کمتر از یک ماه دیگر، دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهوری آمریکا وارد کاخ سفید میشود، اما سیاستهای او در قبال ایران همچنان نامشخص است. تغییرات عمده در خاورمیانه، از جمله جنگ طولانیمدت غزه، تنشهای نظامی ایران و اسرائیل، و فروپاشی دولت اسد، چشمانداز مذاکره تهران و واشنگتن را پیچیدهتر کرده است. روزنامه اینترنتی فراز در گفتگو با «نصرتالله تاجیک»، دیپلمات بازنشسته و تحلیلگر سیاسی، به بررسی این موضوع پرداخته است.
در طول چهار سال ریاستجمهوری بایدن، شرایط منطقهای کاملا تغییر کرده و ترامپ نیز حالا در شرایطی وارد کاخ سفید میشود، که تجربه مواجهه با ایران را دارد. با توجه به این مسائل، آیا مواجهه ترامپ با ایران در این دوره متفاوت خواهد بود؟
ایران و ترامپ یک دوره با هم کار کرده اند و بقول معروف دیگر نیاز نیست دندان همدیگر را بشمارند! ما ترامپ و ویژگیهایش را میشناسیم و او نیز قاعدتا باید به روحیه ایرانی آشنائی پیدا کرده باشد. او هنوز به طور مشخص نشان نداده است که چه سیاستی را در قبال ایران دنبال خواهد کرد. هنوز نمیتوان مطمئن بود که ترامپ از تجربیات گذشته خود در مواجهه با ایران استفاده میکند یا نه. او همیشه سعی میکند اول اولیتماتوم بدهد و بعد در زمان موعد اقدام کند. او در دولت اول خود، در قبال ایران همین سیاست را پی گرفت اما از آن جایی که این الگوی رفتاری برای ایران قابلقبول نیست، به نتیجهای نرسید. او اشتباه کرد. خروج از برجام، در واقع منافع آمریکا را هم از بین برد و اتفاقا به نفع ایران شد؛ و هوشمندانه با اجرای دو استراتژی کار با آژانس و اروپا توانست پنج دوره کاهش تعهدات را در چهارچوب برجام انجام دهد. ترامپ حتی بعدها تلاش کرد به برجام برگردد اما دیگر نتوانست. از طرفی دیگر، او نتوانست در جلسات شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران اجماع کند و به اهدافی مثل تداوم تحریم تسلیحاتی ایران دست یابد.
این نحوه رفتار ترامپ با ایران بود. حالا اگر او از این قضیه درس گرفته باشد، بحث دیگری است. اما اگر از این قضایا درس نگرفته باشد و در به همان پاشنه بچرخد، فکر نمیکنم اتفاق خاصی بیفتد. اگرچه علائمی وجود دارد که ایران علاقمند است برای حل مشکلات اقتصادی کشور با دولت ترامپ وارد مذاکره شود اما بعید میدانم ایران شیوه سابق را از ترامپ بپذیرد. خوب است روی این موضوع کار دیپلماتیک و شفاف شود تا در مسیر مشکلاتی پیش نیاید! از طرفی دیگر درست است تیم سیاست خارجی و امینت ملی او افراد تندرو و منفی و حتی آلوده مانند پمپئو و بولتون نیستند اما افراد جدید هم کمی پا جای پای آنها میگذارند اما هنوز مشخص نیست چه کسانی در تیم ترامپ در سمتهای مذکور و پستهائی چون نماینده در امور ایران و خاورمیانه تعزیه گردان و بر او موثرند؟! ترامپ هم رفتار ویژهای دارد و هم همیشه تحت تاثیر شخصیتهای خاصی مثلا دور گذشته مانند «جرد کوشنر» بوده است. تا زمانی که تیم سیاسی امنیتی او به اضافه چهره های نظریه پرداز و متفکر مانند استیو بنون در دور گذشته بسته نشود، و تعامل اینها با هم دیده نشود نمیتوان مطمئن بود رفتار او در قبال ایران چگونه خواهد بود؟! این موارد از نزدیک و خیلی دقیق باید مانیتور شود.
در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴، به نظر میرسید دونالد ترامپ این بار توجه کمتری به مسئله ایران دارد. آیا این موضوع میتواند نشاندهنده کاهش اهمیت مذاکره و ارتباط با ایران در نظر ترامپ باشد؟
لزوما نمیتوان گفت که ایران دیگر به اندازه قبل برای ترامپ اهمیت ندارد. این موضوع حاصل تغییر شرایط است. ترامپ آن زمان در شرایطی برای ورود به کاخ سفید تلاش میکرد که ایران توانسته بود برجام را به موضوع روز افکار عمومی دنیا تبدیل کند و مذاکرات به یک جریان خبری بینالمللی تبدیل شود. امروز دیگر آن فضا وجود ندارد. از طرفی دیگر، اتفاقات اخیر سوریه و لبنان شرایط را تغییر داده و جنگ غزه نیز همچنان ادامه دارد. به هر حال شرایط خاصی در منطقه وجود دارد و شاید این اولین بار است که بازدارندگی خارجی ایران در طول این چهل سال اینچنین کاهش یافته و لذا این نیاز دارد برای ورود به مذاکره ترامپ ما با سازوکارهائی این کاهش بازدارندگی را به نوعی جبران کنیم. کم هزینه ترین را و سهل المونه و سریعترین آنها سازوکار داخلی و افزایش انسجام ملی است.
البته ترامپ در این دور از رقابتها هم به ایران اشاره میکرد چون هنوز هم موضوع اصلی برنامه هستهای ایران است. ترامپ در دور اول نتوانست در این زمینه کاری کند، اما ایران توانست همکاری مثبتی با آژانس و اتحادیه اروپا داشته باشد. هرچند اروپا نتوانست کاری برای ایران انجام دهد، حداقل با ترامپ هم همراه نشد ولی آژانس پانزده گزارش مثبت به ایران داد. در این دوره که ما مشکلاتی با اروپا و آژانس داریم هم باید هر چه سریعتر با آژانس در مورد مسائل فنی به جائی برسیم و هم روی کار با آمریکا بصورت متمرکز عمل کنیم. شاید داشتن مثلا" نماینده رئیس جمهوری در زمینه حل و فصل مشکلات با آمریکا که بتواند دیپلاسی فعالتری با آمریکا را طراحی و اجرا کند بتواند کمی اوضاع را از خمودی خارج کند. البته طبیعی است جامعه ایرانی علاقمند به حل و فصل مشکلات دو کشور است و چه بسا اگر اراده انجماد تنش بین دو کشور و اعتماد سازی در دو طرف و مخصوصا طرف ایرانی شکل بگیرد در کنار دیپلماسی رسمی، دیپلماسی مسیر در زمینه علمی، مطالعاتی، اقتصادی، و فرهنگی نیز شکل بگیرد و کمککننده باشد.
ما این روزها در سالگرد شهادت سردار سلیمانی هستیم. عدهای معتقدند که ترور شهید سلیمانی با دستور مستقیم دونالد ترامپ احتمال هرگونه مذاکره با آمریکا را متنفی میکند، حتی اگر او سیاستهای خود نسبت به ایران را تغییر دهد.
ترور سردار سلیمانی لزوما نافی مذاکرات ایران و آمریکا برای موضوعات خاص نیست که میتواند مشکلات کشور را کاهش دهد! بلکه در واقع میتواند زمینه بیمیلی ایران به مذاکره با آمریکا را فراهم کند؛ این یک عامل روانشناختی است. در این وضعیت، احتمال به نتیجه رسیدن مذاکره را کاهش میدهد. این عامل عحیب غریبی نیست بلکه در متون و گزارشات بینالمللی هم آمد که از تاثیر ترور نظامیان ایرانی در بغداد بر روند مذاکرات بحث میکنند. اما ما نباید آن را عمده کنیم و اجازه بدهیم بر ذهن و منافع ملی ما تاثیر بگذارد.
با این حال، حاکمیت باید متقاعد شود که مذاکره با آمریکا نه از موضع ضعف که از موضع قدرت، برای حداکثرسازی مصالح عمومی ما لازم و ممکن است. در سطح دیپلماتیک هم راهی جز مذاکره وجود ندارد اما ما ممکن است به این گونه طراحی کنیم که در قدم اول اصلا با شخص ترامپ مذاکره نکنیم. هرچند ترامپ ترجیح میدهد خودش در تصویر باشد، همانطور که در مسئله کره شمالی اتفاق افتاد. شروع مذاکره از سطوح پایین، میتواند موانع روانشناختی و همچنین بی اعتمادی مفرط بر سر مذاکره را هم کمرنگ کند.
اگر بخواهیم در چارچوب برجام مذاکرات را از سر بگیریم، طبیعی است که ترامپ باید به ایران امیتازاتی دهد تا وارد برجام شود و اقدامات آمریکاییها را در چارچوب برجام ببینیم. اگر نه، فرض کنیم که جدای از برجام میخواهیم با ترامپ وارد مذاکره شویم، باید در نظر بگیریم که مذاکرات در درجه اول به صورت تبادل پیام و سپس غیرمستقیم و بعد هیتهائی با سطوح مشخص مانند آنچه از سال ۱۳۹۱ در عمان اتفاق افتاد، پیش برود. اگر مذاکرات به صورت مستقیم انجام شود و کشورهای واسطه حذف شوند، به نفع ماست و طبعا این امتیازی است که ایران دارد به ترامپ نسبت به دموکراتها میدهد و این ملحوظ نظر ترامپ قرار خواهد گرفت. در سیاست امتیاز گرفتن لزوما مادی یا مشروط کردن اقدامات نیست. بالاخره خود ترامپ و تیم سیاست خارجی او هم این را در نظر میگیرند که ما با تیم بایدن هم به طور مستقیم وارد مذاکره نشدهایم. در چنین شرایطی، لازم است تیم دیپلماسی ایران برای رسیدن به مذاکره مستقیم رایزنی کند تا ضمن گرفتن امتیاز از آمریکاییها، از منافع آن بهره ببریم. البته بخش اول این است که اراده لازم برای مذاکره و بهره برداری از امتیازات آن در حاکمیت ایجاد شود و از آن حمایت کند. البته این مسیر با مشکلاتی نیز همراه است: مذاکرات خارج برجام ممکنه با عکس العمل منفی اروپا هم روبرو شود و به اقدامات تخریبی عبری عربی هم بی توجه نبود و این دو نکته را هم در نظر داشت.
اگر این اقدامات در یک چارچوب مناسب تنظیم شود، میتوان امیدوار بود که دستاورد مثبتی در انتظار ایران باشد. مهمترین نکته این است که ما دیگر مثل دوره قبل نمیتوانیم ترامپ را نادیده بگیریم. به دلیل این که در حال حاضر با آژانس اتمی و اروپا به مشکلاتی برخوردهایم. از طرفی دیگر، همین مسائل خاورمیانه میتواند بر روی مذاکرات سایه بیندازد. در این شرایط نگاه به آمریکا هم به عنوان مسئله هم در مقام راهحل لازم است، ما چه در بحث تحریمها و چه در بحث اتصال مجدد به اقتصاد جهانی چارهای نداریم جز این که آمریکا را از موضع خصومتآمیز خارج کنیم. به همین دلیل باید با تمرکز و پویایی بیشتری مذاکرات را پی گرفت، مخصوصا این که مشکل اصلی ما با آمریکا بر سر خاورمیانه است ، اما آمریکا با تحریم ما را از گردونه اقتصاد جهانی حذف ، اقتصاد ایران را کوچک و دچار بلیه فساد ناشی از دور زدن تحریمها کرده است!
با توجه به وضعیت فعلی منطقه، عدهای معتقدند که سقوط بشار اسد در سوریه قدرت ایران را به شدت کاهش داده، مخصوصا این که سوریه در دهه اخیر بسیار موردتوجه آمریکا بود. در این شرایط، آیا ایران دیگر برگ برندهای در مذاکره با آمریکا ندارد؟ شرایط کلی خاورمیانه و وضعیت ایران در منطقه، چشمانداز مذاکرات را به کدام سمت میبرد؟
هرچند بحث خاورمیانه در مذاکره با آمریکا اهمیت دارد اما دو نکته قابل توجه است: ۱. بعید میدانم ایران قصد مذاکرات جامع داشته باشد. به نظر میرسد مذاکره با ترامپ بر سر مسائل اقتصادی خواهد بود. حداقل در قدم اول. البته مهم شروع مذاکره است و در سر میز مباحث مختلف و دغدغه های دو طرف بحث و فرمول بندی و تصمیم گیری خواهد شد که مسیر چگونه پیش برود. بسته به جو جلسه و نوع برخورد دارد که روحیه طرفین را سارنده کند یا تخریبی؟! ۲. هنوز نمیتوانیم بگوییم با اتفاقات اخیر سوریه تمام دارایی ایران در خاورمیانه به صفر رسیده است. ایران هنوز هم میتواند بازیگر مهمی در تغییرات سوریه باشد. مهم آنست که رویکرد قبلی را تغییر دهد.
طبعا آمریکا حتی به قیمت تجزیه سوریه، روی شرق این کشور که حضورش سبب تغییرات ژئوپلیتیکی برای اجرای سیاستهایش میکردد نظر دارد. و اخیرا تعداد نیروهایش را از طریق پایگاه عین الاسد عراق افزایش داده. از یک طرف دسترسی به چاههای نفتی سوریه برای آمریکا اهمیت دارد. از طرفی دیگر آمریکا میتواند عراق و ایران را از آن منطقه کنترل کند و سدی باشد تا ایران نتواند مثل قبل با لبنان و سوریه ارتباط گیرد. همچنین چون شرق سوریه در اختیار کردهاست، این منطقه نسبت به عراق برای آمریکا مناسبتر است. در عراق شیعیان نسبت به حضور آمریکاییها حساس هستند. با این همه، حضور ترکیه و خود کردها میتواند برای آمریکا یک شمشیر دولبه باشد؛ شاید کنترل آمریکا در این منطقه تسهیل شود شاید هم به مشکل بخورد. با این حال، این از آن تناقضاتی است که ایران میتواند از آن استفاده کند. این تناقضات میتواند اوضاع سوریه را بهم بریزد و زمینه را برای ایران فراهم کند. البته به نظر من، آرام شدن اوضاع سوریه برای آینده ارتباط با سوریه و سرمایهگذاری بیشتر به نفع ماست و ایران نباید بازی بهم زن در سوریه باشد. به طور کلی، خواست و اهداف نیروهای خارجی و داخلی فعال در سوریه هنوز کاملا روشن نیست و اوضاع هر لحظه ممکن است تغییر کند.
با توجه به این شرایط، حتی ایران تضعیف شده در سیاست خاور میانه ای ، کارتهای خوبی در مذاکره با آمریکا دارد، مخصوصا اگر اراده آن در طرف ایرانی به وجود بیاید. همچنین اگر مذاکرات صورت بگیرد میتوان از تجربه مثبت برجام استفاده کرد ولی دستیابی به یک قرارداد مشابه آن دیگر عملی نیست. زیرا ایران به دلیل خروج آمریکا از برجام از آن آستانه ها گذشته و وارد آستانه های جدید شده است. افزون بر این، حتی اگر صرفا تلقی جهانی این باشد که ایران در آستانه دستیابی به بمب هستهای است، این خودش یک برگ برنده است و میتواند مذاکرات را به سمت خوبی ببرد ، به شرطی که ایران نخواهد از این کارت استفاده سخت افزاری کند. بلکه به قدرت نرم آن و تاثیرات بازدارندگی آن اکتفا کند. انشاالله!
ویدیو:
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟