اولین شعر فروغ، بزرگترین حس ندامت او در دوران نویسندگیست؛ شعر گناه که توسط فریدون مشیری در مجله «روشنفکر» چاپ شد. شعری که گفته شده اعتراف فروغ به گناه بود. گناهی که در جریان سفرهای فروغ از اهواز به تهران با فردی به نام ناصر خدایار، سردبیر نشریه روشن فکر و کمی قبل از طلاق فروغ و شاپور شکل گرفت.
جلال آل احمد و سیمین دانشور زندگی مشترک پر فراز و فرودی را تجربه کردند. یکسال دوری از هم به دلیل تحصیل سیمین در آمریکا، تغییر مواضع سیاسی جلال، مشکلات اطرافیان؛ سرطان خواهر جلال و خودکشی خواهر سیمین، بچه دار نشدن و در نهایت خیانت جلال به سیمین در جریان سفر به اروپا و هم اتاق شدن با زنی میانسال به نام هیلدا که جلال بی رحمانه و صریح روایت خودش را در کتاب سنگی بر گوری منتشر کرد.