يکشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۴ 20 July 2025
شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۲
کد خبر: ۶۴۶۷۳

حریم خصوصی بله یا خیر؟!

انسان موجود بینای قضاوت کننده هوشیاری‌ست که حافظه‌اش گاه آنقدر دقیق و بی‌نقص ثبت می‌کند که پنداری تمام ادوات نوین در ضبط و ثبت و نگهداری رویدادها را قصد بر از میدان بردن دارد.
نویسنده :
سمیه عبدالهی

سمیه عبدالهی

 

این موجود عجیب، که خود را مالک زمین زمان و تمام هستی می‌داند گاه پیشتر می‌آید و دیگری را، انسان دیگر را ملک و مملوک خود می‌پندارد و قصد بر کنترل و رامش و تسلط بر او می‌کند که البته این تسلط و میل بر کنترل دیگری از آگاهی از ذات عصیان‌گر خویش و گمان روا و گاه ناروا بر سرپیچی‌های دیگری است.

 

مهر و موم کردن مکتوبات در دنیای پیشامدرن گزینش موتمنین و معتمدین خاص برای بازگویی بعضی مکنونات و حتی بیشتر، گماشتن خواجگان اخته شده بر حرمسرای شاهان همه و همه حکایت از بی‌اعتمادی و البته مراقبت از خلوت خویش دارد.

 

در دنیای امروز محاصره شهر با دوربین‌های محافظتی و اعلان اینکه «این مکان به دوربین مدار بسته مجهز است» طرح دیگری از آن خویش مراقبتی اجتماعی‌ست! خوب است مسیر بزهکاری با این شیوه‌های محافظتی قطعا سخت‌تر می‌شود و می‌توان گفت امنیت بر آنجا برقرار است.

 

اما گاه دوربین، همان دستگاه محافظتی که برای پاکسازی جامعه از بزهِ محتمل است چیزی را ضبط می‌کند که فراتر از اندیشه خطاکاران و مجرمین است! صحنه‌ای ثبت می‌شود که از اختیار دو انسان می‌گوید اما ورای آن اختیار و انتخاب، کوهی از اندرز، دژی از انذار و مثنوی هزار بیتی از خویشتنداری و کنترل خویش قرار دارد.

 

در جامعه‌ای که در ذات فرهنگ خرد خویش پیوندهای مختلفی از متعه و صیغه و مطاعات و در گوشه‌های مرزهای خود ازدواج دوم و سوم و پذیرش اجتماعی آن دارد و در نهایت انصاف و عذر تراشی و رجوع به ذات نیاز آشنای انسان، چاره‌ای جز این نمی‌یابد، به ناگه در افشاگری هولناک از ارتباط بیش‌خواهانه دو مرد شوکه می‌شود.

 

عصبانیت حیرت سرگیجه و سردرد بطن شهر را پر می‌کند. مردم پاکدامن، مردم مراقب، مردم ناموس شناس از افشای این حکایت مگو، بهت می‌کنند.تهوع می‌گیرند و فریادی دردناک جان آنها را فرامی‌گیرد که چطور و چرا و اساسا چگونه!؟

 

چگونه است که آن موطن و شهر که پر از موعظه بود در آستان حریمی عمومی که ارشاد هم نام داشت به چنین خطیه ای آلوده شد؟ عماد و اعتماد عمومی امنیت اخلاقی و آرامش جنسی به یکباره فرو می‌ریزد و خرابی بیشتر از زلزله منجیل و رودبار بر سر آزادگان شهر و میهن فرود می‌آید.

 

در ایام بزرگداشت سالار شهیدان، شهر و میهن باز عزادار می‌شود و این بار بر سوک اخلاق چادر سیاه می‌زند که این‌جا بر از دست رفتن دین که نه بر آزادگی و اخلاق ماتم می‌گیرد.

 

بین من و شهر و حکایت زندگی من اما چیزی‌ست به نام« انسان»

با همه باید ها

نباید ها

و سنت

من تا آنجا صاحب حق هستم صاحب حریمم که حریم انسان را حفظ کرده باشم 

 حریم حرمت های انسان، گاه ورای مجال و قدرت او و درباره انسان و اختیار دورماندن از بیش خواهی های غیر انسانی ست

وطی همجنس، نقص حریم انسان و رد شدن از خط های محافظتی اخلاق است و اینجاست که حریم خصوصی مسأله نیست که مسأله است اما  مهم‌تر از آن پاسداشت انسان است.

اینجا پیش‌تر نیز باید رفت

حاکم و کاردار و کارگزار عامل جرم است

پس رد شدن از حدود اخلاق و بیشتر نقض حریم اخلاق و عفاف از سوی حکمران مدعی اخلاق و ارشاد اینجا تمام مبانی زندگی و حریم خصوصی را در هم می‌شکند!

چاره چیست

چاره درمان و امداد فوری ست

در فوریتی اخلاقی باید به داد این شوک اجتماعی رسید و در کوتاهترین زمان ممکن خاطیان را حد زد

شاید اندکی از ملال اجتماعی و شوک جمعی در بر ملا شدن این ناروای اخلاقی بهبود باید.

 

 

 

 

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی