سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم و استاد دانشگاه، به بررسی ابعاد مختلف جنگ ۱۲ روزه، پیامدهای داخلی و بینالمللی آن و همچنین به میزان تحقق اهداف دشمن، نقش رهبری، انسجام ملی، و چشمانداز آینده پرداخته است.
درادامه مشروح اینگفت و گو را میخوانید:
*یکی از دستاوردهای بزرگ در جنگ ۱۲ روزه، پیروزی ما بود. دشمن الان تلاش دارد در تحلیلها، تفسیرها و رسانههایش نشان دهد که جمهوری اسلامی در این جنگ پیروز نشده است. البته ما قبول داریم ضربه خوردیم، ولی حتماً در صحنه پیروز شدیم. چرا؟ چون پیروزی را در یک نبرد نظامی معمولاً بر مبنای میزان تلفات محاسبه نمیکنند، بلکه بر مبنای هدف دشمن از طراحی جنگ و اینکه آیا به آن هدف رسیده یا نه. در اینجا مبنای پیروزی یا شکست، رسماً آمریکاییها و صهیونیستها اعلام کردند که سه هدف تقریبا روشن داشتند: ۱. برچیدن هستهای؛ ۲. تضعیف موشکی و در گام بعدی برچیدن موشکی؛ ۳. ایجاد آشوب در داخل با هدف براندازی.
*از جنگ گذشتهایم، میشود فهمید که آیا دشمن در این سه حوزه که هدفش بود موفق شده یا نه. کاملاً شکست خوردند. البته ضربه زدند ولی اهدافی که داشتند محقق نشد؛ پس ما اینجا پیروز شدیم.
*یک دستاورد بسیار بزرگ دیگر، درک روشنتر و عمومیتر از نقش محوری و تدابیر حکیمانه رهبری بود. وقتی حضرت آقا میفرمودند اگر در سوریه و عراق جلوی دشمن را نگیریم، در کرمانشاه و همدان و تهران باید با دشمن بجنگیم؛ این حرف در دهه ۹۰ و در اوج شرایطی بود که برخی منتقدین میگفتند چرا بچههای ما باید در سوریه بجنگند.
*این جنگ ثابت کرد که آمریکا هیچگاه امنیتساز نبوده و نیست؛ بلکه حضور آنها باعث ناامنی و هدفگذاری مشروع برای کشورهای منطقه شده است. اسرائیلیها نیز به وضوح دیدند که امنیت آنها به شدت آسیب دیده است. وقتی میگفتیم تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم، اکنون این را به وضوح در برخی مناطق مشاهده میکنند.
*یک دستاورد دیگر این است که سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی در این جنگ یک بار دیگر محک خورد. در سالهای اخیر تلاشهای فراوانی برای تضعیف و القای دلسردی نسبت به نظام صورت گرفته بود، اما این جنگ نشان داد که مردم با هر گرایش و تفکری پای نظام ایستادهاند. نظرسنجیها این مسئله را به وضوح نشان میدهند؛ حمایت مردم از جمهوری اسلامی کاملاً مشهود است.
*این جنگ همچنین بسیاری از نظریههای سادهلوحانه و انفعالی که در فضای رسانهای کشور مطرح میشد، رد کرد. برای مثال، کسانی میگفتند با یک دکمه آمریکا میتواند جمهوری اسلامی را نابود کند یا اینکه مردم هزینه میدهند ولی مسئولین در اماناند. این باورها کاملاً با واقعیتهای جنگ ۱۲ روزه در تضاد بود، زیرا فرماندهان و مسئولین نیز از جمله شهدای این جنگ بودند و هیچ تفاوتی بین مردم و مسئولان در این میدان وجود نداشت.
*این جنگ باعث درخشش فرماندهان جدید نظامی جمهوری اسلامی شد. دشمن تصور میکرد که پس از شهادت فرماندهان ارشد، جایگزینان قدرت کافی ندارند، اما این تصور کاملاً غلط بود. فرماندهان جدید ظرف کمتر از ۲۴ ساعت پس از شهادت فرماندهان قبلی، توانستند عملیات موفقی را علیه دشمن انجام دهند و ضربات مهلکی وارد کنند. این مسأله هم شکست محاسبات دشمن را نشان داد و اقتدار فرماندهان جدید را به اثبات رساند.
*یکی دیگر از اتفاقاتی که بهعنوان دستاورد میتوان از دل این رخداد تلخ بیرون کشید، نمایان شدن خلأها و بهاصطلاح باگهای امنیتی و حتی نظامی کشور بود. اگرچه ما در این عرصه ضربه خوردیم، اما از زاویه نگاه فرصتمحور، این رخداد موجب شد ضعفهایی که پیشتر برخی دلسوزان از آن سخن میگفتند و عدهای برنمیتابیدند، اکنون آشکار و قابل انکار نباشد.
*یکی دیگر از واقعیتهای مهم این رخداد آن بود که همه کسانی که به میدان آمدند، آگاهانه از «جمهوری اسلامی ایران» دفاع کردند. برخی میکوشیدند اینگونه القا کنند که ایران و جمهوری اسلامی دو مفهوم جدا هستند و میتوان از اولی بدون دومی دفاع کرد؛ اما واقعیت این بود که حتی آنان که منتقد یا مخالف جدی بودند، میدانستند از چه چیزی دفاع میکنند و آن، موجودیتی به نام «جمهوری اسلامی ایران» بود.
*آنچه امروز بهمراتب خطرناکتر و محل آسیب جدیتری است، ناکارآمدی در مدیریت اجرایی کشور است. مردم در این جنگ، کارآمدی را در عرصه نظامی و فرماندهی در چهره نیروهای مسلح و رهبری مقتدر کشور دیدند؛ اما در حوزه مدیریت اجرایی، با مشکلاتی جدی مواجهاند. اگر برای این بخش تدبیر نشود، آسیبهایی خواهیم خورد که حتی در رویارویی با دشمن نیز تجربه نکردهایم. به باور من، جنگ بعدی، نه در حمله دشمن، بلکه ریشه در ناکارآمدی مدیریتی رخ خواهد داد.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
یارانه سوخت هواپیما؛ چاهی بیانتها از جیب فقرا به کام ثروتمندان
اعترافات جاسوس ایران در تل آویو
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش