چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ 05 November 2025
چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۵۷۴۹

پدیده «مهاجرت مردگان»؛ اینجا، مرگ آخرین محک بازار آزاد است!

پدیده «مهاجرت مردگان»؛ اینجا، مرگ آخرین محک بازار آزاد است!
«مهاجرت مردگان» نشانه‌ای است از جامعه‌ای که در آن مرگ دیگر نقطه پایان نیست، بلکه ادامه‌ای از همان مناسبات نابرابر است که در طول زندگی تجربه‌شده؛ گویی مرگ، آخرین محک بازار آزاد است: «اگر توان پرداخت داری، در شهر می‌مانی، اگر نه، به حاشیه تبعید می‌شوی.»

 

به گزارش روزنامه اینترنتی فراز؛ آرمان امروز نوشت: شاید در یک دهه اخیر واژه «مهاجرت معکوس» را بیش از هر زمان دیگری شنیده باشیم، اکثر مردمی که روزگاری برای ساختن زندگی جدید و استفاده از حداقل های یک زندگی روزمره به کلانشهرها مهاجرت کردند، اما بسیاری از آنها با گران شدن مسکن و ناهمخوانی با درآمدشان، مجبور شدند به شهرها و روستاهایی که از آنجا مهاجرت کرده بودند، بازگردند، این موضوع حالا فقط برای زنده ها نیست و بسیاری از مردگان نیز با گران شدن «خانه آخرت» چاره ای جز مهاجرت معکوس ندارند، اما این تصمیم را بازماندگانی می گیرند، که توان هزینه های چند صد میلیونی مراسمات مرسوم و قیمت چند ده میلیونی قبرهای طبقاتی را ندارند. آنچه که در این نظام طبقاتی مشاهده می شود، برخی از افراد به شهرستان می برند، از قید هزینه ها رهایی پیدا کنند. بد نیست برای بررسی این موضوع نگاهی به هزینه های تدفین و قبر که در رسانه ها بیشتر با تیتر «مردن هم لاکچری شد» بیندازیم.

در سال ۱۴۰۴، هزینه‌های مربوط به کفن‌ودفن و برگزاری مراسم ترحیم در تهران با افزایش قابل‌توجهی همراه بوده است. بر اساس اعلام شهرداری تهران و سازمان بهشت زهرا، برخی از خدمات در مقایسه با سال گذشته افزایش قیمتی تا ۳۰ درصد داشته‌اند، در حالی که در برخی بخش‌ها این افزایش حتی به بیش از ۶۰ درصد رسیده است. این تغییرات موجب شده تا خانواده‌ها ناچار به پرداخت مبالغ بیشتری برای وداع با عزیزانشان شوند. طبق مصوبه جدید شورای شهر تهران، حداکثر هزینه خرید قبر در بهشت زهرا برای سال ۱۴۰۴ حدود ۶۵ میلیون تومان و حداقل آن ۱۵ میلیون تومان تعیین شده است. با منوهایی از ۳۰۰ هزار تومان و ‌در برخی هتل‌ها برای هر نفر تا یک میلیون تومان برای هرپرس غذا. حالا اگر بخواهید میوه و حلوا و چای و قهوه و نسکافه نیز به منوی خود اضافه کنید باید بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان به ازای هر نفر اضافه نمایید! هزینه سرویس همگانی برای انتقال میهمانان از مراسم خاکسپاری تا تالار نیز از دیگر مواردی است که نباید نادیده گرفت. هزینه‌ای که برای هر اتوبوس حدود ۲ میلیون تومان است. هزینه دسته گل نیز از همین دست هزینه‌هاست. دسته گل هایی با قیمت حداقل یک میلیونی تا دسته گل های ۱۰ – ۲۰ میلیونی. حالا اگر بخواهید برای مراسم‌تان فیلمبردار و عکاس هم داشته باشید که به لیست هزینه هایتان باید چیزی حدود ۵ تا ۱۰ میلیون تومان اضافه کنید! در این میان مسلما هزینه های پیش بینی نشده نیز کم نیستند که باید برای آنها رقمی معادل ۱۰ درصد کل هزینه ها را در نظر گرفت.به عبارتی به نظر می‌رسد برگزاری یک مراسم عزاداری برای مرده و بازماندگان وی حداقل چیزی حدود ۱۰۰ میلیون تومان آب می‌خورد.


پدیده سوگ و شرم


این پدیده از مهاجرت زندگان خطرناک‌تر است، چون به لحاظ روحی و روانی، صدمه بیشتری به افراد بازمانده می‌زند؛ اما مسئله فقط یک فشار عاطفی ساده نیست. آنچه در لایه‌های زیرین این «مهاجرت مردگان» رخ می‌دهد، در واقع بازتابی از نابرابری ساختاری، بحران رفاهی و فروپاشی نوعی از همبستگی اجتماعی است که در جامعه ایرانی، به‌ویژه در لحظات مرگ و سوگواری، اهمیت بنیادین داشته است.


در فرهنگ ایرانی، مرگ نه فقط یک رویداد فردی، بلکه یک مناسک جمعی است؛ جایی که جامعه، خویشاوندان و آشنایان با حضور خود همبستگی را بازتولید می‌کنند. اما هنگامی که مرگ تبدیل به «کالایی پرهزینه» می‌شود، پیوندهای اجتماعی نیز با منطق بازار سنجیده می‌شوند. در چنین شرایطی حتی آیین‌های سوگ – که در اصل برای کاهش درد و ایجاد احساس هم‌سرنوشتی طراحی شده‌اند – به ابزار تمایز طبقاتی بدل می‌شوند. آنچه باید غم مشترک باشد، تبدیل به نمایش نابرابری می‌شود.


نتیجه چنین وضعیتی، دوگانه‌ای از سوگ و شرم است: خانواده‌ای که عزادار است، هم‌زمان بابت ناتوانی در برگزاری «مراسم آبرومند» نیز رنج می‌کشد. اینجاست که مسئله از بعد اقتصادی فراتر می‌رود و وارد قلمرو «هویت اجتماعی» و «اعتبار خانوادگی» می‌شود. از این منظر، مهاجرت مردگان نه فقط یک جابه‌جایی جغرافیایی، بلکه نوعی طرد اجتماعی پس از مرگ است؛ شکلی از تبعیض که حتی با پایان زندگی نیز خاتمه نمی‌یابد.


فرهنگ ایرانی، لاکچری شده؟


در مقایسه با دیگر جوامع، آنچه در ایران امروز در قالب «مهاجرت مردگان» مشاهده می‌شود، پدیده‌ای کاملاً بی‌سابقه نیست؛ اما شدت و شکل بروز آن، بازتابی از ساختار اقتصادی و فرهنگی ویژه جامعه است. در بیشتر جوامع نابرابر، مرگ نیز مانند زندگی، تابع طبقه اجتماعی است؛ با این تفاوت که در فرهنگ‌های مختلف، واکنش به این نابرابری‌ها متفاوت است.


برای مثال، در ایالات متحده، تفاوتی آشکار میان «تدفین لاکچری» با تابوت‌های چند ده هزار دلاری و مراسم‌های خانوادگی ساده در گورستان‌های عمومی وجود دارد. در کشورهای آمریکای لاتین نیز، فقر موجب شده بخش بزرگی از مردم به «گورستان‌های جمعی» یا حتی «تدفین قرضی» (دفن موقت تا زمان توانایی پرداخت هزینه‌ها) روی بیاورند. اما در برخی کشورها مانند ژاپن، گرانی زمین و کمبود فضا باعث شده کالایی‌سازی مرگ به شکل اجاره قبر برای چند سال یا حتی «کالبدسوزی اجباری» بروز کند. با این حال تفاوت مهمی میان این جوامع و جامعه ایران وجود دارد:


در بسیاری از این کشورها، مسئله مرگ، به یک امر کاملاً شخصی و خصوصی تبدیل شده است، اما در ایران، مرگ همچنان پدیده‌ای عمیقاً جمعی و آیینی است؛ یعنی علاوه بر هزینه‌های اقتصادی، بار فرهنگی «آبرومندی» نیز به آن تحمیل می‌شود. در نتیجه، هزینه سنگین تدفین و مراسم فقط یک پرداخت مالی نیست؛ نوعی آزمون اجتماعی است برای حفظ «اعتبار خانوادگی.» در جامعه‌ای که مرگ نیز طبقه‌بندی می‌شود، بازماندگان با نوعی «سوگواری ناکامل» مواجه‌اند؛ زیرا مناسک سوگ به دلیل هزینه‌ها ناقص می‌ماند و همین امر می‌تواند به آسیب‌های روانیِ بلندمدت، احساس گناه، کاهش عزت‌نفس و حتی انسداد در فرایند پذیرش فقدان منجر شود. در واقع، بحران اقتصادی به‌طور مستقیم بر تجربه عاطفی مرگ اثر می‌گذارد و آن را از یک فرآیند انسانی به یک تصمیم مالی تقلیل می‌دهد.


از این منظر، «مهاجرت مردگان» نشانه‌ای است از جامعه‌ای که در آن مرگ دیگر نقطه پایان نیست، بلکه ادامه‌ای از همان مناسبات نابرابر است که در طول زندگی تجربه‌شده؛ گویی مرگ، آخرین محک بازار آزاد است: «اگر توان پرداخت داری، در شهر می‌مانی، اگر نه، به حاشیه تبعید می‌شوی.»

 

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی