صالح نیکبخت
در طول بیش از ١٥٠ سال گذشته و در جریان انقلابها و جنبشهای اجتماعی، خبرنگاران در کشور ما نقش بسزایی در آگاهیدادن به مردم ایفا کردهاند، همچنانکه محدودیتها و آسیبهای فراوانی را هم تحمل کردهاند؛از صوراسرافیل و فرخییزدی و کریم پورشیرازی گرفته تا الهه محمدی و نیلوفر حامدی و.... .
در «روز خبرنگار» ضمن گرامیداشت یاد خبرنگاران ایرانی که در افغانستان قربانی جور و جهل خشکهمقدسانی شدند که از میان دو چشم فقط نوک بینی خود را میدیدند و آرزوی رهایی خبرنگاران در بند ( نیلوفر و الهه و... ) به این سؤال میپردازیم که وظیفه خبرنگاران و بهطور کلی اهالی رسانه چیست؟
هرچند ممکن است تکرار این سؤال ملالآور باشد اما به ما، مردم این سرزمین یاد داده شده که تذکر و انتقاد را بپذیریم و به آن ارج نهیم. نخستین مسئله این است که شرایط و فضای مناسب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برای فعالیت مطبوعاتی چیست؟
باید بپذیریم، دانستن حق مردم است و هیچ شخص و مقامی امینتر از مردم یک کشور (در کلیت و جامعیت) آن نیست. به نظر پژوهشگران ارتباطات اجتماعی، به الگوی روزنامهنگاری مطلوب میتوان از چهار جنبه توجه کرد:
١- اصول و موازین حرفهای
٢- اصول روزنامهنگاری بهعنوان یک علم یا یک فن یا یک هنر
٣- رسانه و دولت
٤- رسانه و جامعه
دو جنبه اول و دوم به علت تخصصیبودن آن، در چارچوب این نوشته نمیگنجند و نگارنده با وجود گذراندن دورههای کوتاهمدت و درازمدت علمی و عملی در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و اشتغال به کار مطبوعاتی در کیهان و سایر رسانهها ، بضاعت لازم را در این مورد ندارد.
اما جنبه سوم آن، به علت تلاقی با قانون و حقوق و آزادیهای مشروع مردم که عمده آن در فصل سوم قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، در اینجا قابل بحث است.
جنبه چهارم هم قابل بحث توسط روزنامهنگاران ، جامعهشناسان و حقوقدانان است که امیدوارم فارغ از فضای اتهامزنی و مچگیری و بهصورتی که برای غیرمتخصصان نیز قابل فهم باشد در جای خود مورد بررسی و کنکاش قرارگیرد.
اگر مردم حق دانستن دارند وظیفه اهالی رسانه که آگاهیدادن به مردم است، بهعنوان کار فرهنگی و عمل نیکو شناخته میشود. برخی ممکن است بگویند وظیفه خبرنگار صرفا گرفتن «آگهی» از حوزههای خبری و انتشار آن است و غیر از این کردار ، اگر خبرنگار کار دیگری انجام دهد فضول است و فضولی موقوف!؟
سوال اساسی دیگر این است که قدرت سیاسی یا دولت در مقابل خبرنگاران چه وظایفی دارد و این دو کی و کجا هممرز میشوند؟نقطه تلاقی این دو یا خط مرز دو طرف چیست؟ چه کسی یا کدام مرجع باید به این مباحث رسیدگی کند. هرچند علیالقاعده باید قانون این مرز را تعیین کند ولی میدانیم همواره برداشت و تفسیر هرکس با توجه به خاستگاه اجتماعی او و مقام و منزلت اداری و سیاسی از قانون مختلف است.
استادان ما در دانشکدههای حقوق اصرار داشته و دارند که به دانشجویان بهویژه در دوران جوانی، که گاهی شور و احساسات پاک جای ادراک و تعقل را میگیرد، بفرمایند: قانون فوق همه امور است و برای همه مساوی است و باید رعایت شود. قطعا استادان حقوق بهتر از همه میدانند این سروری قانون در جامعه و تساوی افراد در برابر قانون در همه عرصهها و موارد رعایت نمیشود. وانگهی آگاهی و شناخت مردم از محیط زندگی خویش و جامعه برای رفع نیازهای اجتماعی و حفظ فرهنگ و میراث ملی و طبیعی، نهتنها ضرورت دارد بلکه لازمه حضور مستمر و فعال آنها در زندگی اجتماعی است.
به همین جهت آگاهیدادن به مردم همچون تولید یک کالای فرهنگی و اجتماعی است و روزنامهنگاران که کار تولید و پردازش این آگاهی را انجام میدهند، همواره در چالش با دستگاهها قرار میگیرند. اگر این خبر و آگاهی جنبه چالشی نداشته باشد، نیازی به کار خبرنگاران نیست و در بولتنهای دولتی یا رسانههایی که دولت مدیریت آن را برعهده دارد، منتشر میشود.
بهقول جان استوارت میل، اگر عقیدهای حقیقت تام هم باشد ولی به چالش طلبیده نشود، بهسرعت رنگ و بوی تعصب میگیرد و به ایدهای مرده بدل میشود و اینجاست که مطبوعات و قدرت سیاسی و خبرنگار و دولت هممرز میشوند که یا حریم همدیگر را پاس میدارند یا به حریم هم تجاوز میکنند.
حالت سوم، بیاعتمادی طرفین به همدیگر است و عدمتحمل اصل اساسی«دانستن حق مردم است».
بدیهی است رعایت سازوکارهای حرفهای و اجتناب خبرنگار از انتشار اخبار مجعول و نپذیرفتن اخبار هدایتشده وظیفه خبرنگار است و رویهها و قوانین کشور و همچنین رعایت موازین حرفهای در این مورد، چراغ فراروی این شغل است.
این خبر تکمیل میشود
هشدار جدی پزشکان و متخصصان عفونی
بررسی دو گروه فیکنیوز
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک