت میکنند. این سازمان به لحاظ مالی از بودجه عمومی کشور استفاده میکند. هر ساله دولت در لایحه بودجه، ردیفی را برای سازمان صدا و سیما اختصاص میدهد. سرافراز در این کتاب، در بخش مربوط به دوران ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما که همزمان با دوران اصلاحات و روی کار آمدن مجلس ششم بود توضیح میدهد: «دولت شروع کرد از طریق بودجه، سازمان را تحت فشار قرارداد و مشکلات جدی پیدا شد. در این مقطع سازمان به فکر افزایش درآمد از راه آگهیهای بازرگانی افتاد و درآمدهای بازرگانی سازمان چندین برابر شد.کار به جایی رسید که نمایندگان حامی دولت در مجلس طرح تحقیق وتفحص درمورد میزان ونحوهی هزینه کردن درآمدهای بازرگانی صداوسیماراتصویب کردند.»
گسترش سازمان صدا و سیما و ایجاد شبکههای داخلی و خارجی و انقلاب دیجیتالی و خرید تجهیزات پیشرفته با مرور زمان در دوره ریاست ضرغامی باعث شد تا بودجه و فعالیتهای بازرگانی نیز اکتفای هزینههای این سازمان عظیم را نکند. از آن پس تخصیص بودجههای فوق العاده، کمکهای مالی مجلس، اختصاص بودجه ارزی از صندوق ذخیره و … دیگر منابع کلان تزریقی به بدنه سازمان برای اکتفای هزینههای بالای صدا و سیما بود. سرافراز در بخشی ا ز کتاب میگوید: «کمک فوق العاده در زمان دولت آقای احمدی نژاد نزدیک به یک میلیارد دلار ) 947 میلیون دلار( با موافقت رهبری از طریق صندوق ذخیره ارزی به سازمان صورت گرفت. پیش از آن هم مجلس شورای اسلامی مبلغ صد و پنجاه میلیون دلار برای خرید تجهیزات فنی کمک فوق العاده کرد. دویست وپنجاه میلیون دلار هم برای پرتاب ماهواره دادند. علاوه برآن، هم در زمان آقای احمدی نژاد و هم در زمان آقای روحانی، به طور متوسط سالانه یکصد میلیارد تومان به سازمان به عنوان متمم بودجه کمک میشد.»
درآمدهای پیدا و پنهان ، هزینه های سرسام آور
سرافراز در کتاب «ماجرای یک استعفا» مدعی انجام اقدامات اساسی در دوران ریاستش بر سازمان صدا و سیما میشود:
«من پنج اقدام مهم داشتم و آنها را برای کشور ضروری میدانم.
اول: اصلاح ساختار به شکل اساسی.
دوم: کاهش هزینهها در تمام سطوح.
سوم: مبارزه کامل با فساد و زد و بند مالی.
چهارم: واقعی کردن درآمدها و آشکار کردن درآمدهای پنهان.
پنجم: افزایش کیفیت تولید بهجای افزایش کمی»
سرافراز در ادامه این بخش با تفکیک دو نوع هزینه سازمان در تولید برنامهها و پرداخت دستمزد نیروی انسانی، به ابعاد جالبی از بدنه مالی صدا و سیما اشاره کرد. سرافراز با اشاره به هزینههای سرسام آور مرکز همایشها و وجود دو حسابرسی پیدا و پنهان در ساختار این مرکز و سود فروش شرکت سروش بر معضلات ساختاری سازمان تاکید کرد. سرافراز با اشاره به بحران کسری بودجه و بدهیهای سازمان در زمان ریاستش، جذب نیروی مازاد انسانی در دوره ضرغامی و افزایش ۶۰ درصدی حقوق کارکنان را عاملی برای افزایش هزینهها دانست. او همچنین با اشاره به بدهی سنگین صدا و سیما در پرداخت ۲۰ درصد سهم درآمدهای بازرگانی به شرکتهای واسطه، راه حل بحران مالی سازمان را در مزایده درآمدهای سالانه قلمداد میکرد. اما این راه حل خود آغاز کشمکشهای پردامنهای میان او و شرکت کنندگان این مزایده شد که در نهایت به گفته سرافراز عاملی برای استعفایش از صدا و سیما شد.
مساله شهرزاد
شهرزاد میرقلیخان در اواسط سال ۸۷ به اتهام تلاش برای خرید و ارسال ۳ هزار دوربین دید در شب برای ایران به ۵ سال زندان در ایالات متحده امریکا محکوم شد. در سالهای اخیر نام او در بیش از هرکس و هرچیز دیگری با محمد سرافراز، معاون برونمرزی اسبق و رییس سابق سازمان صداوسیما جمهوری اسلامی گره خورده است. شهرزاد میرقلیخان در اواسط دی ماه سال ۹۴ با انتشار کلیپی خروجش از کشور را اعلام کرد. سمت شهرزاد میرقلی خان به عنوان بازرس ویژه رییس سازمان صدا و سیما و خروج ناگهانی اش از کشور، حواشی بسیاری را در رابطه با او و استعفای سرافراز به وجود آورد.
ویدیو:
گفتوگو با سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟