اکتبر ۱۹۵۷، اتحاد جماهیر شوروی اولین ماهواره جهان را به فضا پرتاب کرد. با پرتاب این ماهواره، عصر جدیدی در زمینه فضانوردی آغاز شد و جبهه جدیدی در جنگ سرد فرا رسید. هرچند دیپسیک نخستین مدل هوش مصنوعی نیست، معرفی این فناوری چینی حالا میتواند آینده رویارویی دو ابرقدرت جهان، چین و آمریکا، را تغییر دهد. فرید زکریا معتقد است که جنگ سیاسی و اقتصادی آمریکا علیه چین، نتوانسته روند توسعه فناوری هوش مصنوعی در چین را متوقف کند. آن طور که زکریا میگوید، آمریکا نمیتواند جلوی این پیشرفت را بگیرد، بماند که توسعه فناوری در کشور رقیب با تلافیجویی همراه است و این کار اصلا برای آمریکا به صرفه نیست.
آیا این یک لحظه اسپوتنیکی است؟ انتشار یک مدل هوش مصنوعی تحولآفرین از شرکت چینی دیپسیک جهان را شگفتزده کرده است؛ مدلی که ظاهرا قادر است به اندازه چتجیپیتی و سایر مدلهای پیشرفته شرکتهای آمریکایی، یا حتی در برخی موارد بهتر از آنها، عمل کند. آمریکاییها تصور میکردند که برتری عظیم آنها در تامین مالی، دسترسی به تراشههای باکیفیت و نوآوری، آنها را در جایگاهی بسیار جلوتر نگه خواهد داشت. حالا معلوم شده که این تصور تنها از سر غرور ایجاد شده بود.
انتشار دیپسیک، از برخی جهات بسیار مهمتر از اسپوتنیک است. اسپوتنیک مربوط به رقابت برنامه فضایی اتحاد جماهیر شوروی با ایالات متحده بود. عدهای تصور میکردند که اقتصاد شوروی بهطور کلی از نظر فناوری پیشرفتهتر از آمریکا باشد. با این حال، دیپسیک یک شرکت خصوصی چینی است که با هزینهای کم، توانایی شگفتانگیز خود در عرصه مهمترین فناوری آینده جهان را به نمایش گذاشته است. هنوز دقیقا مشخص نیست که مدل دیپسیک چقدر هزینه داشته، تا چه حد برای آموزش به مدلهای آمریکایی متکی بوده و آیا حمایت مخفیانهای از سوی دولت چین دریافت کرده است یا نه. دولت ایالات متحده در سالهای اخیر به جد تلاش کرد با وضع قوانینی مثل جمله ممنوعیتهای مرتبط با تراشهها و محدودیت در زمینه صادرات، برتری خود را حفظ کند. با توجه به این موضوع، دستاورد دیپسیک چشمگیر است. این اتفاق همزمان درسهایی به ما میدهد و دو پرسش را مطرح میکند.
دیپسیک یک سیستم هوش مصنوعی متنباز است، شبیه قطعات لگو همراه با دفترچه راهنما. در مقابل، چتجیبیتی یک سیستم متنبسته است، مثل یک سازه لگویی سر هم شده که راهنمای آن مخفی است. اولین درس دیپسیک این است که احتمالا در طول زمان، سیستمهای هوش مصنوعی باز عملکرد بهتری نسبت به سیستمهای بسته خواهند داشت. بسیاری اشاره کردهاند که دیپسیک برای آموزش مدل خود از مدل متنباز لاما متعلق به شرکت متا و مدل متنباز کوئن متعلق به شرکت چینی علیبابا استفاده کرده است. هرچند دیپسیک فعلا در نوع خود بهترین است، شرکتهای بزرگ فناوری چین همچنان مدلهای متعددی از هوش مصنوعی را منتشر میکنند. این مدلها اغلب متنباز هستند و روزبهروز بهتر میشوند. مرور تاریخ فناوری نشان میدهد که امکان بررسی جزئیات داخلی این مدلها و درک منطق آنها در نسبت با مدلهای بستهای که دیگران نمیتوانند برای توسعه تکنولوژی از آنها استفاده کنند، به نوآوری سریعتر و گستردهتر منجر میشود.
نکته دوم این است که «پت جلسینگر»، مدیرعامل پیشین اینتل، نیز پیشتر به آن اشاره کرده است: «محدودیتها میتوانند مفید باشند». گاهی هنر در محیطهای سرکوبگر شکوفا میشود چون محدودیتها هنرمندان را مجبور میکنند خلاق باشند. به همین ترتیب، مهندسان نیز اغلب در شرایط محدودیت عملکرد بهتری دارند. مهندسان چینی که مجبور به استفاده از تراشههای درجه دو بودند، راهحلهای خلاقانهای ابداع کردند. این موضوع فقط دربارهی دیپسیک صدق نمیکند. در سال ۲۰۲۳، هوآوی، غول مخابراتی چین، گوشی هوشمندی با تراشه هفت نانومتری عرضه کرد؛ این نوع تراشه بهطور مشخص تحت ممنوعیتهای صادراتی آمریکا قرار داشت. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد پس از سالها رکود، تولیدکنندگان تراشه در چین در واکنش به تحریمهای آمریکا بسیار نوآورتر شدهاند.
سال گذشته، «لیانگ ونفنگ»، مدیرعامل دیپسیک، در مصاحبهای جذاب استدلال کرد که مهندسانش بیشتر از این که به فکر کسب درآمد باشند، به خود فرایند تحقیق و پژوهش علاقهمندند. به نظر میرسید او این نگرش را مقابل فرهنگ غالب در سیلیکونولی قرار میدهد؛ آن جا تمرکز اصلی بر حداکثرسازی درآمد، ارائه خدمات ابری و ایجاد جریان نقدینگی است. گویا «دیمیس هسابیس»، مدیر دیپمایند گوگل و برنده نوبل شیمی در سال ۲۰۲۴ (به دلیل دستاوردهای علمی مرتبط با هوش مصنوعی)، برای حفظ تیم خود در لندن یعنی جایی دور از سیلیکونولی، سخت پافشاری کرده است تا آنها بتوانند بر پژوهشهای پایه تمرکز کنند.
اولین پرسشی که دیپسیک مطرح میکند این است: آیا ایالات متحده میتواند چین را از پیشرفت در سرحد فناوری بازدارد؟ برخی معتقدند دیپسیک نشان میدهد که کنترلهای صادراتی موثرند. این شرکت به تعداد زیادی از تراشههای انویدیا نیاز داشت که توانست آنها را قبل از اجرای کامل ممنوعیتهای صادراتی تهیه کند. بهزودی، چین دیگر به بهترین تراشهها دسترسی نخواهد داشت و این کشور بیشازپیش از این ممنوعیتها آسیب خواهد دید.
اما همانطور که در مورد دورهای پیاپی تحریمهای جهانی علیه روسیه آموختهایم، اقتصاد جهانی بزرگ و دارای منافذ زیادی است. کالاها از مسیرهای مختلف عبور میکنند. و البته چین روسیه نیست. این کشور اقتصادی وسیع دارد، از نظر فناوری پیشرفته است، و میلیونها توسعهدهنده نرمافزار و صدها شرکت فناوری باکیفیت دارد. چنین حجم عظیمی از استعدادهای انسانی راهی برای نوآوری پیدا خواهند کرد، حتی اگر این محدودیتها باعث شود چین اندکی عقب بماند.
دومین پرسش: هزینه این رویکرد چیست؟ اگر ممنوعیتهای فناوری و محدودیتهای صادراتی در بهترین حالت، چین را فقط یک سال یا شاید چند ماه عقب نگه دارند، این دستاورد ارزش هزینههای آن را دارد؟ این هزینه شامل اقدامات تلافیجویانه چین است که میتواند دسترسی ایالات متحده به مواد کلیدی موردنیاز برای فناوری پیشرفته را محدود کند. مهمتر از آن، جدایی اقتصاد جهانی باعث ایجاد یک زیستبوم بسته میشود که در آن شرکتهای فناوری آمریکایی با بهترینهای جهان رقابت نخواهند کرد. اگر قویترین رقیب چینی تسلا در میدان نباشد، آیا نوآوریهای تسلا همچنان در بالاترین سطح میماند؟
جدایی فناوری یعنی هوش مصنوعی به مرکز یک مسابقه تسلیحاتی جدید جهانی تبدیل میشود؛ مسابقهای کاملا بدون قانون و بدون محدودیت که در آن دو اقتصاد بزرگ جهان بیمحابا به سمت فراهوش مصنوعی حرکت میکنند و آن را در تمامی زمینههای نظامی، از جمله تسلیحات هستهای، به کار میگیرند. اگر هوش مصنوعی همان فناوری انقلابی باشد که پیشبینی شده، رها شدن آن در تمامی حوزههای زندگی بشری، بدون هیچ حفاظ و محدودیتی، آیندهای هولناک را رقم خواهد زد؛ آیندهای که بهمراتب خطرناکتر از چیزی است که با پرتاب ماهواره اسپوتنیک به ذهن مردم خطور کرد.
ویدیو:
دولت موافق واگذاری ایران خودرو به کروز، تندروها مخالف
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟