دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: وضعیت دریاچه ارومیه فاجعهبار است. فقط حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب شور در پهنهای نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع باقی مانده، یعنی عمق آب به کمتر از نیم متر رسیده. این دریاچه عملاً مرده است. ۱۰ تا ۲۰ روز آینده، همین آب باقیمانده هم تبخیر میشود و بستر نمکی آن به غبارهای سمی تبدیل خواهد شد که برای مردم آذربایجان فاجعهای بهداشتی، زیستمحیطی و حتی ژنتیکی به دنبال خواهد داشت.
معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیط زیست در دولت روحانی گفت: زمانی ایران با عراق و صدام در جنگ بود و صدام بسیاری از فرزندان و سرداران این کشور را به شهادت رساند، ولی در راستای منافع ملیمان با صدام مذاکره کرده و به توافق رسیدیم. در مورد آمریکا هم باید در راستای منافع ملیمان فکر و تصمیمگیری کنیم.
عیسی کلانتری فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: زمانی ایران با عراق و صدام در جنگ بود و صدام بسیاری از فرزندان و سرداران این کشور را به شهادت رساند، ولی در راستای منافع ملیمان با صدام مذاکره کرده و به توافق رسیدیم. در مورد امریکا هم باید در راستای منافع ملیمان فکر و تصمیمگیری کنیم.
عیسی کلانتری ، از کارگزاران دولتهای هاشمیرفسنجانی، سید محمد خاتمی و حسن روحانی معتقد است برای تعریف کلید واژه وفاق، قبل از هر چیز لازم است که شخص رییسجمهور و یاران نزدیک ایشان تعریف مد نظر خود از «وفاق» را ارایه کنند.
عیسی کلانتری ، رئیس اسبق سازمان حفاظت از محیط زیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: با توجه بهاینکه آقای پزشکیان نماینده مجلس از تبریز بود و بهشدت دنبال احیای دریاچه بود، امیدوارم برنامه احیا ادامه پیدا کند. او بیشتر از همه نمایندگان دنبال احیا بود.
عیسی کلانتری تاکید کرد: با آمدن پزشکیان، سفره برخی افراد و جریانات فاسد، رانتخوار و ویژهخوار که از تحریم و فیلترینگ و تنش، سودهای کلانی کسب میکردند، برچیده خواهد شد.
«حکومت اگر تصمیم بگیرد میتواند یک شبه مسائل سیاسی، اقتصادی، تورم را حل کند، یکسری تغییرات در سیاست خارجی و داخلی بدهد، آدمهای عاقلی برسرکار بیایند، دو سه ساله مشکلات کشور حل میشود، اما شما اگر آب خودتان را از دست بدهید یک کشور ۷ هزار ساله را از دست دادهاید، بهنظرم مهمترین مسئلهای که دولتها در این مورد آن اهمال و کمکاری کردهاند، مسئله آب کشور است.»
پرویز کردوانی چهرهی ماندگار در جغرافیای ایران در مورد برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی به فراز میگوید: «در سال ۱۳۴۲ اگر با حفر چاه ۳۰ متری به آب می رسیدند حالا باید ۵۵۰متر حفر شود. علاوه بر این که قنات ها که منبع آبی بودند با رسیدن چاه ها دلآزار و کهنه و خشک شده اند، چاه ها هم خشک هستند و بهتر است اینطور بگویم که آبی وجود ندارد و تمام شده است.»