روزنامه جوان نوشت: همزمان فایل قدیمی (۱۴۰۱) علی مطهری نیز که با یک مجری نادان دیگر مصاحبه کرده منتشر شده است که در آن گفته: «ما از اول هدفمون ساخت بمب بود (مجری: هدف کی؟ مطهری: کل نظام) ولی، چون لو رفت دیگه نشد تمومش کنیم.» و مجری میگه «این چیزها [که من بعداً با اراده خودم میخواهم منتشر کنم]برای امنیت ملی کشور تبعات ندارد؟» و مطهری میگوید «حالا کسی که به حرف ما توجه ندارد»!
اما ترامپ حالا در ۱۴۰۴ سخنان مطهری را با تیتر «اعتراف رسمی ایرانیها» و با عنوان «نایب رئیس مجلس ایران» در حساب خودش منتشر میکند.
مطهری یا به دروغ میگوید کسی به او توجه ندارد، یا با نافهمی مفرط سخن میگوید یا با زرنگی برای اینکه این حرفهایش به دست دشمن بیفتد. از این سه خارج نیست. در نادانی و نابالغی مطهری همین بس که پس از انتشار سخنانش در حساب ترامپ، خودش را یک فرد عادی بدون هرگونه مسئولیت در حوزه هستهای معرفی کرده که حرفهایش نمیتواند دلیلی برای تصمیم نظام بر ساخت بمب اتم باشد!
مسئله اصلی اینجاست که این دو نفر هیچگاه در حدی و در محدودهای نبودهاند که به اطلاعاتی اینچنین دسترسی داشته باشند. دلیل؟ بهخاطر همین بیعقلی و زدن حرفهای هیجانی و شوق دیدهشدن.
رئیس قوه قضائیه که گاهی به دادستان برای برخورد با برهمزنندگان امنیت ملی دستوراتی میدهد- که در بیشتر موارد نیازی به خیلی از این دستورات نیست- اینجا اتفاقاً باید صریحتر باشد. اگر عدهای در کشور اجازه دارند هر حرف راست یا دروغی را علنی کنند، این هم باید مشخص شود و این عده و ویژگیهایشان و فهرست نامهایشان منتشر شود.
انتشار اینگونه مصاحبهها بار دیگر نشان داد که اتفاقاً رسانههای رسمی و تلویزیون و روزنامههای معروف جای مناسبتری برای فرونشاندن عطش شهوتآلود دیدهشدن سیاسیون هستند و اگر قرار است قانون مطبوعات و رسانهها ارتقا داده شود باید این امکان به آنان داده و زمینههای آزادی بیشتر فراهم شود و از دیگران گرفته شود.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
رادمان رسولی مهربانی در پایان نامه: فصل سوم، قسمت پنجم
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش