جمعه ۲۸ شهريور ۱۴۰۴ 19 September 2025
جمعه ۲۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
کد خبر: ۱۰۲۲۳۰
لبنان در آستانه ورود به جنگی دیگر

لبنان لبه تیغ جنگ و صلح

لبنان لبه تیغ جنگ و صلح
لبنان امروز در وضعیت «بحران مزمن» قرار گرفته است؛ بحرانی که ویژگی اصلی آن تعلیق دائمی میان جنگ و صلح، میان دولت‌سازی و فروپاشی و میان فشار خارجی و مقاومت داخلی است.

لبنان در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری در موقعیتی شکننده و در عین حال تعیین‌کننده برای آینده سیاسی و امنیتی خود و منطقه قرار گرفته است.

 کشوری که همواره در خط تماس میان منافع متعارض قدرت‌ها بوده، اکنون در نقطه‌ای ایستاده است که می‌توان آن را «حرکت بر لبه پرتگاه» توصیف کرد. ساختار سیاسیِ بدون انسجام، اقتصاد آسیب‌دیده، وابستگی به کمک‌های خارجی و عدم توازن سیاسی احزاب که هم بخشی از معادله سیاسی داخلی و هم بازیگری امنیتی با ابعاد منطقه‌ای است همگی شرایطی را شکل داده‌اند که اکنون بسیاری بر این باورند لبنان به یک جنگ داخلی جدید نزدیک شده است؛ جنگی که هنوز آغاز نشده، اما تهدید آن به‌عنوان ابزاری برای فشار خارجی و داخلی به‌صورت دائمی در فضای سیاسی این کشور حضور دارد.

پس از سال‌ها خلأ قدرت و عدم توافق میان گروه‌های سیاسی، انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان به‌ظاهر نشانه‌ای از حرکت به سمت ثبات بود. با این حال، این انتخاب نه‌تنها گرهی از معضلات اساسی کشور نگشود، بلکه خود به بستری برای افزایش فشار‌های خارجی بدل شد. ایالات متحده و فرانسه، در چهارچوب راهبرد‌های خود برای بازسازی و کنترل مسیر تحولات لبنان، وعده‌های اقتصادی و توسعه را با شرط خلع سلاح مقاومت گره زده‌اند. این شرط‌گذاری در حالی صورت می‌گیرد که واقعیتِ سلاح حزب‌الله صرفاً یک ابزار نظامی نیست، بلکه بازتابی از فرایند ناکام دولت‌سازی در غرب آسیا و به‌ویژه در لبنان است که نادیده گرفته می‌شود. در شرایطی که دولت مرکزی در مواجهه با تهدیدات خارجی کارآمدی خود را از دست داده و ارتش ملی ظرفیت دفاعی کافی ندارد، نیرو‌های اجتماعی ناگزیر از دستیابی به ابزار‌های دفاعی خود شده‌اند.

نخستین چالش، فقدان اجماع داخلی در لبنان است

 اگرچه موضوع حمایت از مقاومت لبنان از محبوبیت اجتماعی بالایی برخوردار است، اما موضوع خلع سلاح حزب‌الله نه‌تنها در میان آنان بلکه در میان بخش‌هایی از جامعه و نخبگان سیاسیِ غیرشیعه نیز حساسیتی دوگانه دارد. از یک‌سو بسیاری به ضرورت بازسازی اقتدار دولت مرکزی اذعان دارند، اما از سوی دیگر، خلع سلاح حزب‌الله به‌عنوان مهم‌ترین نیروی بازدارنده در برابر تجاوزات اسرائیل، به معنای از بین رفتن تعادل قوا و تضعیف موقعیت لبنان تلقی می‌شود. بنابراین، این مسئله بیش از آنکه یک موضوع امنیتیِ صرف باشد، به رقابتی سیاسی و هویتی میان جریان‌های مذهبی – سیاسی تبدیل شده است که هرگونه تصمیم‌گیری در مورد آن پیامد‌های ژرف اجتماعی و سیاسی به دنبال دارد.

هرچند پیش‌بینی اقدام‌های بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دشوار است، مسلم شده است که او همه تهدیدهایش را عملی کند. همانطور که هرگز انتظار نمیرفت او حسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزب‌الله را از بین ببرد، به ایران حمله کند یا رهبران حماس را خارج از سرزمین فلسطین هدف قرار دهد، اما نتانیاهو تمامی این کار‌ها را انجام داد.

آخرین اقدام غافلگیرانه اسرائیل حمله به دوحه، پایتخت قطر، آن‌هم تنها دو روز پس از تهدید رهبران حماس در خارج از غزه، بود. بنابراین، دیگر نمی‌توان تهدید‌های نتانیاهو را توخالی دانست یا آنها را نادیده گرفت. او برای تحقق اهدافش هیچ حدومرزی نمی‌شناسد و تمامی تهدیدهایش را عملی می‌کند.

از این رو، لبنان در صورت فورا اقدام نکردن دولت برای خلع سلاح حزب‌الله و محدود کردن سلاح به دست دولت، این کشور در معرض جنگی دیگر با اسرائیل قرار خواهد گرفت. ظاهراً وقت‌کشی به نفع لبنان نیست و بازی با کلمات هرگز به سود مردم این کشور تمام نخواهد نشد.

خبرگزاری های اسرائیلی ادعا کردند: «آنچه را پنجم سپتامبر در کابینه لبنان اتفاق افتاد، نمی‌توان پیروزی برای دولت این کشور دانست. این در واقع یک آتش‌بس تازه میان دولت و حزب‌الله بود که می‌تواند هر لحظه به درگیری و از هم پاشیدن اوضاع بینجامد.

دولت صرفا به «استقبال» از طرح ارتش برای خلع سلاح گروه‌های شبه‌نظامی بسنده کرد، بی‌آنکه آن را به طور رسمی «تصویب» کند. در نتیجه، وضعیت در لبنان به همان منوال گذشته پیش می‌رود و هیچ اقدام عملی که هدف از آن پایان دادن به بحران سلاح بی‌ضابطه باشد، انجام نشده است.»

واشینگتن از وضعیت کنونی لبنان ناراضی است

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، وضعیت لبنان را نگران‌کننده توصیف کرد و گفت: «به امتناع حزب‌الله از تحویل سلاح‌هایش به دولت لبنان بعدا پاسخ خواهم داد». این کلمه «بعدا» برای کسانی که ترامپ و نتانیاهو را می‌شناسند، تهدیدی صریح و آشکار است. ترامپ زمانی به این موضوع اشاره کرد که هیئت آمریکایی (مورگان اورتگاس و ژنرال برد کوپر) طرح ارتش لبنان را «مثبت»، اما ناقص توصیف کردند و خواستار اجرای فوری آن شدند.

از این رو، مسئولان لبنان باید این واقعیت را بپذیرند که هیچ‌کس نمی‌تواند درباره «خودسری»‌های نتانیاهو و زمان‌بندی حملات احتمالی او تضمینی بدهد.

توماس باراک، نماینده ویژه آمریکا، در مقاله‌ای با عنوان «تله‌هایی که منفجر خواهند شد؟!» پیشنهاداتی به رئیس‌جمهور لبنان ارائه کرده است که بر اساس آن، خلع سلاح مقاومت باید ظرف پنج ماه و به‌صورت تدریجی آغاز شود و انحصار تسلیحات تنها در اختیار ارتش لبنان قرار گیرد. در ازای آن، اسرائیل متعهد می‌شود از برخی مناطق اشغالی عقب‌نشینی کرده و به حملات خود پایان دهد. علاوه بر این، تعیین مرز‌ها با سوریه، حل اختلافات ارضی با اسرائیل در 13 نقطه مرزی و اجرای اصلاحات اقتصادی و اداری نیز در این بسته پیشنهادی گنجانده شده است. این طرح‌ها در ظاهر نشانه‌ای از تمایل برای «نرمال‌سازی» و بازگرداندن لبنان به مسیر دولت‌سازی مدرن است، اما در واقع با چالش‌های جدی مواجهند. هیچ ابتکار خارجی نمی‌تواند در لبنان موفق شود مگر آنکه با واقعیت‌های داخلی و توازن طوایف همسو باشد.

از حرف تا عمل

دولتمردان لبنان باید این را دریابند که یکبار برای همیشه تا فرصت از دست نرفته باید موضع تاریخی خود را آشکار سازند. تا همین لحظه، حزب‌الله تصمیم دارد از تحویل سلاح‌هایش به دولت لبنان خودداری کند، حتی اگر این کار کشور را به سمت یک جنگ دیگر سوق دهد. مطلب مهمی که حزب‌الله به آن اهمیت می‌دهد حفظ سلاح‌هایی است که لبنان و منطقه را به مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل نگه داشته تا اهداف منطقه‌ای محقق شود.

بازی با آتش در میانه بحران‌ها

لبنان دیگر برای فرصتی ندارد. این کشور به تصمیمی قاطع نیاز دارد در غیر اینصورت اسرائیل بار دیگر به لبنان حمله می‌کند.

ادعای حزب‌الله مبنی بر لزوم گفتگوی ملی و تدوین راهبرد دفاعی به‌عنوان پیش‌شرط واگذاری سلاح‌های این گروه شبه‌نظامی، دیگر در لبنان خریداری ندارد و از سوی اکثر جناح‌های لبنانی مردود است. تجربه‌ سالیان گذشته، بی‌اعتنایی حزب‌الله به تصمیم‌های نشست‌های قبلی و نبود زمان کافی برای اتخاذ چنین اقدامی، این رویکرد را غیرقابل پذیرش کرده است.  آنچه باقی می‌ماند، صرفا رویارویی میان دولت و حزب‌الله است که خود بخشی از همین دولت به شمار می‌رود.

در همین راستا، اصطلاح «جنگ داخلی» نخستین بار توسط نمایندگان آمریکا وارد ادبیات سیاسی لبنان شد و از همان زمان به یکی از کلیدواژه‌های اصلی در تحلیل‌ها بدل شد. برجسته‌سازی این مفهوم خود نشان می‌دهد که بخشی از استراتژی فشار بر لبنان مبتنی بر القای تهدید فروپاشی داخلی و استفاده از آن به‌عنوان ابزار چانه‌زنی است. اما این تنها یک تاکتیک روانی نیست؛ بلکه سناریویی است که در صورت استمرار فشار‌ها و فرسایش نیرو‌های سیاسی داخلی می‌تواند به‌طور واقعی شکل بگیرد.

با این حال، شکل‌گیری یک جنگ داخلی نیز سناریویی است که حتی اسرائیل از پیامد‌های آن در امان نخواهد بود.

امروز لبنان در تقاطعی سرنوشت‌ساز قرار دارد:

 یا دولت لبنان سلاح‌ها را طبق یک برنامه روشن و بازه‌های زمانی موردپذیرش آمریکا و اسرائیل در اختیار خود محدود می‌کند، یا واشینگتن دست نتانیاهو را برای اجرای تهدیدش علیه لبنان باز خواهد گذاشت. زمان به سرعت می‌گذرد و دولت لبنان باید تصمیمش را بگیرد؛ زیرا تلاش برای خرید زمان نه از وقوع جنگ جلوگیری می‌کند و نه لبنان را از «انفجار» قریب‌الوقوع نجات می‌دهد.

اکنون زمان آن رسیده است که حزب‌الله تصمیم سخت بگیرد و در ظاهر طی اقدامی در ریسک منافع مردم لبنان را اولویت قرار دهد!

 

منبع: فراز
ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

رئیس هیئت مدیره بانک اقتصادنوین: همه ما باید به اندازه سهم خود، در قبال تحقق برنامه‌های بانک مسئولیت پذیر باشیم

هزینه ۵۰۰ میلیون دلاری آمریکا برای دفاع موشکی اسرائیل در جنگ با ایران و نیابتی‌ها

عضو مجلس شورای اسلامی: آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب

معاون وزیر امور خارجه ایران سعید خطیب‌زاده: اروپا از مکانیسم ماشه سوء استفاده می‌کند

رقیب روسی استارلینک در راه است

رایزنی‌های تهران، اروپا و آژانس درحال درجا زدن

لبنان لبه تیغ جنگ و صلح

محتوای پیشنهاد دقیقه نودی تهران به اروپا

نگین فیروزه‌ای شمال‌غرب ایران درحال ناپدید شدن

ترامپ و استارمر بزرگترین قرارداد فناوری تاریخ بریتانیا را امضا کردند

وزیر خارجه عربستان، عراقچی را در جریان توافق دفاعی مهم با پاکستان قرار داد

پرونده کثیرالشاکی «موبایل موسوی» به‌زودی به نتیجه می‌رسد

قطر سازوکار محاکمه اسرائیل را بررسی کرد

توافق مهم دفاعی عربستان و پاکستان | فایننشال‌تایمز: عربستان پس از امضای توافق، آمریکا را مطلع کرد

پیشنهاد سردبیر
زندگی