در شرایطی که شرکت ملی پست ایران با سابقهای طولانی و تاریخی نتوانسته است پاسخگوی نیازهای عصر ارتباطات و دوره دیجیتال باشد، مجموعههای خصوصی هم عملکرد خوبی نداشتهاند و فرستادن امن و مطمئنِ بسته به استانها و شهرهای دیگر یکی از دغدغههای مردم باقی مانده است.
شرکت تیپاکس یکی از قدیمیترین شرکتهای خصوصی است که در حوزه حملونقل و پست کشور فعالیت میکند ولی نام آن با شکایت، خدمات بد، آسیب بسته و محتویات، پاسخگو نبودن و انواع تجربههای منفی پیوند خورده است. اسماعیل آذرینژاد که با فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی شناخته میشود، هفته گذشته در توییتی نوشت:
یعنی هیچ نهاد نظارتی نیست جلوی قلدری و بیمسولیتی شرکت تیپاکس بایسته؟؟
او که مرتب بستههای پستی از شهرهای مختلف دریافت میکند، برای بار سوم به خدمات تیپاکس اعتراض کرده و از مردم خواسته است بستهها را از طریق تیپاکس برایش ارسال نکنند.
تقریبا تمام ۱۴۰ نفری که زیر این متن نظر دادند یا ۱۶۰ نفری که آنرا بازنشر کردند، از تجربهی منفی خود با تیپاکس نوشتند و از خدمات بد و بیمسئولیتی آن در حمل کالا شکایت کردند. نظرها و تجربههای منفی از این شرکت، موضوع جدیدی نیست و سابقهی طولانی چند ساله دارد. اگر واژه تیپاکس را در شبکههای اجتماعی جستجو کنید، به تعداد پرشماری متنهای شهروندان میرسید که از گم شدن، آسیب دیدن، برگشت خوردن و دیر رسیدن بستههای خود و همینطور رفتار نادرست و غیرمحترمانهی کارکنان تیپاکس نوشتهاند.
با اینکه شرکتها و مجموعههای خصوصی تلاش میکنند کمترین نظر منفی دربارهشان وجود داشته باشد و میخواهند به روشهای مختلف رضایت مشتری را به دست آورند، تیپاکس هیچ توجهی به این شهرت منفی و بدنامی خود ندارد و حتی نظرات (کامنت) صفحات اجتماعی را در اینستاگرام و توییتر (ایکس) بسته است.
مرداد ۱۴۰۱ ویدئوی کوتاهی از شیوهی بارگیری و جابجایی بستههای پستی در یکی از شعبههای اصلی تیپاکس منتشر شد، کارکنان تیپاکس بستههای کوچک و بزرگ را پرت میکردند، شوت میکردند، زمین میانداختند و... شرکت بیانیهای در سایت منتشر و عذرخواهی کرد و مهرداد فاخر -مدیرعامل تیپاکس- در پستی اینستاگرامی از تعلیق نمایندگی خبر داد ولی تقریبا تمامی نظرات و پاسخهای کاربران در صفحه او منفی بود.
واکنش مدیرعامل تیپاکس به این نظرهای منفی و نارضایتیها، سکوت و بیتوجهی بود و در مقابل اگر اسم مهرداد فاخر را در گوگل جستجو کنید، به چندین رپورتاژ آگهی و نوشتهها و گفتوگوهای سفارشی میرسید؛ یعنی کاربران ایرانی نباید منتظر تغییر و رفع ایرادهای تیپاکس باشند.
تیپاکس یک شرکت خانوادگی است که محمدعلی فاخر سال ۱۳۳۹ آنرا بنیان گذاشت و مدیران و صاحبانش از ابتدا افراد غیردولتی و غیرحکومتی بودند. پس از فوت بنیانگذار، همسر و فرزندش ادارهی شرکتی را به عهده گرفتن. خانواده فاخر و شرکایشان از همان سالهای پیش از انقلاب فعالیت خود را گسترش دادند و حدود ۴۰ سال پیش هلدینگی بزرگ با دهها شرکت ریز و درشت ایجاد کردند که تعداد دیگری از زیرمجموعهها هم در حوزه حمل بار فعالیت دارند.
قدمت ۶۴ ساله و مدیریت خانوادگی و نسل به نسل، میتوانست در کنار خدمترسانی خوب، اعتبار و اصالتی ویژه برای هلدینگ فاخر، تیپاکس و سایر شرکتهایش به همراه باشد. بسیاری از برندها و مجموعههای تولیدی یا خدماتی در اروپا به همین دلیل اعتبار دوچندان دارند و اعتماد مشتریان و مصرفکنندگانشان را افزایش داده است. اما تیپاکس و در مقیاس بزرگتر فاخر، توجهی به شهرت منفی خود و نارضایتی پرتعداد کاربران ندارد و تیپاکس نماد نارضایتی از پست در ایران شده است.
از طرفی دیگر چون تیپاکس یک مجموعهی خصوصی است و نظارتی و بازرسی دولتی ندارد و مهمتر به دلیل نداشتن رقیب قدرتمند، نگرانی برای از دست دادن مشتریان و درآمد خود ندارد.
پس از تشدید تحریمها علیه ایران، شرکت پستی دیاچال از کشور خارج و عرصه برای شرکتهای داخلی بازتر شد ولی خدمات آنها در نبود رقیب بهبود پیدا نکرد و برعکس به خدمات پر ایراد تیپاکس منتهی شد؛ وضعیت و شرایطی که برای ایرانیها آشناست.
صنایع خودرویی کشور نمونه و مثالی شناخته شده از انحصار و خدمات نامطلوب شدهاند، همه مشتریان و مصرفکنندگان از تولیدات و خدمات سایپا و ایران خورد ناراضی هستند ولی این تولیدکنندهها پاسخگوی نهادها و سازمانهای نظارتی نیستند و تلاشی برای رفع ایرادهایشان ندارند. بدتر اینکه نهتنها کیفیت محصولات پایین میآید و متناسب با پیشرفتهای روز ارتقا پیدا نمیکند، خودروسازان هر زمان اراده کنند و بخواهند، قیمتها را بالا میبرند و مردم هم ناچارند ماشینهای آنها را بخرند، چون انتخاب و امکان دیگری ندارند.
انحصار و بدون رقیب بودن فقط بلای جان صنایع خودرویی کشور نشده است و مجموعهها و شرکتهای خصوصی و غیر دولتی در حوزههای مختلف هم از این آفت در امان نماندهاند؛ تیپاکس یکی از آنهاست. هر چند ورود به عرصهی پست و حملونقل کالا منع قانونی ندارد، شکل دادن شبکههای توزیع منسجم در سراسر کشور به سرمایهی عظیمی نیاز دارد.
با وجود انحصار و تکتازی تیپاکس در حوزهی حمل بار، شرایط این صنعت با خودروسازی متفاوت است. کمکم رد پای حضور شرکتهای دیگری در این عرصه به چشم میخورد که با جستجوی اینترنتی میتوان تعداد زیادی از آنها را پیدا کرد. از طرفی بعید نیست شرکتهایی مثل اسنپ و تپسی -که در حملونقل درون شهری موفق بودهاند-، فعالیتشان در مسافتهای بینشهری و بیناستانی هم گسترش دهند.
ایرانیان نخستین ملتی بودند که از حدود سه هزار سال پیش در زمان سلسله هخامنشی اقدام به تاسیس تشکیلات منظم پست با عنوان چاپار کردند.... گروه چابکسواران با اسبهای تندرو و طی مسافتهای طولانی، ارتباط دایمی بین مرکز و ایالات برقرار میکردند و در کوتاهترین زمان اخبار و گزارشهای واصله از گوشه و کنار ممالک را به مرکز و از مرکز به دورترین نقاط کشور میبردند. ... داریوش درمورد چابکسواران دولتی خود میگوید: نه برف، نه باران، نه گرما و نه تاريكي شب نميتواند پيكهاي تندرو را از حركت بازدارد.
این چند جمله بخشی از توضیحات صفحهی معرفی پست ملی ایران در صفحهی معرفی این شرکت است. تاریخ دیرینه و نخستین بودنِ چاپار ایران، ادعای گزافی نیست و هرودوت –مورخ یونانی- هم از این شبکهی پیوسته و کارآمد نوشته است. اداره پست ایران در دوران ناصرالدینشاه به وزارتخانه تبدیل شد اما این موفقیت تاریخی ایرانیها در دنیای جدید تکرار نشده و برعکس، از نیازها و پیشرفتهای زمانه عقب مانده است. بدتر آنکه خدماترسانی بیکیفیت اداره پست، شرایط را برای تکتازی شرکتی با ویژگیهای تیپاکس فراهم کرده است.
اغراق نیست اگر بگوییم پایین آمدن سطح و کیفیت خدمات پست ملی، مردم را به سمت شرکتهای خصوصی سوق داد. فرستادن بارهای حساس و شکستنی با پست همانقدر نامطمن است که با تیپاکس. با این حال در نظرهای توییتری تکرار این مورد تاملبرانگیز بود: بار رو با پست بفرستی، مطمئنتر از تیپاکسه!
ملی بودن و دولتی بودن تاثیر بهسزایی در جلب اعتماد و اطمینان مردم دارد و اداره پست همچنان برای بسیاری از افراد مرجع است. احتمالا این اداره بتواند به پشتوانهی تاریخ دیرینه و زیرساختهای موجود، با بهروزرسانی، گسترش و بهبود خدمات خود دوباره به انتخاب اول مردم تبدیل شود؛ همانطور که در بسیاری از کشورهای پیشرفته پست ملی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟