جشنی بیمناسبت برپا است؛ شیرینی و ارزاق و جایزه برای لحظهای فراغت از کار و خشونت و دعوای پدر و مادر. چند کودک کار بعد از مدرسه به «نور سپید هدایت» میآیند. این جشنهای بیمناسبت شاید تنها راه ارتباطی بین سپیده علیزاده و والدین این بچهها است برای اینکه از حالشان باخبر باشد؛ او فقط حامی خانوادههایی است که کودکان کار آنها به مدرسه میروند.
خشونت خانگی علیه کودکان، امروز قربانی تازهای دارد: «نیان»، دختربچه ۶ ساله بوکانی، پس از تحمل ماهها شکنجه و آزار جنسی در خانه، جان خود را از دست داد. فارغ از همه اما و اگرها در ماجرای نیان، سرنوشت این دخبربچه شبیه تمام کودکان و نوجوانان بیدفاعی است که از سوی پدر و مادر یا با اطلاع آنها، مورد خشونت قرار میگیرند. حلقه مفقوده داستان تمام این بچهها، حمایت قانون است. وقتی والدین خودشان به شکنجه فرزندشان دست میزنند و خانه به تاریکترین زندانها تبدیل میشود، چه کسی به کمک کودک میآید؟