دعای عشای ربانی آخرین کلماتی بود که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، اُپراتور تلفن برای مسافران پرواز شمارهٔ ۹۳ - یکی از ۴ هواپیمای روبوده شده توسط نیروهای القاعده - خواند.
بعد؛ اتفاقی که افتاد این بود که با درگیری مسافران این پرواز با ربایندگان، هواپیما، بجای اصابت به کاخ سفید(هدف ربایندگان) به نقطهای دیگر سقوط کرد.
همه سرنشینان پرواز شماره ۹۳ کشته شدند. یکی دیگر از هواپیماها ساقط شد و دو هواپیمای دیگر به برجهای دوقلو اصابت کردند. پس از آن امریکا به افغانستان لشکرکشی کرد.
وزارت جنگ آمریکا با این عنوان؛ «دعایی برای چارلی، رزمندگان ما و برای ملت ما»، این ویدئو را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده بود. پیت هگزث مسئول این وزارتخانه نیز پس از آن، این ویدئو را بازنشر کرد.
وزارت جنگ آمریکا چندی پیش با دستور و امضای دونالد ترامپ؛ از وزارت «دفاع» به وزارت «جنگ» تغییر نام داد.
ویدئوی «دعای عشای ربانی» از سوی وزارت جنگ ایالات متحده پس از تهدید طالبان از سوی ترامپ منتشر شده است. رئیس جمهور آمریکا از طالبان خواسته بود که «پایگاه هوایی «بگرام» را به کسانی که آن را ساختهاند، یعنی ایالات متحده آمریکا» پس دهند.
ویدئوی ۴۱ ثانیهای پیت هگزث، که الگویی مشابه پستهای ترامپ در شبکههای اجتماعی دارد، شامل تصاویری از نیروهای مختلف آمریکایی در حین انجام عملیات است با زمزمه دعای ربانی او در پس زمینه این تصاویر.
دونالد ترامپ، پیش از حمله به تاسیسات هستهای ایران نیز چند بار تصاویر و ویدئوهایی از بمبافکنهای B۲ آمریکا، با ترانههایی با مضمون «بمباران» منتشر کرده بود.
ترامپ تهدید کرده که اگر طالبان در مقابل خواسته او مقاومت کند، «اتفاقات بدی میافتد».
تهدید ترامپ علیه طالبان واکنش تند آنان را برانگیخت.
محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان گفته است: زمانی که آمریکا در حال خروج از (افغانستان) بود، آنها خواستار حفظ پایگاهها شدند. ما به آنها گفتیم «اگر بمانید، آمادهایم ۲۰ سال دیگر با شما بجنگیم. اکنون هم پاسخ ما همین است.»
عبدالحمید خراسانی یکی دیگر از فرماندهان نظامی طالبان، درباره حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان گفته است: «آنان از ضربات ما در امان نخواهند بود.»
آمریکا سال ۲۰۰۱ به بهانه حملات ۱۱ سپتامبر، برای سرنگونی طالبان به افغانستان لشکرکشی کرد، اما پس از ۲۰ سال در سال ۲۰۲۱ حکومت را به طالبان داد و از افغانستان خارج شد.
در این مدت دستکم ۱۷۶ هزار نفر در جنگ مستقیم در افغانستان جان خود را از دست دادند. این رقم منهای دیگر کشتهشدگان بطور غیرمستفیم در این جنگ است.
با اینهمه اصرار ترامپ نشان از آن دارد که پایگاه بگرام برای آمریکا اهمیت حیاتی یافته است. همچنان که خود ترامپ گفته است آمریکا برای مقابله با چین میخواهد به افغانستان بازگردد.
اعلام این سیاست از سوی ترامپ، گمانهزنیهایی را درباره دیگر اهداف آمریکا از بازگشت به افغانستان دامن زده و تنشها را افزایش داده است.
تحلیلگران بر این باورند؛ آمریکا با بازگشت به افغانستان میتواند همزمان تهدیدی برای ایران و روسیه نیز قلمداد شود.
با نصرتالله تاجیک، دیپلمات بازنشسته، درباره سیاست آمریکا برای بازگشت به پایگاه بگرام افغانستان و احتمال حمله دوباره به خاک این کشور گفتوگو کردیم. تاجیک مسئولیتهای متعددی در جمهوری اسلامی، طی سالها بر عهده داشته است، او مشاور وزیر کشور، استاندار هرمزگان در زمان ۸ سال دفاع مقدس، مشاور وزیر امور خارجه و سفیر جمهوری اسلامی ایران در اردن بوده است. متن گفتوگو با این دیپلمات بازنشسته در ادامه میآید:
نصرت الله تاجیک درباره احتمال حمله آمریکا به افغانستان رای بازپسگیری پایگاه بگرام گفت: نخست آنکه تهدید طالبان توسط ترامپ برای در اختیار گرفتن مجدد پایگاه بگرام در شمال کابل، نشانهای از نوک کوه یخ است. پایگاهی که او به اشتباه فکر میکند آمریکا آن را ساخته است در حالی که روسها در دوران اشغال افغانستان آن را ساختند و اکنون به امکانات ضد حملات هستهای نیز مجهز شده است.
او افزود: آمریکا ابزارهای متفاوتی برای تحت فشار قرار دادن طالبان در اختیار دارد؛ اگر بخواهد هم میتواند از تفاهم ۲۰۲۰ دوحه استفاده کند و هم از ابزارهای اقتصادی یا قطع کمکها و یا مجموعهای دیگر از اهرمهایی که در اختیارش است، استفاده کند تا بگرام را دوباره به دست آورد. ولی بعید است برای در اختیار گرفتن بگرام دست به حمله به افغانستان بزند.
تاجبک تصریح کرد: با توجه به عکس العمل شدید طالبان به تهدیدات ترامپ، حدس اینکه طالبان تمکین کند یا نه، به راحتی نمیتوان به آن پاسخ داد، اگرچه اصل موضوع و تحقق خواسته ترامپ هم به این راحتی نیست. با این همه اشغال افغانستان برای به دست آوردن بگرام با توجه به سابقه و عملکرد و خاطرات بد از دو دهه اشغال افغانستان و هزینه هائی که آمریکا کرد، بعید به نظر میرسد و حمله آمریکا برای این کار از سناریوهای نامحتمل است و قابل توجیه نیست. مخصوصا که تحقق این موضوع نیز از سلسله اقدامات بهم زدن چهره و توازن ژئوپلیتیکی منطقه است و بعید است ذینفعان و بازیگران منطقهای و بین المللی به راحتی با ان کنار بیایند که عکس العمل شدید چین که این اقدام را باعث افزایش تنش در منطقه دانسته، نشانهای از آن است.
او در توضیح بعید بودن حمله آمریکا به افغانستان، گفت: اساسا یکی از وعدههای ترامپ در انتخابات پایان دادن به جنگها بوده، تا آنجا که برای کسب جایزه صلح خیز برداشته است. اما واقعیت امر این است که تصمیمگیری درباره آمریکا و تحولات بینالمللی صرفاً به دست رئیس جمهور یا دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیست بلکه صاحبان قدرت و ثروت؛ مانند صاحبان صنایع تسلیحاتی، موسسات و نهادهای قدرت و ثروتی که به دنبال منافع خود هستند تصمیمات را اتخاذ میکنند.
این دیبلمات بازنشسته اظهار داشت: من معتقدم یک مهندسی جدید نظامی- دفاعی و استراتژیک طراحی شده است و قسمت عمده آن کوه یخی که زیر آب است، این طراحی است که در صحنه به اجرا در میآید. همانگونه که مایکل والتز، نماینده پیشین کنگره آمریکا و فرمانده سابق نیروهای ویژه، چهار سال پیش در یادداشتی (May ۳.۲۰۲۱، Military Times) هشدار داده بود: «بگرام تنها پایگاه در جهان است که در همسایگی چین، روسیه و ایران قرار دارد. از دست دادن آن، به معنای محدود شدن گزینههای آمریکا در رقابت قدرتهای بزرگ است.»، آمریکا پایگاههای متعددی در منطقه دارد، در شرق سوریه نیرو دارد، ناوگان پنجم در بحرین، العدید در دوحه، اینجرلیک در ترکیه (که پایگاه ناتو است، اما نیروهای آمریکایی هم در آنجا حضور دارند) و اصلیترین پایگاهش در منطقه هم که اسرائیل است؛ با کنار هم قرار دادن اینها به نظر میآید مهندسی جدیدی برای کنترل، نظارت و گسترش حوزه نفوذ بر تحولات منطقه شکل گرفته است که از منطقه غرب آسیا تا آسیای مرکزی و سیبری و تا آسیای شرقی را دربر میگیرد و برای همین کشورهایی در منطقه که در اردوگاه آمریکا محسوب نمیشوند، تحت کنترل و نظارت قویتر قرار میگیرند.
تاجیک گفت: ترامپ نه تنها در پایان دادن به جنگها، از جمله جنگ غزه، جنگ در اوکراین و حتی موضوع هستهای ایران موفق نبوده است بلکه جهان را به سمت نظامی شدن بیشتر و افزایش تنشها پیش برده است. بر این باورم که سخنان تهدید آمیز ترامپ در بازپسگیری بگرام و طرح این موضوع در سفر رسمی به انگلیس و آنهم در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با نخست وزیر این کشور اگر چه بخشی به حساسیتهای وی به اقدامات بایدن و دموکراتها برمیگردد، اما بسیار معنادار است و نشان از پیچیدگیهای سیاسی، نظامی و استراتژیک این مسئله دارد و اینکه احتمالا مذاکرات پشت پرده آمریکا با طالبان نتیجه نداده و روی به تهدید علنی آورده است! برای همین باید به چشم یک مسئله بین بخشی به آن نگریست و متخصصان حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و استراتزیک باید آن را بررسی کنند. زیرا آنچه طراحی شده است در واقع به نوعی در بخش اقتصادی طرح تبدیل رقابت کریدورها به جنگ کریدورهاست.
او افزود: در بخش استراتزیک اگر چه ترامپ بگرام را جایی میداند که یک ساعت با تاسیسات هستهای چین فاصله دارد، اما نوک پیکان این طراحی به سمت چند کشور نشانه رفته که در بحث کنترل؛ چین، مهمترین و اصلیترین آنهاست، همچنان که خود ترامپ هم به آن اشاره کرده و دلیل پس گرفتن بگرام را چین دانسته است، اما همه اهداف معطوف به آن نیست. یعنی تنها چین مسئله نیست بلکه؛ روسیه، ایران، پاکستان، خود افغانستان و حتی هند هم بخشی از این طراحی است. در واقع هر کشوری که در اردوگاه آمریکا قرار ندارد، میتواند در این مهندسی تحت کنترل قرار گیرد. برای تحلیل درست باید تصویر بزرگتر را ببینیم و همچنان که گفتم این نیازمند نگاه بین بخشی است و ایران باید این تصویر بزرگ را دریابد. حتی پاکستان هم که وابستگی زیادی به آمریکا دارد، اما بعنوان یک کشور هستهای، اما مسلمان، همچنان مورد سوءظن آمریکا است که این توانمندیاش برای بهم زدن معادلات منطقهای و بین المللی مورد استفاده قرار نگیرد.
او درباره تهدید بودن حضور آمریکا در بگرام برای ایران نیز گفت: ایران همواره چه از غرب و چه از شرق نسبت به حضور آمریکا حساسیت داشته و آن را تهدید تلقی کرده است، اما امروز حضور آمریکا در افغانستان تنها مسئله ایران نیست و برای همین ایران میتواند محور یک کار دسته جمعی و منطقهای با حضور افغانستان، پاکستان، روسیه و چین و دیگر کشورهائی که احساس خطر میکنند، باشد. این کشورها میتوانند و باید با همکاری با طالبان، تاب آوری آن را در مقابل خواست و تهدید آمریکا افزایش دهند، همچنان که خود طالبان نیز به حضور دوباره آمریکا و تحویل گرفتن بگرام به آن علاقمند نیست.
تاجیک تصریح کرد: قطعاً برگشت آمریکا به افغانستان زمینهساز دخالتها و ناامنیهای داخلی و خارجی خواهد شد، در حالی که این کشور به تازگی به سمت آرامش و ثبات نسبی حرکت کرده و اخباری از سازندگی و گسترش امنیت در آن به گوش میرسد؛ لذا اگر دوباره پای آمریکا به افغانستان باز شود، نیروهای مخالف حضور آمریکا و یا نیروهائی که از ناامنی در افغانستان بهره برداری خواهند کرد، مانند داعش فعال خواهند شد و این افغانستان را مجدداً به صحنه آشوب و تنش تبدیل خواهد کرد.
این دیپلمات با اشاره به تهدید چین، روسیه، ایران و پاکستان در صورت حضور آمریکا در بگرام افغانستان گفت: این چند کشور باید هم در تعاملات میان خود و هم تعاملات منطقهای و بینالمللی تلاش کنند پای آمریکا به افغانستان باز نشود، در غیر این صورت درگیریهای داخلی و تنشها افزایش خواهد یافت. البته ممکن است طالبان نیز ضمن استقبال از این همکاری دسته جمعی تلاش کند در قبال آن و از این طریق از همسایگانش امتیاز بگیرد، برای همین بهتر است کشورهای چین، روسیه، پاکستان و ایران در تعامل با طالبان تلاش کنند تا حضور آمریکا در افغانستان پر رنگ نشود و بگرام در اختیارش قرار نگیرد. البته این در درجه اول بستگی به میزان همکاری طالبان و جدیتاش در مخالفت با وقوع این امر دارد و این هم به نفع حکومت است که زمینه فعالیت مخالفان را افزایش ندهد و هم افغانستان و مردمش که این امنیت و ثبات نسبی را از دست ندهند.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
به همت بنیاد «نور سپید هدایت» برگزار شد