تحلیلها نشان میدهد، داستان مهاجرت نخبگان یک پدیده جدید نیست. بررسی گزارشهای رسمی و غیررسمی، ازجمله آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران و پژوهشهای روزنامههایی مانند شرق، تصویر واضحی از این بحران ارائه میدهد. در سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۶، ۶۲ درصد از مدالآوران المپیادهای جهانی به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. این روند نگرانکننده، در سالهای اخیر نیز با شدت بیشتری ادامه یافته است.
طبق تخمین نشریه فایننشال تایمز، تعداد دانشجویان ایرانی خارج از کشور به ۱۱۰ هزار نفر رسیده است. این آمار تنها یک عدد نیست؛ پشت هر نفر، ۳۷ میلیارد تومان خسارت مالی برای کشور نهفته است. برای درک بهتر این رقم، باید بدانیم که این مبلغ تقریباً برابر با هزینه ساخت یک مدرسه ۱۸ کلاسه است. بانک جهانی نیز خسارت ناشی از مهاجرت نخبگان به ایران را حدود ۵۰ میلیارد دلار برآورد کرده است.
در این میان، این باور تقویت شده که المپیادهای علمی، دیگر تنها یک رقابت نیستند، بلکه به ابزاری برای شناسایی و «جذب استعدادها» توسط کشورهای توسعهیافته تبدیل شدهاند. این پدیده که به آن «نخبهدزدی» (Brain Drain) میگویند، یک استراتژی حسابشده توسط کشورهای قدرتمند است. آنها با هزینهای ناچیز، سرمایه انسانی را که در کشورهای جهان سومی مانند ایران با سالها تلاش و سرمایهگذاری عمومی پرورش یافته، شناسایی و جذب میکنند. این فرایند دوگانه است: از یک سو، کشور مبدأ هیچ بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی این نخبگان فراهم نمیکند، و از سوی دیگر، مهاجرت در نگاه جامعه به یک «دستاورد» بزرگ برای پیشرفت فردی تبدیل میشود. در چنین شرایطی، جایگاه ایران در شاخص فرار مغزها، که در سال ۲۰۲۲ رتبه ۱۰۶ از میان ۱۷۷ کشور بوده، چندان دور از انتظار نیست.
این معضل تنها مختص ایران نیست. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با این چالش روبهرو هستند. اما کشورهای موفقی مانند هند و چین با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه، این روند را معکوس کردهاند. برای مثال، چین با برنامهای مانند «هزار استعداد» به طور هدفمند نخبگانش را از سراسر جهان بازگردانده و با فراهم کردن امکانات پژوهشی و مالی، آنها را در مسیر توسعه کشور به کار گرفته است.
در همین فضا، سخنان رئیسجمهور، آقای پزشکیان، خطاب به مدالآوران المپیادی که از آنها خواسته در کشور بمانند و آن را آباد کنند، در کانون توجه قرار گرفته است. اما نگاهی عمیقتر به این سخنان، یک دوگانگی آشکار را نمایان میکند. ایشان از یک سو نخبگان را به ماندن تشویق میکنند و حتی از آمادگی دولت برای جذب آنها به عنوان «دستیار» سخن میگویند، اما از سوی دیگر، تأکید میکنند که جلسات دولتی برای این نخبگان «وقت تلف کردن» است. این نگرش، پرسش بزرگی را ایجاد میکند: آیا این وعدهها تنها یک ژست حمایتی است یا واقعاً زیرساختها و برنامههای عملیاتی برای ماندگاری نخبگان وجود دارد؟
واقعیت این است که مشکلات ریشهایتر از آن چیزی است که با یک پیشنهاد «دستیاری» حل شود. طبق دادههای آماری، نخبگان به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی، از دست رفتن فرصتهای شغلی و پژوهشی، و نبود زیرساختهای علمی و فناوری، مجبور به مهاجرت میشوند. خسارت این مهاجرت، تنها اقتصادی نیست. مهاجرت نخبگان منجر به بحران هویت ملی و رکود در بخشهای علمی میشود و به صورت دومینووار، سایر دانشجویان و متخصصان را نیز به مهاجرت تشویق میکند.
این خسارتها به ابعاد دیگری از جامعه هم سرایت میکند. خروج نخبگان باعث افت کیفیت آموزش در دانشگاهها و دلسردی دانشجویان باقیمانده میشود. وقتی دانشجویان میبینند اساتید و نخبگان برتر کشور به سادگی مهاجرت میکنند، انگیزهای برای ماندن و تلاش در داخل برایشان باقی نمیماند.
از بعد انسانی، مهاجرت گرچه در نگاه اول یک دستاورد به نظر میرسد، اما به معنی از دست دادن ریشهها، هویت فرهنگی و گسست از خانواده است. این جنبه پنهان و دردناک مهاجرت، بخش مهمی از زندگی نخبگان مهاجر را تشکیل میدهد که کمتر به آن پرداخته میشود.
حل این بحران نیازمند مجموعهای از سیاستهای جامع و نه فقط سخنرانیهای انگیزشی است. بهبود شرایط اقتصادی، افزایش حقوق و دستمزدها، و تقویت نظام آموزشی و پژوهشی، تنها بخشی از راهکارهاست. برای مقابله مؤثر، باید به نقش بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان در ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای نخبگان توجه بیشتری شود. همچنین، الگوهای موفق جهانی مانند ایجاد پارکهای علم و فناوری پیشرفته یا بورسیههای هدفمند میتواند به نگهداری نخبگان در داخل کشور کمک کند.
در نهایت، تا زمانی که دولت و جامعه، مهاجرت را «دستاورد» نخبگان ندانند و برای ماندن آنها، زیرساختهایی از جنس امنیت شغلی، آزادیهای فردی و فرصتهای واقعی فراهم نکنند، داستان «طلاهای مهاجر» همچنان در سالهای آینده نیز تکرار خواهد شد.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
رادمان رسولی مهربانی در پایان نامه: فصل سوم، قسمت پنجم
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش