پس از اعلام قهرمانی زودهنگام تراکتورسازی در لیگ برتر فوتبال، تصاویری از اقدامات ناهنجار و ضدملی برخی از هواداران این تیم باشگاهی، واکنش منفی مردم را برانگیخت. یوسف پزشکیان، فرزند رئیسجمهور و دستیار رسانهای رئیسدفتر پزشکیان، در پیامی توئیتری نوشت: «من تخصص روانشناسی ندارم، ولی گمان میکنم بخشی از اتفاقاتی که در ورزشگاهها رخ میدهد، باید از منظر روانشناسی بررسی شود و به هیجان و تخلیه انرژی جامعه ربط دارد.»
او هشدار داده بود که آنچه «زدن برچسب پانترک به تماشاگران» نامیده، خطایی راهبردی است و در پاسخ به پرسش یکی از کاربران فضای مجازی که آیا برخی از مردم آذریزبان خواهان جدایی از ایران هستند، نوشت: «از پیمایشها اطلاعی ندارم ولی گمان میکنم اگر بخشی از فارسنماها تحریک نکنند، کسانی که طرفدار جدایی هستند، کمتر از یک درصدند.»
این اظهارنظر پسر رئیسجمهور تنها در عرض چندساعت موجی از واکنشهای منفی مردمی را در پی داشت و بسیاری از کاربران فضای مجازی نسبت به سخنان نابههنجار یوسف پزشکیان انتقاد کردند؛ منتقدان معتقدند این ادبیات خواسته یا ناخواسته به دفاع از تحرکات ضدملی و تشویق گروههایی که علنا فریاد جداییطلبی سر میدهند، منجر میشود.
حالا او در توییتی دیگر از علاقهش به یکپارچگی ایران خبر داده اما اعلام کرده که از آنچه تا کنون نوشته است، دفاع میکند. از نگاه ایراندوستان، یوسف پزشکیان نه تنها نباید از سخنان خود دفاع کند بلکه باید از مردم ایران عذرخواهی کند. برخی نیز ایران دوستی را با گفتههای پیشین او در تضاد دانستهاند و به او یادآور شدهاند که باید از چنین اظهار نظراتی به صورت جدی پرهیز کند. عدهای نیز به او توصیه کردهاند که از فضای مجازی و فعالیت رسانهای دوری کند.
حواشی مربوط به یوسف پزشکیان با انتصاب رسمی او در دولت پدرش شروع شد. ۷ آذر ۱۴۰۳، «محسن حاجیمیرزایی»، رئیسدفتر پزشکیان، طی حکمی یوسف پزشکیان را به سمت «مشاور و دستیار رسانهای رئیسدفتر رئیسجمهور» منصوب کرد. «با یک اکانت توییتری مشاور رسانهای شوید»، تعبیر کنایهآمیزی بود که رسانهها برای این انتصاب به کار بردند. یوسف دانشاموخته رشته فیزیک و استاد دانشگاه است و تنها سابقه مرتبط او برای «مشاوره رسانهای» بودن به اداره یک صفحه توییتری شخصی برمیگردد.
مدیرکل روابط عمومی دفتر رئیسجمهور، به سرعت به حواشی ایجادشده واکنش نشان داد و گفت اعطای حکم رسمی به یوسف پزشکیان «به معنای پاسخگو بودن» اوست؛ بر خلاف برخی وابستگان روسای جمهور گذشته که بدون سمت رسمی در نهاد ریاستجمهوری مینشستند و تصمیمگیری میکردند. این شفافسازی در واقع تکذیب صریح شائبه نقش داشتن او در تغییر مدیران دولت بود.
یوسف پزشکیان پیش از انتصاب به یک مقام دولتی هم برای پدر حاشیهساز شده بود؛ البته به صورت غیررسمی. اواسط آبانماه سال گذشته، خبر دیدار مسعود پزشکیان با چهرههای نزدیک به گفتمان تجزیهطلبی مردم را بهتزده کرد. «یونس زارعیون» و «سیامک کوشی» که در رسانههای وابسته به جمهوری باکو با عنوان «فعالان آذربایجان جنوبی» معرفی میشوند و ید طولایی در ایرانستیزی دارند، در این دیدار حضور داشتند. در همان زمان، گزارشهای غیررسمی از نقش یوسف پزشکیان به عنوان واسطه این دیدار حکایت داشت.
فارغ از انتصاب شبهبرانگیز و واسطهگریهای عجیب، حضور فعال یوسف در فضای مجازی نیز بارها برای پزشکیان پدر حاشیهساز شده است. یوسف پزشکیان اخیرا در اظهاراتی، با پرداختن به موضوع آموزش زبان ترکی و حمایت از یک نرمافزار آموزش زبان به صورت غیرمستقیم از رویکرد سلبی در حفظ زبان فارسی حرف زده بود؛ اظهارنظری که صدای مردم را درآورد.
با توجه به سابقه پسر رئیسجمهور در تایید سیاستها یا اعلام مواضع پنهان دولت چهاردهم، اظهارات اخیر او میتواند زمینه بیاعتمادی مردم نسبت به مسعود پزشکیان را فراهم کند. هرچند، این اولین بار نیست که فرزند یک رئیسجمهور برای پدر خود حاشیهسازی میکند؛ در واقع، ادامه این روند و عدم برخورد دولت با یوسف پزشکیان که از قضا مقام دولتی هم دارد، میتواند سرنوشت پزشکیان را به روسای جمهور پیشین نزدیک کند. پیش از این «مهدی هاشمی»، فرزند هاشمی رفسنجانی، «کامبیز مهدیزاده»، داماد حسن روحانی و «میثم نیلی»، داماد ابراهیم رئیسی، با حاشیهسازیها و اقدامات نابهجا، چهره روسای جمهور را تخریب کردند. و حمایت
فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی، چهارمین رئیس جمهوری ایران هر یک در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فعالیتهایی داشتهاند که برخی از آنها با حواشی و انتقادات همراه بود. «مهدی هاشمی»، فرزند چهارم هاشمی رفسنجانی، بهدلیل اتهامات مختلف از جمله فساد مالی در قراردادهای نفتی با شرکتهای خارجی مانند استاتاویل، توتال و کرسنت، مورد پیگرد قضایی قرار گرفت. در سال ۱۳۹۴، دادگاه انقلاب تهران او را به ۱۰ سال حبس، رد مال و جزای نقدی محکوم کرد. اتهامات مهدی شامل اختلاس، ارتشاء و مسائل امنیتی بود.
فائزه هاشمی، دومین دختر هاشمی رفسنجانی، در میان مردم بهعنوان نماینده مجلس پنجم و فعال سیاسی اصلاحطلب شناخته میشود. او بهدلیل فعالیتهای سیاسی و اظهارنظرهای جنجالی، چندین بار بازداشت و محاکمه شده است. محسن هاشمی، فرزند بزرگ خانواده، در حوزههای اجرایی مانند مدیریت مترو تهران و ریاست شورای شهر تهران فعالیت داشته و کمتر درگیر حواشی سیاسی یا قضایی بوده است. یاسر هاشمی نیز در حوزههای فرهنگی و دانشگاهی فعالیت داشته و نقش کمتری در عرصه سیاسی داشته است. اغلب حواشی که فرزندان هاشمی برای او ساختند و کارنامه او را تا سالهای پایانی عمر تحت تاثیر قرار دادند، به بعد از دوران ریاست جمهوری هاشمی برمیگردد.
«سیدمحمد خاتمی»، پنجمین رئیسجمهور ایران، سه فرزند به نامهای لیلا، نرگس و عمادالدین دارد. فرزندان او همیشه از فعالیتهای سیاسی و اقتصادی پرهیز کرده و زندگی کمحاشیهای داشتهاند. لیلا، دختر بزرگتر خاتمی، مدتی در ایالات متحده اقامت داشت و سپس به همراه همسرش به ایتالیا نقل مکان کرد. در سال ۱۳۸۴، شایعاتی درباره نحوه ورود او به دانشگاه و تحصیل در مقطع کارشناسیارشد منتشر شد که او در نامهای این ادعاها را رد کرد. نرگس، دختر کوچکتر خاتمی نیز همواره از فعالیتهای سیاسی و رسانهای دوری کرده و زندگی کمحاشیهای داشته است. عماد، تنها پسر خاتمی، در دانشگاه تهران در مقطع دکترای علوم سیاسی تحصیل کرده است. او در سالهای اخیر به دلیل همراهی با همسرش برای تحصیل در آلمان، مدتی در این کشور اقامت داشت. در سال ۱۳۹۸، شایعاتی مبنی بر بازداشت او به اتهام جاسوسی منتشر شد که «محمدعلی ابطحی»، رئیس دفتر خاتمی در دوران ریاستجمهوری، این ادعاها را تکذیب کرد. ابطحی این شایعات را بیاساس دانست و اعلام کرد که عماد فردی بیحاشیه و مشغول به تحصیل است. فرزندان محمد خاتمی شاید از معدود چهرههای نزدیک به یک رئیسجمهور باشند که همواره از فعالیتهای سیاسی و اقتصادی دور ماندهاند و خدشهای بر چهره سیاسی پدر وارد نکردهاند.
فرزندان محمود احمدی نژاد نیز هیچگاه جنجال و حاشیهای نیافریدند. مهدی احمدینژاد، داماد اسفندیار رحیممشایی، در حلقه نزدیکان دولت نهم و دهم فعال بود، هرچند هیچگاه بهصورت رسمی حکمی به نام او صادر نشد. علیرضا در دوران ریاستجمهوری پدر کمسنوسال بود و درگیر مسائل سیاسی نشد. فاطمه، تنها دختر احمدینژاد نیز چهرهای بیحاشیه باقی ماند، اما همسرش، مهدی خورشیدی، ابتدا به ریاست سازمان استاندارد منصوب و سپس با فشار افکار عمومی برکنار شد. همچنین برخی دامادها و وابستگان دیگر خانواده احمدینژاد در مناصب مختلف حکومتی به کار گرفته شدند.
از میان فرزندان روحانی، یکی از پسران در سال ۱۳۷۶ درگذشت. یکی از دختران او به همراه خانواده در اتریش ساکن است و همین موضوع در یکی از سفرهای روحانی به این کشور موجب جنجال شد. هرچند فرزندان حسن روحانی از عرصه عمومی فاصله داشتند، «کامبیز مهدیزاده»، داماد این رئیسجمهور، جای خالی آنها را در حاشیهسازی پر کرد. مهدیزاده در واقع تنها فرد خانواده است که در دوره ریاستجمهوری در سمتهای مشاورهای و علمی فعالیت کرد و حضورش در دولت با انتقاداتی همراه بود. او همچنین بارها با فعالیت در فضای مجازی، حاشیههایی را برای خانواده روحانی به وجود آورده. در یک نمونه، وقتی مهدیزاده در انتخابات دوره یازدهم مجلس ردصلاحیت شد، در توییت تندی خطاب به کدخدایی، سخنگوی وقت شورای نگهبان، دلیل ردصلاحیتش را نسبت خانوادگی با رئیسجمهور و مدالآوریاش در ایران و کانادا بیان کرد. البته بعد از گذشت چهار سال دوباره در این دوره نامزد انتخابات مجلس شد و باز هم ردصلاحیت شد.
فرزندان مرحوم ابراهیم رئیسی نیز نقش پررنگی در دوران ریاست جمهوری او نداشتند. رئیسی دو دختر داشت که هر دو ازدواج کردهاند. «جمیله علمالهدی»، همسر رئیسی و دختر سیداحمد علمالهدی، در دوران ریاستجمهوری همسرش حضور فعالی در عرصههای علمی و فرهنگی داشت. مقداد نیلی، داماد رئیسی، نیز بهعنوان یکی از چهرههای پرنفوذ در دولت سیزدهم شناخته میشد. برخی نمایندگان مجلس بارها از نقش داماد رئیسی در انتصابات دولتی انتقاد کردند. همچنین، بنابر گزارشهای غیررسمی، همسر مرحوم رئیسی، از چهرههای کلیدی در عزل و نصبهای دولتی بوده است.
شفافیت، شایستهسالاری و تفکیک مسئولیتها از اصول بنیادی ساختارهای مدرن حکمرانی است. ورود فرزندان رؤسای جمهور به عرصه سیاست بدون داشتن تخصص نه تنها به نظام حکمرانی کشور آسیب میزند، که میتواند کارنامه سیاسی و آینده پدران را سیاه کند. این حضور، چه در قالب انتصابات رسمی و چه در نقشهای غیررسمی، میتواند اعتماد عمومی را خدشهدار کند و مسیر پاسخگویی دولت را تضعیف کند. تجربه کشورهای مختلف و حتی مرور عملکرد رؤسای جمهور ایران پس از جنگ، نشان میدهد که هر زمان اعضای خانواده در دایره قدرت قرار گرفتهاند، دولتها با موجی از حواشی، بیاعتمادی و انتقاد اجتماعی مواجه شدهاند. شاید بهتر باشد مسعود پزشکیان، پیش از هر اقدامی خواستار پاسخگویی فرزند خود که البته یک مقام رسمی دولتی است، شود.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتار تحلیلی سردبیر فراز
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش