به گمان برخی از کارشناسان، بهتر است دو طرف فعلا بحث غنیسازی را کنار بگذارند و اگر در مورد سایر موضوعات پیشرفتی داشتند، دوباره به موضوع غنیسازی برگردند که آیا این بار و در پرتو اعتماد محدودی که ممکن است شکل گرفته باشد، می توان کاری برای غنیسازی انجام داد.
گره اصلی کنسرسیوم هم در این است که تاسیسات غنیسازی در داخل خاک ایران فعال باشد یا در خارج. به عبارتی، همان مسئله غنیسازی در کنسرسیوم هم وجود دارد؛ آمریکا همیشه اصرار داشته که تاسیسات غنیسازی در خارج از خاک ایران باشد و ایران می گوید باید در داخل خاک ایران باشد.
اینکه در مذاکرات روز جمعه، آمریکاییها بگویند غنیسازی نباشد و ما بگوییم باشد و توافق نکنیم و خداحافظی کنیم، بدترین گزینه است و امید است کار به قطع مذاکرات نرسد. روزنامه اینترنتی فراز در گفتگو با اسفندیار خدایی، کارشناس مسائل آمریکا، به بررسی چشم انداز دور پنجم مذاکرات ایران و آمریکا پرداخته است.
بعد از سه دور مذاکرات، یک وقفه کوچکی بین مذاکرات دور سوم و چهارم ایجاد شد و بعد از اون هم یک وقفه بزرگتری بین مذاکره چهارم و پنجم؛ علت این وقفه را در چه میدانید؟
علت وقفههایی که بین دور سوم تا پنجم مذاکرات ایجاد شد، بهوضوح از سوی آمریکا بود، نه ایران. دولت ترامپ، بهویژه شخص ترامپ، برای متقاعد کردن جمهوریخواهان، لابی اسرائیل و دیگر مخالفان برجام، نیازمند توافقی متفاوت و بهتر از برجام بود. این مسئله کار را پیچیده کرده است.
اگر ترامپ به توافقی مشابه برجام میرسید، اما این توافق در کنگره، از سوی اسرائیل یا جمهوریخواهان با مخالفت مواجه میشد، این برای او یک شکست تلقی میشد؛ چرا که مخالفان برجام انتظار داشتند در توافق جدید، امتیازهای بیشتری گرفته شود. بنابراین، ترامپ در فشار قرار داشت. بعد از برجام روزگاری ترامپ مشتاق بود که با اضافهکردن چند تبصره به برجام، آن را ادامه دهد او بیشتر یک عکس یادگاری میخواست. اگر آن روزها مذاکرات صورت میگرفت، شاید امروز وضعیت برجام حفظ شده بود و امروز وضعیت ایران و منطقه خیلی متفاوت میبود و شرایط اقتصادی و نوسانات دلار نیز اینچنین نبود.
مقصر اصلی آن دوران را جمهوری اسلامی میدانید یا عملکرد و موضعگیریهای ترامپ؟
جمهوری اسلامی اگر آن روزها با ترامپ مذاکره کرده بود، احتمالاً برجام حفظ میشد و چند ماه بعد هم طوفان کرونا ترامپ را مشغول کرده بود و بعد هم با خود میبرد.
اما در این دوره، نمیتوان جمهوری اسلامی را عامل اصلی شکست مذاکرات دانست. ترامپ تحت فشار لابیهای مختلف، از جمله اسرائیل، جمهوریخواهان و گروههای مخالف توافق، قرار دارد. اسرائیل بهطور خاص تمایل داره که آمریکا وارد درگیری مستقیم با ایران شود و شبیه به باتلاقی که در عراق تجربه کرد سالها در این منطقه گرفتار بماند. زیرا اگر جنگ بشود، تمرکز آمریکا همچنان بر خاورمیانه خواهد ماند و نمیتواند به شرق آسیا سوق پیدا کند. اسرائیل از هرگونه درگیری بین ایران و آمریکا سود میبرد، بهویژه اگر این درگیری منجر به آن شود که آمریکا ابتدا تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهد و سپس درباره برنامه موشکی یا نیروهای نیابتی گفتگو کند.
بعد از سخنان رهبری اقای عراقچی گفتند معلوم نیست در این دور مذاکرات شرکت بکنیم یا نه، دیروز وزیر خارجه عمان از برگزاری دور پنجم مذاکرات در رم خبر داد. علت این گفته آقای عراقچی چه بود و پیشبینی شما از این دور مذاکرت چیست؟
این مسئله به یک موضوع فنی بازمیگردد. آمریکا خواهان توقف کامل غنیسازی در ایران است، اما ایران آن را نپذیرفته. با این حال، این «حرف آخر» نیست. بهقول یکی از اساتید، در دیپلماسی آنقدر مذاکره میشود تا به نقطهای مشترک برسند. ممکن است فرمولهایی پیدا شود؛ مثلاً غنیسازی ایران با نظارت آمریکا یا بهصورت مشترک با طرف آمریکایی انجام شود. این خود میتواند بهنوعی اعتمادسازی و حتی سرمایهگذاری مشترک تعبیر شود.
برای مثال، ایران ممکن است در تأمین سوخت نیروگاه بوشهر با آمریکا همکاری کند، که هم از نظر امنیتی برای ایران مفید است و هم میتواند دستاوردی اقتصادی و سیاسی برای دو طرف داشته باشدبا این فرمول ایران میتواند غنیسازی را ادامه دهد و ترامپ هم مدعی شود که جلوی غنیسازی ایران را گرفته است.
برخی بر این باور هستند که اصلا آمریکاییها بیایند اینجا و سرمایهگذاری کنند در این موارد ولی با توجه به تخاصم موجود بین ایران و آمریکا آیا فکر میکنید که در این خصوص جمهوری اسلامی با آمریکا همکاری مستقیم خواهد داشت و یا کشور ثالثی دراین مورد در نظر گرفته خواهد شد؟
بسیاری بر این باورند که اگر آمریکا در ایران سرمایهگذاری مستقیم داشته باشد، منافع اقتصادی مشترک به پایداری توافق کمک میکند. دکتر محمود سریعالقلم نیز بارها به این نکته اشاره کردهاند. مشکل اساسی برجام این بود که آمریکا از آن سودی نمیبرد، در حالی که شرکتهای اروپایی، چینی و روسی میلیاردها دلار از آن منتفع میشدند.
آمریکا در نبود منافع مستقیم، بهراحتی میتواند توافق را زیر پا بگذارد، چرا که برایش هزینهای ندارد؛ نه شغلی از دست میرود و نه کارخانهای تعطیل میشود. در مقابل، اگر توافقی حاصل شود که منافع اقتصادی آمریکا را نیز تأمین کند، دولت این کشور بهراحتی از آن عبور نخواهد کرد، چون میلیاردها دلار خسارت خواهد داشت.
ایران از نظر اقتصادی، مانند فنری فشرده است که در صورت رفع تحریمها، ظرفیت جهش قابلتوجهی دارد. سرمایهگذاری در ایران برای سرمایهداران غربی بسیار سودآورتر از سرمایهگذاری در کشورهای با اقتصاد اشباعشده است.
با توجه به گفتههای مقامات ایران در خصوص غنیسازی آیا آمریکاییها در این خصوص کوتاه خواهند آمد؟
پاسخ به این سؤال در قالب «فرمول»هایی است که در مذاکرات مطرح میشوند. آمریکا ممکن است بپذیرد که ایران غنیسازی محدودی داشته باشد؛ مثلاً برای نیروگاه بوشهر، بهشرطی که تحت نظارت یا همکاری مشترک با آمریکا، آلمان یا حتی کشورهای منطقه انجام شود. شنیدههایی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه عربستان سعودی پیشنهادی برای همکاری غنیسازی به ایران داده است، اما محتوای آن هنوز مشخص نیست.
یکی از پیشنهادها این است که ایران غنیسازی را در خاک عربستان و با مشارکت طرفین انجام دهد و سپس اورانیوم با غنای پایین برای استفاده در بوشهر به ایران منتقل شود. این مدلها میتوانند هم به کاهش نگرانیهای غرب کمک کنند و هم خواستههای ایران را تأمین نمایند. البته شرط اصلی این است که آمریکا نیز تحریمها را بهطور جدی کاهش دهد و در عمل انعطاف نشان دهد.
در نهایت چشمانداز دور پنجم مذاکرات را چگونه میبینید؟ آیا ادامه خواهد یافت یا اینکه در این دور به توافقاتی نظیر آنچه شما فرمودید، میرسند؟
به نظر میرسد مذاکرات ادامه خواهد یافت، اما مزاج دمدمی ترامپ میتواند یک عامل بازدارنده باشد. تجربه تاریخی نیز نشان داده که آمریکا تنها زمانی به تعهدات خود پایبند میماند که در برابر خود، موازنه قدرت ببیند؛ چه در قالب قدرت نظامی، چه اقتصادی، چه دیپلماتیک.
در غیر این صورت، سابقه آمریکا در مواجهه با بومیان آمریکا، مردم فلسطین و دیگر نمونهها نشان میدهد که این کشور به توافقات بدون هزینه وفادار نمیماند. در نتیجه، جمهوری اسلامی نیز باید در جهت حفظ این موازنه، بر انسجام داخلی، تقویت دیپلماسی منطقهای و ایجاد قدرت بازدارندگی اقتصادی و سیاسی تمرکز کند. آمریکا فقط در صورتی در توافق جدید میماند که ایران قدرتمند باشد و این قدرت فقط نظامی نیست و بلکه شامل قدرت اقتصادی، مشارکت سیاسی و همدلی دولت و ملت و کنترل بحرانها و مدیریت مبتنی بر رضایت و همراهی مردم و روابط کشورمان با همسایگان و قدرتهای بزرگ است
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتوگوی فراز با مشاور سازمان محیط زیست
لایحه سازمان ملی مهاجرت اصل هشتاد و پنجی شد
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش