چهارشنبه ۰۲ مهر ۱۴۰۴ 24 September 2025
چهارشنبه ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
کد خبر: ۱۰۲۷۳۸

درآمد میلیون‌دلاری شخصیتی که اصلا وجود خارجی ندارد!

درآمد میلیون‌دلاری شخصیتی که اصلا وجود خارجی ندارد!
با «بلو» آشنا شوید؛ یک شخصیت کاملاً دیجیتال که بیش از ۷۰۰ میلیون بازدید دارد و درآمدی بالای یک میلیون دلار برای خالقش به ارمغان آورده است.

 نور استودیو به‌گونه‌ای تنظیم شده که حتی یک لکه سایه روی تصویر نمی‌نشیند. میکروفون‌ها صدایی شفاف‌تر از هر اجرای زنده پخش می‌کنند و در مرکز قاب، شخصیتی نشسته که پرانرژی، بامزه و بسیار جذاب به‌نظر می‌رسد. میلیون‌ها نفر هر روز به تماشایش می‌آیند، با او می‌خندند، نظر می‌گذارند و ویدیوهایش را دست‌به‌دست می‌کنند. نام او «بلو» است.

اما بلو وجود خارجی ندارد. نه در خیابان می‌توانید او را ببینید و نه در هیچ فهرست شهروندی پیدایش خواهید کرد. او یک آواتار دیجیتال است؛ ساخته دست طراحان و تقویت‌شده با هوش مصنوعی. بااین‌حال، در دنیای یوتیوب، بلو درست مثل یک ستاره واقعی می‌درخشد: او بیش از ۷۰۰ میلیون بازدید در کارنامه دارد و از محل تبلیغات و اسپانسر، درآمدی بالای یک میلیون دلار برای خالقش به ارمغان آورده است.

بلو تنها یک شخصیت بامزه پشت صفحه نمایش نیست؛ بلکه یکی از پرچم‌داران موج جدیدی محسوب می‌شود که به‌آرامی چهره جدید اینترنت را شکل می‌دهد و مرز میان «خالق انسانی» و «کدی که او را ساخته» را کم‌رنگ می‌کند.

امروز شخصیت‌هایی مثل بلو نه در استودیوهای هالیوود، بلکه در لپ‌تاپ‌ها و با ابزارهایی مثل Character 3 از شرکت Hedra متولد می‌شوند. تولیدکنندگانی که روزانه ده‌ها ویدیوی ساخته‌شده با هوش مصنوعی آپلود می‌کنند و هر روز مرز میان «خالق انسانی» و «کدی که او را ساخته» را کم‌رنگ‌تر می‌شود.

فکر می‌کنید نسل آینده ستارگان یوتیوب، اصلاً انسان خواهند بود؟ و نظریه اینترنت مرده کم‌کم به حقیقت می‌پیوندد؟

جلوی دوربین نمی‌آیند، اما درآمد میلیون دلاری دارند!

بلو: محصول فرسودگی انسانی و بلندپروازی دیجیتال

داستان بلو با یک بحران کاملاً انسانی آغاز شد؛ معضلی که هر خالق محتوای آنلاین ممکن است با آن روبه‌رو شود. جُردی ون‌دن بوش (Jordi Van Den Bussche)، یوتیوبری که بیشتر با نام مستعار کوبل‌کاپ (Kwebbelkop) شناخته می‌شود، نزدیک به یک دهه از عمرش را صرف ساختن برند شخصی‌اش کرد و توانست بیش از ۱۵ میلیون دنبال‌کننده گرد هم بیاورد. اما این مسیر او را به فرسودگی کامل رساند.

ون‌دن بوش پس از سال‌ها کار مداوم به این درک رسید که کسب‌وکارش به‌طور خطرناکی به «خودِ انسانی» او گره‌خورده است. او بعدها اعتراف کرد: «بعد از هشت سال، از خودم پرسیدم اگر یک روز بخواهم متوقف شوم چه؟ آیا هنوز می‌توانم کسب‌وکارم را داشته باشم؟ متأسفانه، جواب منفی بود.»

او فهمید در معادله موفقیت کانالش، «انسان» نه نقطه قوت، که یک نقص به شمار می‌آید: او خسته می‌شود و اتفاقات زندگی‌اش قابل‌پیش‌بینی نیست. ون‌دن بوش همچنین اذعان می‌کند: «من حتی یک اینفلوئنسر هم ندیده‌ام که بتواند با موفقیت خودش را جایگزین کند و از کار کنار برود.»

راه‌حل نهایی او تصمیمی رادیکال بود: حذف کامل خود از معادله و جایگزین‌کردن آن با یک آواتار هوش مصنوعی. این‌گونه بود که «بلو» متولد شد.

امروز بلو یک شخصیت کاملاً دیجیتال است که با همکاری انسان و ماشین اداره می‌شود. همچنان یک صداپیشه و عروسک‌گردان انسانی پشت‌صحنه حضور دارند، اما تقریباً تمام جنبه‌های دیگر کار، از نوشتن فیلم‌نامه و دوبله به زبان‌های مختلف گرفته تا مدیریت شبکه‌های اجتماعی، به هوش مصنوعی سپرده شده است.

جلوی دوربین نمی‌آیند، اما درآمد میلیون دلاری دارند!

بلو به‌عنوان یک شخصیت مجازی، محدودیتی ندارد. او می‌تواند هر روز، در هر ویدیو، بسیار پرانرژی ظاهر شود و کیفیتی ثابت را به میلیون‌ها مخاطبش عرضه کند.

ون‌دن بوش معتقد است این ثبات، همان عنصری است که مخاطبان را راضی نگه می‌دارد و باعث می‌شود برای محتوای بیشتر بازگردند. او می‌گوید: «هر زمان که هوش مصنوعی بتواند کاری را بهتر، سریع‌تر یا ارزان‌تر از انسان انجام دهد، ما به‌طور دائم از آن استفاده خواهیم کرد.»

کارخانه‌های تولید محتوا: از گاراژ تا الگوریتم

شخصیت‌هایی مانند بلو، بخشی از اکوسیستمی بسیار بزرگ‌تر و پیچیده‌تر هستند. استارتاپ‌های متعددی برای حمایت از این نسل جدید خالقان محتوای تقویت‌شده با هوش مصنوعی با یکدیگر رقابت می‌کنند. بازار جهانی هوش مصنوعی مولد، که ابزارهای تولید ویدیو، صدا و محتوا را شامل می‌شود، طبق پیش‌بینی‌ها تا سال ۲۰۳۴ از مرز یک تریلیون دلار عبور خواهد کرد.

یکی از بازیگران کلیدی این عرصه، شرکت هِدرا (Hedra) است که با توسعه Character 3 به شهرت رسید. این ابزار به کاربران اجازه می‌دهد تا با کمترین تلاش، چهره‌ها را متحرک کنند، به آن‌ها صدا ببخشند و شخصیتشان را سفارشی‌سازی کنند.

جلوی دوربین نمی‌آیند، اما درآمد میلیون دلاری دارند!

مدیرعامل هِدرا می‌گوید: «ما شاهد بوده‌ایم که کاربران، هویت‌های آنلاین کاملی را حول محور ابزار ما ساخته‌اند. از پادکسترهایی که درباره رویدادهای روز صحبت می‌کنند تا اینفلوئنسرهای مجازی که شخصیتی کاملاً مستقل از خالق خود دارند.».

ابزارهای جدید، تولید محتوا را فراگیر و همگانی می‌کنند. حالا کسانی که تا دیروز حتی فکر نمی‌کردند بتوانند چیزی منتشر کنند، چون نمی‌خواستند جلوی دوربین ظاهر شوند یا تجهیزات گران‌قیمت در اختیار نداشتند، امکان پیدا کرده‌اند وارد بازی شوند. کافی است یک تصویر یا ایده داشته باشند تا در چند ثانیه آن را به یک شخصیت زنده و سخنگو تبدیل کنند. بسیاری از مردم با هوش مصنوعی مولد راهی تازه برای بیان خود می‌یابند.

همان‌طور که یکی از بنیان‌گذاران هِدرا می‌گوید: «همه نمی‌خواهند جلوی دوربین بروند، اما بسیاری از مردم داستانی برای گفتن دارند. ابزارهایی مانند هِدرا به این افراد اجازه می‌دهد شخصیت‌های جذابی خلق کنند و تنوع محتوای آنلاین را افزایش دهند.»

توسعه ابزارها نیز فقط به شرکت‌های نوپا محدود نمی‌شود؛ غول‌های فناوری مانند گوگل با مدل V3 و OpenAI با مدل پیشگامانه Sora نیز وارد این عرصه شده‌اند و خدمات تولید ویدیو را ارائه می‌دهند.

اما شاید شگفت‌انگیزترین بخش ماجرا، ظهور چیزی باشد که می‌توان آن را کارخانه‌های محتوای خودکار نامید. یکی از تولیدکنندگان فاش کرد که هم‌زمان بیش از ۳۰ کانال یوتیوب را مدیریت می‌کند و روزانه بین ۶۰ تا ۸۰ ویدیو آپلود می‌کند. در چنین مدلی، عمده مسئولیت‌ها را هوش مصنوعی انجام می‌دهد.

به گفته این تولیدکننده، سخت‌ترین بخش کار همچنان ایده‌پردازی است؛ بقیه فرایند مثل یک خط مونتاژ دیجیتال پیش می‌رود.

اقتصاد یک تریلیون دلاری واقعیت‌های ترکیبی

شرکت هِدرا با هیجان از مدل جدیدی صحبت می‌کند که به کاربران اجازه می‌دهد با شخصیت‌های مجازی به‌صورت زنده و بی‌درنگ تعامل کنند. این قابلیت، پیامدهای گسترده‌ای خواهد داشت: از ایجاد تجربیات آموزشی کاملاً جدید و نسل بعدی خدمات پشتیبانی مشتری گرفته تا تغییر بنیادین در نحوه تعامل ما با دستیاران هوش مصنوعی.

یوتیوبرهای مجازی که به آن‌ها VTuber می‌گویند، برای اولین‌بار در ژاپن محبوبیت یافتند، و حالا به‌سرعت در ایالات متحده نیز وایرال می‌شوند. برخلاف تصور اولیه، تماشاگران با این چهره‌های مجازی پیوندهای عاطفی واقعی برقرار می‌کنند، پدیده‌ای که نشان می‌دهد که نیاز انسان به ارتباط و داستان، لزوماً به یک چهره انسانی وابسته نیست.

جلوی دوربین نمی‌آیند، اما درآمد میلیون دلاری دارند!

شخصیت‌های مجازی مانند میلا سوفیا (Mila Sophia)، که یک هنرمند مجازی است، یا پروژه‌های کمدی مانند پادکست «بچه سخنگو» (The Talking Baby)، همگی با استفاده از این فناوری‌ها در حال جذب مخاطب هستند.

اما سرعت و مقیاس این موج تازه بدون هزینه نیست. با گسترش سیل ویدیوهای ساخته‌شده توسط هوش مصنوعی، نگرانی‌ها درباره کیفیت و اصالت محتوا هم بالا گرفته است.

برخی از منتقدان از این پدیده با عنوان «هرزنامه هوش مصنوعی» یا «لجنزار الگوریتمی» (AI Slop) یاد می‌کنند: موجی از ویدیوهای بی‌کیفیت و تکراری که نه برای انتقال معنا، بلکه صرفاً برای جذب کلیک بهینه‌سازی شده‌اند. در پلتفرم‌هایی مانند تیک‌تاک، یوتیوب و اینستاگرام، تشخیص محتوای واقعی از محتوای مصنوعی روزبه‌روز دشوارتر می‌شود.

یکی از کارشناسان رسانه این وضعیت را چنین توصیف می‌کند: «ابزارهای هوش مصنوعی ساختن چیزی را که فقط کمی متنوع‌تر از یک عکس ساده از دیوار سفید باشد، بسیار آسان کرده‌اند و همین باعث شده که این حجم از هرزنامه دیجیتال تولید شود.»

بااین‌حال، او معتقد است که الگوریتم‌های رتبه‌بندی محتوا هوشمندتر خواهند شد و محتوایی را در اولویت قرار خواهند داد که تعامل واقعی با مخاطب ایجاد می‌کند. درنهایت، کاربران هم از محتوایی که فقط برای جلب‌توجه ساخته شده و هیچ عمقی ندارد، خسته خواهند شد.

امتیاز دروغگو و توهم اصالت

ولی تهدید اصلی فقط ویدیوهای بی‌کیفیت نیست؛ خطر بزرگ‌تر از جایی می‌آید که محتوای ترکیبی بیش از حد متقاعدکننده باشد. وقتی محتوای ترکیبی (synthetic content) مثل واقعیت به نظر برسد، صداها واقعی به گوش برسند و این محتواها در الگوریتم‌های پلتفرم‌ها به‌خوبی عمل کنند، چه کسی می‌تواند تفاوت حقیقت و جعل را از هم تشخیص بدهد؟

ما وارد دورانی شده‌ایم که در آن، هر چیزی می‌تواند ساخته هوش مصنوعی باشد. این شرایط ما را به‌شدت نیازمند ابزارهایی می‌کند که بتوانند به شکلی قطعی بگویند چه چیزی واقعی است و چه چیزی نه.

هنری اَژدِر (Henry Ajder)، یکی از شناخته‌شده‌ترین تحلیلگران این حوزه، وضعیت امروز را با اصطلاحی تکان‌دهنده توصیف می‌کند: «سود دروغگو» (Liar’s Dividend). یعنی منفعتی که یک دروغگو از فضای شک و بی‌اعتمادی می‌برد.

در چنین دنیایی، شک‌وتردید سریع‌تر از حقیقت گسترش می‌یابد. وقتی هر ویدیو یا فایل صوتی می‌تواند جعلی باشد، یک فرد متهم می‌تواند شواهد واقعی علیه خودش را به‌سادگی «دیپ‌فیک» بخواند و از زیر بار مسئولیت فرار کند. به همین دلیل به یک بحران معرفت‌شناختی می‌رسیم، جایی که حقیقت همیشه یک‌قدم عقب‌تر از تردید است.

این سردرگمی هیچ کجا به اندازه شبکه‌های اجتماعی خطرناک نیست. به گفته اژدر، «شبکه‌های اجتماعی یک طوفان تمام‌عیارند. آن‌ها دیگی هستند که تمام عناصر لازم برای تبدیل‌کردن محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی به مخرب‌ترین شکل ممکن را در خود دارد.». سرعت انتشار، ماهیت ویروسی و نبود نظارت کافی، پلتفرم‌های اجتماعی را به بستری ایده‌آل برای سوءاستفاده از این فناوری‌ها تبدیل می‌کند.

آیا نسل بعدی اصالت را بازتعریف خواهد کرد؟

باوجود پیشرفت‌های خیره‌کننده فناوری، ابزارها همچنان فاقد شهود انسانی هستند که باعث می‌شود یک محتوا واقعاً با مخاطب ارتباط برقرار کند. حتی ون‌دن بوش، خالق یکی از موفق‌ترین شخصیت‌های هوش مصنوعی آنلاین، اذعان می‌کند که اتوماسیون کامل هنوز آماده نیست.

او می‌گوید: «انسان‌ها دارای شهود و درک خوبی از جهان هستند. ممکن است شما مجموعه‌داده‌ای (تجربیاتی) داشته باشید که این سیستم هوش مصنوعی به‌سادگی قادر به بازتولیدش نیست.».

این «شکاف» همان چیزی است که فعلاً حضور خالقانی مانند ون‌دن بوش را ضروری نگه می‌دارد. هوش مصنوعی می‌تواند الگوها را تشخیص دهد، متن تولید کند و تصاویر را به هم بچسباند، اما آیا می‌تواند پیچیدگی‌های احساسی یک داستان خوب، زمان‌بندی دقیق یک شوخی یا آسیب‌پذیری صادقانه‌ای را که منجر به ارتباط عمیق می‌شود؛ درک کند؟ در حال حاضر، به نظر می‌رسد که معنا، ارتباط و صدا همچنان از انسان‌ها نشئت می‌گیرد.

اما این آخرین سنگر انسان تا چه زمانی پابرجا خواهد ماند؟ ابزارها با سرعت در حال پیشرفت هستند و هم‌زمان، ذائقه مخاطبان نیز تغییر می‌کند. نسلی که با آواتارهای دیجیتال و دنیاهای مجازی بزرگ می‌شود، ممکن است همان تعریفی را از «اصالت» نداشته باشد که نسل‌های پیشین داشتند. برای آن‌ها، یک شخصیت مجازی با داستانی جذاب می‌تواند به همان اندازه «واقعی» باشد که یک انسان در مقابل دوربین.

ما درست در برابر چشمان خودمان شاهد بازنویسی قوانین خلاقیت و شهرت هستیم. مدل قدیمی که در آن یک فرد با استعدادی منحصربه‌فرد به شهرت می‌رسید، در حال جایگزین‌شدن با مدلی است که در آن یک تیم از مهندسان، نویسندگان و استراتژیست‌ها می‌توانند یک «شخصیت» بی‌نقص و خستگی‌ناپذیر را طراحی و مدیریت کنند.

در این مقطع قواعد بازی تغییر می‌کنند، تحولی که پیامدهای آن فراتر از یوتیوب و سرگرمی خواهد بود و تمام جنبه‌های فرهنگ، ارتباطات و حتی درک ما از هویت را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.

همان‌طور که هنری اَژدِر هشدار می‌دهد، ما پا به قلمروی ناشناخته گذاشته‌ایم؛ جایی که مرزهای بنیادین واقعیت در حال فرسایش‌اند. او می‌گوید: «احساس می‌کنم به سمت زمانی حرکت می‌کنیم که دیگر نه حق دارید و نه راهی برای اینکه بفهمید چه چیزی ساخته دست بشر است و چه چیزی نه.»

منبع:زومیت

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی