بهشت زهرا به عنوان آرامستان تهران با توجه به وسعت بالای آن به مانند شهر تهران جای خوب و بد دارد. قطعات قدیمی که سرسبزتر و آبادتر هستند نسبت به قطعات جدید مزیت دارند. قبر لب جاده باشد یا در وسط قطعه نیز تفاوت قیمت ایجاد میکند. حتی به مانند خانهها اگر در اطراف قطعه جای پارک ماشین زیاد باشد با قطعاتی که در اطراف آن جای پارک چندانی نباشد تفاوت قیمت دارد. دسترسی بهتر قیمت را بالا میبرد و دسترسی کمتر از قیمت میکاهد. در واقع یک تهران دیگر هم در بهشت زهرا ی در حال شکل گرفتن است.
این روزها بهشتزهرا، دقیقا در خط مقدم بحران کرونا ایستاده است؛ این حقیقتی دردناک و تلخ است که باید با آن مواجه شویم و گریزی از آن نداریم؛ کنترلگریهای ستادها و سازمانهای دیگر در بهبود وضعیت کرونا و نیز انجام سریع واکسیناسیون راه به جایی نبرده است، کرونا با انواع گونههای خطرناک و پیکهای مختلف در حال تاختوتاز است و برخی مسئولان درگیر ژست گرفتن و مسابقه دادن در ساخت واکسنهای چندگانه ایرانی هستند، وعدههای واردات و حتی ساخت و تولید انبوه واکسن داخلی عملی نمیشوند یا درگیر پروسه بسیار زمانبر هستند، اما در کنار تمام اینها، سازمان بهشت زهرا ، با سه شیفته گرفتن کارکنان خود و افزایش تعداد آنان، نقش ویژه خود را در این بحرانها ایفا میکند و همین مسئله شگفتیآور و تلخ است؛ سازمانها و نهادهای مرتبط با مرگ و تدارکات آن، فعالتر و به روزتر از سازمانها و نهادها و ستادهایی هستند که وظیفهشان نجات جان زندگی مردم و جلوگیری از قربانی شدن آنان است.
قیمتهای نجومی قبر در ایران از جمله خبرهایی است که گاهی به آن پرداخته میشود و فراموش میشود.اگرچه سازمان بهشت زهرا گرانترین نرخ قبر را ۴۸ میلیون تومان اعلام کرده است اما گزارشها خبر از فروش قبرهای چند صد میلیونی در این قبرستان میدهد.