در روزهای اولیه اعلام خبر دستگیری متهم قتل الهه حسین نژاد ویدئویی از اعترافات او مننتشر شد که متهم هدفش را رفتار یا پوشش الهه دانسته و او را «بیحیا» خطاب کرده و گفته «سرنوشتش این بود». کمی بعد ویدیویی از برخورد فیزیکی با این متهم نیز منتشر شد. در این فضا برخی از مردم نیز در جایگاه کارآگاه تلاش کردند در انتشار اخبار، نفر اول باشند. یکی، اکانت اینستاگرامی متهم را کنکاش کرد، دیگری به سراغ انتشار چتهای شخصی الهه رفت و عده زیادی نیز به دنبال انگیزه قتل بودند. حتی برخی خبرنگاران نیز اصول حرفهای را زیر پا گذاشتند و به میدان انتشار سریع اخبار آمدند.
مرحوم «الهه حسیننژاد» ۲۴ ساله از اسلامشهر تهران، روز ۴ خرداد ۱۴۰۴ هنگام بازگشت از محل کارش سوار خودروی یک مسافرکش شد و ناپدید شد جسد او روز ۱۵ خرداد در بیابانهای اطراف تهران پیدا شد و متهم، «بهمن فرزانه» که مسافرکش بود، دستگیر شد. پلیس ابتدا اعلام کرد قاتل به خاطر سرقت گوشی مرتکب قتل شده، اما بعد مشخص شد طلاها و گوشی الهه سرقت نشدهاند. به گفته برخی از رسانهها، اعترافات متهم تناقضات جدی دارد، به شکلی که بعد از مدتی متهم انگیزه اولیه (سرقت) را پس گرفته، اما اینکه انگیزه او دقیق چه بوده هنوز مشخص نیست. سازمان پزشکی قانونی و قوه قضائیه اعلام کردهاند که شواهدی دال بر تجاوز یا آزار جنسی وجود ندارد. همچنین بنا بر اعلام قوه قضائیه، متهم پیشتر محکومیتهایی مانند مزاحمت با چاقو و مالی داشته است، اما نه جرایم خشونت جنسی یا سرقت جدی.
در میان تب اطلاعرسانی، نه حقوق متهم به درستی رعایت شد و نه حقوق الهه حسین نژاد و خانواده او. اگرچه عملکرد پلیس در جریان رسیدگی به این پرونده قابل تقدیر است، اما جریان اطلاع رسانی در خصوص این پرونده حرفهای نبود. «مرجان لقائی» روزنامهنگار باسابقه حوزه حوادث، در این باره به روزنامه اینترنتی فراز میگوید: «انتشار ویدئوهایی از بازجویی این متهم، اشتباه پلیس به حساب میآید. مسلما یک خبرنگار و شهروند عادی این فیلم را ضبط نکرده است بلکه چند افسر پرونده از او بازجویی کرده و محتوا را منتشر کردهاند. چون متهم در اتاق بازجویی بوده و فقط افسران پرونده در آنجا حضور داشتهاند. نیاز است پلیس این موضوع را بررسی کند تا مشخص شود ضعف این سیستم چه بوده است. این اولین نیست که چنین اتفاقاتی رخ میدهد و باید هرچه زودتر جلوی تکرار چنین اتفاقاتی گرفته شود. بازجوییها و تمام اطلاعات مربوط به آن اسناد محرمانه یک پرونده است و فیلم ضبطشده از آن هم در دسته اسناد محرمانه پلیس قرار میگیرد. بررسی و پیگیری از موضوع که چه کسی فیلم محرمانه را منتشر کرده است برای پلیس کار سختی نیست. پلیس واقعا تلاش کرد و تلاش او قابل تقدیر است، اما اگر افکار عمومی نسبت به این مسئله حساس نمیشد شاید خود را موظف به پاسخگویی به افکار عمومی نمیدانستند. فشار افکار عمومی محرک برای سرعت در تعیین تکلیف این پرونده بود. متاسفانه این پرونده به قتل منتهی شد.»
او در ادامه میگوید: «مسئله بعدی مسئله برخورد همکاران ما با این مسئله است؛ متاسفانه ما یک سیستم اطلاعرسانی جامع و حرفهای در دو نهاد پلیس و قوه قضاییه نداریم. یعنی کسانی مسئولیت اطلاعرسانی در این دو نهاد فوقالعده مهم را به عهده گرفتهاند که آموزش کافی ندیدهاند. این افراد در درون همین نهادها، آموزش دیدهاند. در این حالت برای مثال یک افسر که استخدام رسمی پلیس است در جایگاه رئیس اطلاعرسانی قرار میگیرد و خود را موظف به پاسخگویی به افکار عمومی و خبرنگار نمیداند. این فرد در این جایگاه فقط وظیفه خود را پاسخگویی به فرد فرد بالادستی خود میداند. در این حالت چند خبرنگاری که برای همکاری با پلیس انتخاب میشوند در بسیاری از اوقات تنها نقش روابط عمومی پلیس را بازی میکنند نه خبرنگار حوزه پلیس. این خبرنگارها از طریق فیلمها و اطلاعاتی که پلیس به صورت کانالیزه شده در اختیار آنها میگذارد شروع به انتشار اطلاعات میکنند؛ بدون تحلیل، بدون صحتسنجی و بدون رعایت اصول اخلاقی و حرفهای. برای مثال نباید چهره رو تا زمانی که جرم او ثابت نشده منتشر شود. نباید وارد حریم خصوصی متهم شویم و عکس مادر و برادر و برادرزادش را منتشر کنیم.»
او در آخر میگوید: «به دلیل نبود گردش آزاد اطلاعات و به دلیل اینکه خبرنگارهای حرفهای در مسیر اطلاعرسانی قرار نمیگیرند ما با چنین فضای رو به رو هستیم. عصر امروز عصری نیست که نهادها بتوانند بدون پاسخگویی به افکار عمومی فقط اطلاعیه صادر کنند. مردم در فضای مجازی سوالات خود را مطرح میکنند و بازنده این فضا، نهادی خواهد بود که سعی دارد با کنترلگری بیش از اندازه جلوی اطلاعرسانی را بگیرد. پلیس نباید تحت تاثیر افکار عمومی اشتباه کند. وظیفه پلیس پاسخگویی به سوالات مردم، از بین بردن ناامنیها و دستگیری مجرمین است. مردم دسترسی به فیلم جنازه مرحوم الهه حسین نژاد را ندارند؛ چرا این فیلم منتشر شده است؟»
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
در گفت وگوی محمد منظرپور با مازیار خسروی بررسی شد
در گفتوگو با سیدهادی میرعلمی مطرح شد
یارانه سوخت هواپیما؛ چاهی بیانتها از جیب فقرا به کام ثروتمندان
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش