دبیرکل مجمع نیروهای خط امام (ره)گفت: یکی از مصادیق کنار گذاشتن افراد لایق و کارآمد حصر پانزده سالۀ موسوی و کروبی و رهنورد است که باید هرچه زودتر به نوعی خاتمه پیدا کند.
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت: خود میرحسین موسوی است که درخواست ملاقات با هیچ کسی را نمیپذیرد. باید تاکید کنم که شرایط حصر برای هر دو فرد یعنی میرحسین موسوی و کروبی یکسان است .
دبیرکل موتلفه درباره انتصابات پزشکیان گفت: هر کس بیاید سر کار باید بر اساس قانون اساسی انجام وظیفه کند. در آمریکا هم دویست و خردهای سال است یک قانون اساسی دارند هزار تا اشکال دارد. هنوز هیچکس نیست که بگوید من قانون اساسی را نقض میکنم.قانون اساسی جایگاه ولایت فقیه یا جایگاه احزاب و تشکلها را قبول دارد. خُب یعنی چه؟ یعنی موافق، یعنی مخالف. اتفاقا در داخل کشور ما همه این گروهها با همه این حرفها یک نوع حریم نسبت به هم رعایت میکنند.
حسین کروبی در گفتگو با الجزیره اظهار داشت: پدرم 15 سال بر خلاف قانون و اخلاق و بدون دادگاه در حصر بوده و حکومت نباید انتظار داشته باشد که پس از حصر خانگی سکوت کند؛ بنابراین حکومت باید برای آن آماده باشد و بتواند نظراتش را تحمل کنند.
غلامحسین کرباسچی می گوید: نارضایتی در جامعه خیلی عمیقتر از این است که یک دولت بتواند مدعی شود که این را از بین میبرد. اگر دولتی خیلی خوب کار کند، نارضایتی افزایش نکند میتواند تا حدی نارضایتی را کاهش دهد.
زیدآبادی، فعال سیاسی و روزنامهنگار نوشت: عدهای اشارۀ او به مهندس میرحسین موسوی را تحت الفاظ «اون یکی» حمل بر خیلی چیزها کردهاند که به نظرم موجه نیست.
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: اولویت اول ما مسائل اقتصادی است و تغییرات جدی در این زمینه نیازمند گسترش روابط منطقی و معقول با جهان است. برای این منظور، باید دیپلماسی فعالی داشته باشیم تا بتوانیم در بخش اقتصادی گشایشهای جدی ایجاد کنیم.
مهدی کروبی ضمن تشکر از تلاش رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه برای رفع حصر ، گفته است که امیدوارم رفع حصر بهزودی انجام شود اما بهشرطی که با رفع حصر میرحسین موسوی همزمان باشد.
عباس عبدی در یادداشتی خطاب به رئیس دولت اصلاحات نوشت: اولین نقدی که بنده به جریان رسمی اصلاحطلبی دارم، ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است و این را بارها در مطالب خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم ذکر کردهام. برای من روشن است که میان ادبیات سیاسی شما با بخشی از نیروهای سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به عنوان صدای اصلی اصلاحطلبی -که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته- شناخته میشود که زبانی رادیکال و مبارزهجویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاحطلبانه ندارد.