چند روز پس از خودکشی ابراهیم نبوی در ایالت مریلند آمریکا، دختران و دوستان خانوادگی او درخواستی را در اینترنت منتشر کردند تا بتوانند هزینههای لازم برای برگزاری مراسم یادبود و چاپ آثار این روزنامهنگار را تامین کنند. مبلغ درخواستی آنها چیزی حدود ۲۶ هزار دلار معادل ۲ میلیارد تومان است. هرچند تامین این مبلغ با توجه به نرخ بالای ارز در ایران چندان آسان نیست، شاید انجمن صنفی روزنامهنگاران میتوانست از طریق تماس با خانواده نبوی و طرح درخواست آنها در میان جامعه روزنامهنگاران، وظیفه خود در حمایت از پیشکسوتان روزنامهنگاری ایران را به جا بیاورد.
ابراهیم نبوی آبان ۱۳۳۷ در آستارا به دنیا آمد و دی ۱۴۰۳ در مریلند به زندگیاش پایان داد؛ زندگی که بخشی از تاریخ روزنامهنگاری ایران است. بسیاری از اهالی رسانه معتقدند که قلم نبوی در طنز آنچنان ناب بود که شاید بتوان از او به عنوان پدر طنزنویسی ایران یاد کرد. ابراهیم نبوی در سالهای پس از دوم خرداد با روزنامههایی چون توس، جامعه، عصر آزادگان و نشاط همکاری میکرد. با توقیف هر روزنامه در روزنامه جدیدی طنز مینوشت و مطالب طنزش از عنوان «ستون پنجم» به «ستون چهارم» و در نهایت «بی ستون» و «چهلستون» تغییر نام میدادند. ستونهای طنز نبوی لحن و قالب متفاوتی نسبت به عموم مطالب طنز آن زمان از جمله مطالب هفتهنامه «گلآقا» داشت و همین او را برجسته میکرد.
ابراهیم نبوی اوایل دهه هشتاد، پس از دوبار محکومیت به دلیل فعالیتهای مطبوعاتی، از ایران خارج شد. با این حال، پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در مصاحبهای گفت که قصد دارد به ایران برگردد: «من دوست دارم فعالیت رسانهایام در محیطی باشد که زبان مادریام در آن به گوشم شنیده شود. علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم.»
با این همه، از بهار ۸۲ تا آخرین لحظه عمر شصت سالهاش، ابراهیم نبوی هیچگاه دیگر نتوانست در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کند. افزون بر این، حالا قرار است رمانها و داستانهای کوتاه او با کمک مالی مردم در آمریکا منتشر شود تا آرزوهای ابراهیم نبوی حتی پس از مرگ هم محقق نشود. شاید اگر انجمن صنفی روزنامهنگاران همچون تمامی نهادهای مدنی داخلی در طی سالها سرکوب به چنین وضعیت رخوتزدهای نمیافتاد، امروز چرخ روزگار برای روزنامهنگارانی چون نبوی طور دیگری میچرخید.
«سندیکای روزنامهنگاران» عنوان نهاد صنفی بود پیش از انقلاب به ابتکار «داریوش همایون» پا گرفت تا در سازماندهی و تشکلیابی روزنامهنگاران موثر باشد. مهر ۷۶، پس از روی کار آمدن محمد خاتمی و باز شدن فضا نسبت به سالهای بعد از انقلاب، «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» با هدف حمایت از روزنامهنگاران شکل گرفت. فعالیت این انجمن نیز در طول سالها با سنگاندازیهای مختلفی روبرو بود تا آن جا که در سال ۱۳۸۷ عملا بسته شد. در نیمه دوم دهه نود، پس از فراز و فرودهای مختلف بر سر کارکرد و فعالیت انجمن صنفی، نهادی با عنوان «انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران» شکل گرفت تا جامعه روزنامه نگاری را نمایندگی کند.
با این همه، مرگ ابراهیم نبوی و داستان گلریزان برای مراسم یادبود او شاید نمایانگر انفعال و ناتوانی این انجمن در حمایت از اعضای خود باشد. هیئت مدیره انجمن صنفی میگوید اصلا از جریان گلریزان مطلع نبوده است. از طرفی دیگر، هرچند موضوع برگزاری مراسم یادبود در جلسه هیئت مدیره مطرح شده است، تاکنون تصمیمی در این باره گرفته نشده است. «ایرج اسلامی»، دبیر هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، در رابطه با حمایتهای انجمن از روزنامهنگاران پیشکسوت میگوید: «انجمن بنیه لازم برای حمایت مالی از پیشکسوتان را ندارد. با این حال، در مواردی چون نیاز به خدمات درمانی انجمن میتواند مشکلات آنها را پیگیری کند اما این پیگیری در دستورالعملهای رسمی انجمن نیست و به صورت غیرسیستماتیک صورت میگیرد.»
شاید سر پا ماندن این انجمن و تداوم اندک فعالیتهای آن، نسبت به قبل وضعیت را برای روزنامهنگاران بهبود داده باشد، اما راه زیادی تا احیای آن مانده است. «جواد امام»، سخنگوی جبهه اصلاحات، به مناسبت روز خبرنگار سال ۱۴۰۳ در توئیتی خطاب به رئیسجمهور نوشت: «جناب آقای دکتر پزشکیان! مبارزه با فساد در نبود مطبوعات و روزنامهنگاری مستقل، بیمعناست و استقلال حرفهای روزنامهنگاران در نبود تشکلهای صنفی مستقل، دشوار است. خاتمی بستر تاسیس «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» را فراهم کرد، احمدینژاد آن را تعطیل کرد، روحانی «نخواست» آن را مجددا فعال کند، و رئیسی «نگذاشت» آن انجمن احیاء بشود! و حالا توپ در زمین شما است. امید دارم در سالیان پیش رو، با برداشته شدن تمامی موانع از پیش پای خبرنگاران و رسانهها بار دیگر مرجعیت رسانه به درون کشور بازگردد تا خبرنگاران نوشتن را بر ننوشتن، و ماندن را به مهاجرت ترجیح دهند.»
ویدیو:
دولت موافق واگذاری ایران خودرو به کروز، تندروها مخالف
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟