ناشران از اوضاع نشر گلایه دارند، از افزایش مدام هزینه ملزومات چاپ وآب رفتن سهم کتاب از سبد هزینه خانوار و پایین آمدن تیراژها... و برای اینکه جلو هزینهها را بگیرند به یک راه حل رسیدهاند آن هم پایین آوردن مدام تیراژ کتاب به این بهانه که کسی کتاب نمیخواند یا نمیخرد. تا اینجا به نظر ایرادی نیست به جز یک مساله و اینکه این وسط آنکه سرش بیش از همه بیکلاه مانده یا میماند مترجم و مولف است. این روزها صحبت از تیراژهای سه رقمی حتی زیر ۵۰۰ و گاه ۳۰۰ نسخه است. یعنی مولف مینویسد و مترجم ترجمه میکند فقط برای اینکه کتاب به دست ۳۰۰ یا ۵۰۰ نفر برسد! فارغ از این، چون طبق یک عرف، دستمزد مترجم و مولف بر اساس درصدی از قیمت پشت جلد بر مبنای تیراژ حساب میشود؛ آنچه بعد از این همه زحمت و مرارت به عنوان دستمزد نصیبش میشود هم باز شبیه شوخی است! یعنی کسی که در این وانفسای نشر از همه بیشتر متضرر میشود همانی است که جوهره اصلی این صنعت به تولید او وابسته است. تا جایی که باید پرسید آیا در این شرایط اصلا نوشتن یا ترجمه کتاب میتواند یک حرفه محسوب شود یا بیشتر یک کار تفننی و ذوقی است؟ «مهسا جزینی»، مترجم و روزنامه نگار با «علیرضا خدادوست»، مدیر نشر لوح فکر و «کاوه حسینزاده راد»، مترجم و دکتری علوم سیاسی درباره حقوق مولفین و مترجمین، بررسی وضعیت موجود و راهکارهایی برای تغییر، گفتوگو کرده است.