به گزارش روزنامه اینترنتی فراز؛ این رسوایی در ۵ ژوئن ۱۹۶۳ به استعفای وزیر منجر شد. در سال ۱۹۸۳، کریستین کیلر درباره نقش خود در داستانی از سکس، دروغ و هراسهای دوران جنگ سرد با بیبیسی گفتوگو کرد.
به نوشته بی بی سی، کریستین کیلر گفت: «به نظرم طی ۲۰ سال، فقط یک بریده روزنامه بودهام، هیچوقت واقعا حرفی از طرف خودم نزدهام.»
او در این مصاحبه از رسوایی سیاسی بدنامی یاد کرد که زندگیاش را دربرگرفته و نامش را در سراسر بریتانیا بر سر زبانها انداخته بود.
کریستین کیلر، مدل ۲۱ ساله، ناگهان در کانون توجه رسانهها قرار گرفت؛ آنهم زمانی که در ۵ ژوئن ۱۹۶۳، جان «جک» پرفومو پس از اعتراف به دروغگویی درباره رابطهاش با او در برابر پارلمان، از سمت خود بهعنوان وزیر جنگ بریتانیا استعفا داد.
رسانهها مدعی شدند که در جریان دلدادگی آنها در دو سال پیش، کیلر همزمان با یوگنی ایوانف، وابسته نیروی دریایی شوروی سابق، که گمان میرفت جاسوس باشد، در ارتباط بوده است.
این داستان همه چیز داشت: سکس، شوگرل و طبقه بالای جامعه بریتانیا؛ دروغ، تیراندازی و جاسوسی در دوران جنگ سرد.
کیلر برای رسوایی که در آن گرفتار شد آمادگی نداشت. رسوایی که پیامدهای آن در نهایت در سقوط دولت بریتانیا نقش داشت.
او در گفتوگوی سال ۱۹۸۳ با بیبیسی گفت: «من یک دختر بیسواد بودم و وقتی نوزده ساله بودم، سیاست برایم چیزی کاملاً خارج از درکم بود.»
با افشای جزئیات ماجرا، کریستین کیلر هدف رسانههای عامهپسند قرار گرفت و سپس مورد نفرتشان واقع شد، پوشش خبریشان برداشت عمومی از او را در بریتانیا شکل داد. تصویری از او که در آن برهنه روی صندلی نشسته بود، یکی از تصاویر شاخص لندن دهه ۶۰ میلادی شد.
کیلر پیش از آنکه ماجرای پرفومو منفجر شود، کودکی و جوانی دشوار و پر رنجی را پشت سر گذاشته بود. او در سال ۱۹۴۲ در آکسبریج بریتانیا به دنیا آمد و در کودکی و پس از آنکه پدرش خانواده را ترک کرد، در فقر بزرگ شد.
در دوران نوجوانی قربانی آزار جنسی توسط ناپدریاش و دوستان او شد. در هفده سالگی از یک سرباز آمریکایی باردار شد. پس از بازگشت این سرباز به آمریکا، کیلر خودش تلاش کرد جنین را سقط کند که موفقیتآمیز نبود. او سرانجام پسری به دنیا آورد که شش روز بعد از تولد درگذشت.
کریستین کیلر که در پانزده سالگی بدون مدرک تحصیلی، مدرسه را ترک کرده بود، به صورت پراکنده بهعنوان مدل و گارسون کار کرد، تا آنکه به عنوان رقصنده در کلوب کاباره موری در سوهو لندن شغلی پیدا کرد.
در همین کلوب با یک مدل دیگر به نام مندی رایس-دیویس، که آن زمان شانزده سال داشت، آشنا شد و با مردی دوست شد که او را وارد طبقه نخبه جامعه بریتانیا کرد.
استیون وارد، استخواندرمانی موفق در خیابان معروف هارلی لندن بود که مشتریهایش هم شامل اشراف و هم چهرههای برجسته فرهنگی اوایل دهه ۶۰ میلادی بودند. این ارتباطها به او اجازه میداد با پر نفوذترین افراد کشور معاشرت کند.
مندی رایس-دیویس در سال ۲۰۱۳ به بیبیسی گفت: «استیون وارد خودش مردی خوش قیافه و باهوش بود، دفترچه تلفنش مثل فهرست شخصیتهای مهم بود...فهرست مشتریهایش شامل الیزابت تیلور، سوفیا لورن و نیمی از اشرافزادگان کشور میشد. در نوع خودش، مرد قدرتمندی بود.»
استیون وارد عادت داشت دوستان جوان زن خود را به مردان مسنتر و قدرتمند معرفی کند. پس از آشنایی با دو دختر شوگرل، آنها را تحت حمایت خود گرفت و کیلر به آپارتمان او نقل مکان کرد. رابطهشان نزدیک بود، اما افلاطونی باقی ماند. وارد، کیلر و رایس-دیویس را به مهمانیهای اجتماعی میبرد، آنها را به دوستان ثروتمند و با نفوذ خود معرفی میکرد و روابطی میانشان برقرار میکرد.
دیدار سرنوشتساز
کیلر گفت: «خب، هر کسی که استیون را میدید، میفهمید که او جذابیت فوقالعاده و شخصیت خاصی داشت. من خیلی به او نزدیک بودم... فکر میکنم طرز فکرش درست نبود، آدم بدی بود، تا حدی شرور، ولی نمیدانم چرا، دوستش داشتم.» کیلر از طریق وارد به دیدار سرنوشتساز با پرفومو رفت و با او آشنا شد.
یکی از دوستان وارد، لرد آستور، نماینده سابق حزب محافظهکار بود که مهمانیهای آخر هفته در ملک کلیودن در باکینگهامشر برگزار میکرد. در یکی از این مهمانیها در ۸ ژوئیه ۱۹۶۱، پرفومو و همسر بازیگرش، والری هابسون، که خودش هم بهخاطر بازی در فیلم «عروس فرانکنشتاین» در سال ۱۹۳۵ و «آرزوهای بزرگ» دیوید لین در سال ۱۹۴۶ معروف بود، از مهمانان برجسته بودند.
استیون وارد که یکی از کلبههای ملک کلیودن را از لرد آستور اجاره کرده بود، با دوستانی از جمله کیلر در آنجا حضور داشت و تصمیم گرفتند از استخر ملک استفاده کنند.
کیلر گفت: «همه داشتیم شنا میکردیم، جز استیون که هیچوقت شنا نمیکرد. مایویی که پوشیده بودم خیلی گشاد بود و داشت از تنم میافتاد. استیون گفت اگر ناراحتی، درش بیار، و من هم همین کار را کردم... همان لحظه بیل آستور و پرفومو وارد شدند.»
پرفیوموی ۴۶ ساله با دیدن این نوجوان برهنه مجذوب شد.
در همان کلبه، کاپیتان یوگنی ایوانف، یکی دیگر از دوستان وارد، وابسته نیروی دریایی سفارت روسیه در لندن، نیز اقامت داشت.
مندی رایس-دیویس به بیبیسی گفت: «یوگنی مرد بسیار جذابی بود. درباره اصول کمونیسم با او گفتوگو میکردم، واقعا آدم خوبی بود... چند بار به استیون گفتم فکر میکنی جاسوس باشد؟ و او میگفت: عزیزم، همه کارمندان سفارت روسیه جاسوس هستند.»
کیلر بعدها اعتراف کرد که یک بار با ایوانف رابطه جنسی داشته، اما گفت که آنها رابطهای نداشتند.
او گفت: «من هیچوقت واقعا به ایوانف نزدیک نبودم، همونطور که در کتابم نوشتهام. فقط یک برخورد اتفاق افتاد، اما ما هیچوقت عاشق نبودیم. اما با پرفومو... خب، فکر کنم کمی جذبش شده بودم، چون وزیر جنگ بود. اما نمیفهمیدم که چقدر اوضاع خطرناک است، چون از طرف من هیچ سوء استفادهای در کار نبود.»
کیلر در سال ۱۹۸۳ به بیبیسی گفت: «(استیون وارد) قطعا میخواست من به جک پرفومو نزدیک شوم، او من را متقاعد کرد که با او ملاقات کنم.»
او نهایتا پذیرفت با این سیاستمدار شام بخورد و رابطهای پنهانی میانشان آغاز شد که «چند هفته، در نهایت حدود یک ماه» ادامه داشت و با توافق دو طرف به پایان رسید.
محاکمه استیفن وارد
شایعات درباره رابطه کیلر و پرفومو در میان رسانهها میچرخید، اما اگر حادثهای در دسامبر ۱۹۶۲ در بیرون آپارتمان استیون وارد رخ نمیداد، ممکن بود هیچگاه علنی نشود.
در آن زمان، کیلر با دو مرد دیگر در ارتباط بود: یک خواننده جز به نام آلویسیوس «لاکی» گوردون، و یک خلافکار خردهپا به نام جانی اجکومب. هر دو مرد سابقه خشونت داشتند و بر سر کیلر درگیر رقابت حسادتآمیزی بودند. وقتی کیلر رابطهاش را با اجکومب قطع کرد، او به مقابل آپارتمان استیون وارد رفت و خواست وارد شود. وقتی مندی رایس-دیویس اجازه ورود نداد، او اسلحهای بیرون آورد و به سوی در تیراندازی کرد.
رایس-دیویس به بیبیسی گفت: «ما با پلیس تماس گرفتیم، پلیس آمد، و بلافاصله بعد از پلیس، طبیعتا رسانهها هم سر رسیدند.»
در این زمان، در دهه ۱۹۶۰، جنگ سرد به اوج خود رسیده بود و رسانهها قبلا چندین پرونده بزرگ جاسوسی را پوشش داده بودند.
در ۱۹۶۱، جورج بلیک، مامور سرویس مخفی بریتانیا، به عنوان جاسوس دوجانبه برای کا.گ.ب افشا شده بود، و در همان سال، پنج بریتانیایی که بعدها به «حلقه جاسوسی پورتلند» معروف شدند، هنگام تلاش برای انتقال اطلاعات محرمانه به مسکو، شناسایی شده بودند.
فقط یک سال پیش از ماجرای پرفیومو، جان واسال، کارمند همجنسگرای وزارت دریاداری، توسط شورویها تحت باجگیری به جاسوسی کشیده شده بود. با دستگیری اجکومب، رسانهها دوباره به شایعات مربوط به رابطه پرفومو توجه نشان دادند و این احتمال که کیلر بتواند اسراری از او گرفته و به ایوانف منتقل کرده باشد مطرح شد.
با شدت گرفتن گمانهزنیها، کیلر به اسپانیا گریخت تا از شهادت در دادگاه اجکومب اجتناب کند؛ او در نهایت به جرم نگهداری سلاح با قصد به خطر انداختن جان به هفت سال زندان محکوم شد. اما ناپدید شدن کیلر فقط باعث شد رسانهها بیشتر پیگیر موضوع شوند. در پارلمان درباره ادعاهای مربوط به رابطه پرفومو و کریستین کیلر و پیامدهای امنیت ملی آن پرسشهایی مطرح شد. در پاسخ، وزیر جنگ قاطعانه در پارلمان اعلام کرد که در رابطهاش با کیلر «هیچگونه رفتار ناپسند یا خلافی» در کار نبوده است.
حضور کیلر در دادگاه دیگری درباره لاکی گوردون که متهم به حمله به او بود بار دیگر به رسانهها دلیلی برای تیترهای جنجالی درباره او و پرفومو داد.
رایس-دیویس گفت: «رسانهها کاملا دیوانه شدند. اوضاع برای جان پرفومو آنقدر غیر قابل تحمل شده بود که مجبور شد در مجلس عوام برخیزد و انکار کند که اصلا کیلر را دیده، مگر در مراسمی اجتماعی که همسرش نیز حضور داشته، البته رسانهها پیش من آمدند تا تایید کنم که او با پرفومو رابطه داشته است.»
ده هفته پس از انکار این رابطه، پرفومو بالاخره اعتراف کرد که به پارلمان دروغ گفته و استعفا کرد. اما رسوایی همچنان ادامه یافت. چند روز پس از استعفای پرفومو، پلیس استیون وارد را دستگیر و به اتهام فراهم کردن شرایط برای برقراری رابطه مردان با زنان و زندگی با درآمد نامشروع به دادگاه کشاند.
در دادگاه، دادستانی کریستین کیلر و مندی رایس-دیویس را روسپی و استیون وارد را قواد معرفی کرد. مدرک ارائهشده برای این ادعا آن بود که این زنان گاهی از مردانی که با آنها در رابطه بودند هدیه میگرفتند، و گاه برای هزینه برق و غذا به وارد پول میدادند.
محاکمه و شهادت شاهدان که جزئیاتی از روابط جنسی طبقات بالای جامعه را افشا میکرد، پوشش گستردهای در روزنامهها یافت. رسانهها و مردم هر روز به دادگاه میرفتند تا نگاهی به شخصیتهای جنجالی این پرونده بیندازند.
رایس-دیویس به بیبیسی گفت: «استیون به این نتیجه رسیده بود که دیگر توان مقابله با شرایط را ندارد، و آنهایی که قصد نابود کردنش را داشتند، بیرحمانه به جانش افتاده بودند.»
در آخرین روز دادگاه، همزمان با آغاز جمعبندی نهایی قاضی، وارد اقدام به خودکشی کرد و سه روز پس از صدور حکم محکومیت، درگذشت.
جفری رابرتسون، حقوقدان برجسته، یکی از کسانی است که اکنون این پرونده را نمونهای از بیعدالتی قضایی میداند.
در سال ۲۰۱۷، درخواست بررسی دوباره محکومیت استیون وارد رد شد و اسناد رسمی دادگاه او تا سال ۲۰۴۶ مهر و موم شدهاند.
او به شهادت دروغ اعتراف کرد و به نه ماه زندان در زندان محکوم شد.
در پی این رسوایی، هارولد مکمیلان، نخستوزیر محافظهکار، دستور بررسی ماجرای رابطه پرفومو را صادر کرد. گزارش لرد دنینگ در سپتامبر ۱۹۶۳ نتیجه گرفت که امنیت ملی به خطر نیفتاده و هیچ مدرکی وجود ندارد که وزرا را به داستانهای «فاسد و چندشآور» جنسی مرتبط کند.
هرچند گزارش، از مدیریت نادرست دولت انتقاد کرده بود، بیشتر تقصیر را متوجه استیون وارد دانست و او را فردی «کاملاً بیپروا و فاقد اصول اخلاقی» خوانده بود.
این ماجرا حیثیت دولت مکمیلان را آسیبپذیر کرد. نخستوزیر در اکتبر ۱۹۶۳ به بهانه بیماری استعفا کرد و حزب محافظهکار در انتخابات سال بعد شکست خورد. پرفومو هرگز به سیاست بازنگشت، اما بقیه عمرش را داوطلبانه در خیریه توینبی هال در شرق لندن کار کرد. در سال ۱۹۷۵، ملکه به او نشان امپراتوری بریتانیا اهدا کرد.
او گفت: «آدمهای دیگر با کتابها و مزخرفاتشان آمدند، پر از دروغ محض، درباره زندگی من نوشتند. فکر کردم بالاخره من هم حق دارم که کتاب خودم را منتشر کنم.»
این کتاب یکی از پنج کتابی بود که کریستین کیلر درباره زندگیاش منتشر کرد. آثاری که رابطه پرکشمکش او با ماجرایی را بازتاب میدادند که بدنامی برایش آورد. یکی از این کتابها، «رسوایی»، پایه فیلمی به همین نام در سال ۱۹۸۹ شد که جوآن والی نقش کریستین کیلر را ایفا کرد.
داگلاس تامپسون، نویسندهای که با کیلر در نگارش خاطرات سال ۲۰۰۱ با عنوان «سرانجام حقیقت» همکاری کرد، هنگام مرگ او در ۲۰۱۷ به بیبیسی گفت که باور دارد کیلر هیچگاه نتوانست از سایه ماجرای پرفومو بیرون بیاید.
او گفت: «بهنظرم هیچوقت نتوانست خودش را از آن ماجرا جدا کند و این واقعاً غمانگیز بود. همیشه زیر سایه آن هویت باقی ماند؛ هیچوقت نتوانست خودش را از آن جدا کند.»
هشدار!
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد: