نخست وزیر اسرائیل در سخنرانی (۲۶ سپتامبر) خود در سازمان ملل موضوعی را مطرح کرد که در سایه اخبار دیگر، کمتر مورد توجه قرار گرفت. بنیامین نتانیاهو گفت: «ژنرال جرج کیگان، رئیس سابق اطلاعات نیروی هوایی ایالات متحده، زمانی گفت: «اگر ایالات متحده مجبور بود اطلاعاتی را که اسرائیل به ما میدهد به تنهایی جمعآوری کند، باید پنج سازمان سیآیای (CIA) تأسیس میکردیم.» او برای تأکید اضافه کرد: پنج سیآیای.»
پروپابلیکا در گزارشی که «یوسی ملمن» و «دن راویو» تهیه کردهاند درباره اینکه اسرائیل چگونه مخفیانه برخی خائنان ایرانی و اتباع بیگانه را برای استفاده در حمله ۱۳ژوئن (۲۳ خرداد) استخدام کرده، منتشر کرده است. در این گزارش جزئیات تازهای درباره چگونگی نفوذ و عملیات اسرائیل آمده که قابل تامل است.
یوسی ملمن مفسر اطلاعات اسرائیل و مستندساز است. دن راویو خبرنگار سابق سیبیاس و مجری پادکست «پروندههای موساد» است. پروپابلیکا این گزارش را ۷ آگوست منتشر شده است.
پروپابلیکا، یک مؤسسه غیرانتفاعی آمریکایی با رویکرد چپگرایانه است که سال ۲۰۰۷ تأسیس شده و در شهر نیویورک مستقر و مدعی است یک رسانه مستقل است که در حوزه روزنامهنگاری تحقیقی برای منافع عامه فعالیت میکند.
بنابر ادعای این وبگاه خبری تحلیلی، «۱۰ مقام اطلاعاتی فعلی و سابق اسرائیل در مصاحبههای مفصلی، حملات کماندویی و انبوهی از جزئیات قبلاً فاش نشده از تلاش پنهانی چند دههای این رژیم برای خرابکاری در برنامه هستهای توسط ایران را شرح دادهاند. آنها درخواست کردهاند ناشناس بمانند تا بتوانند آزادانه صحبت کنند.»
ادعای پروپابلیکا مبنی بر گزارش روزنامه نگارانه در حالی است که در این گزارش نویسندگان ادعاهایی از زبان مقامات موساد مطرح میکنند که بخش عمدهای از این ادعاها را می توان در پازل جنگ روانی دشمن تفسیر کرد همچنان که از سوابق نویسندگان آنها مشخص است. اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه تلاش بسیاری در تحمیل روایتهای خود بر رسانهها داشته است. پیش از نیز با ویدئوهایی با عنوان جعلی مستندهای جنگ ۱۲ روزه با اختلاط تصاویر آرشیوی وبرخی تصاویر جنگ ۱۲ روزه، تلاش کرده است تصویری شکست ناپذیر از خود ارائه دهد. این تلاشها در حالی است که طبق اخبار رسمی اسرائیل از روز چهارم جنگ درخواست آتشبس داد و بنابر هشدارهای متعدد مقامات کابینه نتانیاهو، و با ورود آمریکا، او مجبور به عقبنشینی از جنگ شد.
پروپابلیکا گزارش خود را اینطور آغاز کرده است:
عملیاتهای مخفی: کماندوهایی(که بخش عمده آنها از مزدوران افغانی بودهاند) که موساد - سرویس اطلاعاتی اسرائیل- استخدام کرده بود، در اولین ساعات حمله ماه ژوئن، به پدافند هوایی ایران ضربهای جدی وارد کرد.
جمعآوری اطلاعات: مأموران اسرائیلی اتاق خوابهایی را که دانشمندان هستهای ایران در آن خوابیده بودند شناسایی کردند و حملات هوایی دقیقی را ممکن ساختند.
فریب سایبری: اسرائیل پیامی جعلی ارسال کرد که رهبران ارشد نظامی ایران را به یک جلسه دروغین در یک پناهگاه احضار میکرد که سپس توسط جتهای اسرائیلی بمباران شد.
پروپابلیکا اینطور ادامه داده است: در ساعات اولیه صبح ۱۳ ژوئن، یک تیم کماندویی(متشکل از اتباع افغانی آموزش دیده) به رهبری یک جوان ایرانی که حروف اول نامش S.T است در حومه تهران مستقر شد. هدف، یک سامانه ضدهوایی بود که بخشی از چتر رادارها و موشکهایی بود که برای محافظت از پایتخت و تأسیسات نظامی آن در برابر حملات هوایی نصب شده بودند.
این گزارش مدعی است «در سراسر ایران، تیمهایی از مزدوران آموزش دیده توسط اسرائیل، در حال آماده شدن برای حمله به استحکامات دفاعی ایران از داخل بودند.
همانطور که توسط هدایت کنندگان عملیات شرح داده شده است: انگیزههای آنها ترکیبی از انگیزههای شخصی و سیاسی بود. برخی به دنبال انتقام از حکومت ایران بودند. برخی دیگر با پول نقد، وعده مراقبتهای پزشکی برای اعضای خانواده یا فرصتهای تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور اغوا شده بودند.
موساد برای این حمله بیش از یک سال برنامهریزی کرده بود.
ساعت ۳ بامداد ۱۳ ژوئن، اس. تی؛ و یک لژیون خارجی متشکل از تقریباً ۷۰ مزدور آموزش دیده، با پهپادها و موشکهایی که با دقت از میان فهرستی از سامانههای ضدهوایی و پرتابگرهای موشک بالستیک انتخاب شده بودند، آتش گشودند. سرپرستان او(اس.تی) در موساد فقط حروف اول نام او را به ما میگفتند. روز بعد، گروه دیگری افراد استخدامشده ازمنطقه (اتباع بیگانه)، موج دوم حملات را در داخل ایران آغاز کردند.
مسئولان ایرانی پس از جنگ ۱۲ روزه و با آشکار شدن همکاری برخی تبعه افغان در حملات اسرائیل علیه ایران و اقدام علیه امنیت ملی ایران تصمیم به اخراج بسیاری از اتباع افغانی گرفتند.
این مقامات مدعی شدهاند که حملات مزدوران داخلی در حملات هوایی ژوئن نقشی محوری داشتند. نویسندگان این گزارش با طرح مسئله پیجرهای لبنان، به تکرار الگویی مشابه درباره نظامیان ایرانی اشاره کرده و نوشتهاند:
تنها نه ماه قبل، این سازمان جاسوسی (موساد) با قدرت فنی خود جهان را شوکه کرده بود - اجرای نقشهای که در سال ۲۰۱۴ توسط تامیر پاردو، مدیر وقت آن، طراحی شده بود و حزبالله را با انفجار پیجرهای بمبگذاری شده با مقادیر کم، اما کشنده مواد منفجره فلج میکرد. به گفته حزبالله، این انفجارها منجر به کشته شدن ۳۰ رزمنده و ۱۲ غیرنظامی، از جمله دو کودک، و زخمی شدن بیش از ۳۵۰۰ نفر شد.
به گفته مصاحبه شوندگان پروپابلیکا؛ جاسوسان اسرائیلی، همانطور که درباره پیجرها انجام داده بودند، از توانایی آنها برای نفوذ به سیستمهای ارتباطی فرماندهان ایرانی بهره بردهاند. در اوایل حمله هوایی، گروه سایبری متجاوزان اسرائیلی پیامی جعلی برای رهبران ارشد نظامی ایران فرستادند و آنها را به یک جلسه دروغین در یک پناهگاه زیرزمینی کشاندند که سپس در یک حمله تخریب شد. بیست نفر از جمله سه رئیس ستاد کشته شدند.
این گزارش در ادامه میافزاید: نقشه استراتژیک منطقه از زمان حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به طرز چشمگیری تغییر کرده است. توجه عمومی، به ویژه در هفتههای اخیر، بر انتقام اسرائیل از غزه متمرکز شده است، که باعث مرگ هزاران نفر و قحطی فزایندهای شده است که در سطح جهانی محکوم شده است.
جنگ پنهان بین اسرائیل و ایران توجه عمومی بسیار کمتری را به خود جلب کرده، اما نقش مهمی نیز در تغییر توازن قدرت در منطقه ایفا کرده است.
سال ۲۰۱۸، ماموران آموزش دیده اسرائیلی به یک انبار بدون نگهبان در تهران نفوذ کردند و با استفاده از برشدهندههای پلاسما با دمای بالا، گاوصندوقهای حاوی نقشهها، دادهها، دیسکهای کامپیوتر و دفترچههای برنامهریزی را شکستند. این مواد که بیش از هزار پوند وزن داشتهاند، بر روی دو کامیون بارگیری و به باکو کشور همسایه راهی شدند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، این مواد را در یک کنفرانس مطبوعاتی در تل آویو به نمایش گذاشت.
دو سال بعد، موساد یکی از فیزیکدانان ارشد ایران(شهید فخریزاده) را با استفاده از تشخیص چهره پیشرفته هوش مصنوعی برای هدایت یک مسلسل کنترل از راه دور که در کنار جادهای نزدیک خانه آخر هفتهاش پارک شده بود، ترور کرد.
به گفته برنامهریزان اسرائیلی، در آستانه حملات هوایی ژوئن، آنها ترتیبی دادند تا رانندگان کامیونهای ناآگاه، چندین تن «تجهیزات فلزی» - قطعات سلاحهای مورد استفاده تیمهای کماندویی(مزدوران موساد)- را به ایران قاچاق کنند.
مقامات اسرائیلی گفتند که این عملیاتها نشاندهنده تغییر اساسی در رویکرد موساد است که حدود ۱۵ سال پیش آغاز شد. مأمورانی که در ایران به گاوصندوقها نفوذ کردند، مسلسلها را مستقر کردند، پدافند هوایی را منفجر کردند و آپارتمانهای دانشمندان را زیر نظر گرفتند، اسرائیلی نبودند. به گفته مقامات ارشد اسرائیلی که مستقیماً از این عملیاتها اطلاع داشتند، برخی ایرانی و بسیاری شهروند کشورهای ثالث.
سالها، چنین مأموریتهایی در ایران، منحصر به مأموران میدانی اسرائیل بوده است. اما مقامات موساد مدعی شدهاند که در سالهای اخیر، جذب مأموران آسانتر شده است. اس. تی یکی از آنها بوده است.
در ادامه این گزارش آمده است:
مئیر داگان، مدیر موساد در دوران نخستوزیری شارون، به توانایی رو به رشد موساد در استخدام جاسوسان از داخل کشور برای عملیات مخفی در داخل ایران افتخار میکرد.
داگان کمی قبل از مرگش در سال ۲۰۱۶ به ما(ماموران موساد) گفت که «بهترین منبع برای استخدام مأموران در داخل ایران، در درون موزاییک قومی این کشور قرار دارد...»
مقامات فعلی و سابق گفتند که داگان از تغییر به تکیه بر مأموران متولد خارج از کشور حمایت میکرد. در سالهای اولیه تلاش برای نفوذ به ایران، این سازمان جاسوسی عمدتاً به اسرائیلیهایی متکی بود که در موساد به عنوان «آبی و سفید» شناخته میشدند - اشارهای به رنگهای پرچم اسرائیل.
در زمان داگان، رهبری موساد به این باور رسید که میتواند مأموران بسیار مؤثری را در ایران یا در میان ایرانیان مهاجر و نیز اتباع بیگانه ساکن ایران، پیدا کند.
مقامات فعلی و سابق گفتند که افراد جذبشده به دو دسته تقسیم میشدند. برخی به حوزه جاسوسی سنتی گرایش پیدا کردند، اطلاعات جمعآوری کردند و آن را به مسئول خود منتقل کردند. برخی دیگر تمایل خود را برای انجام عملیات خشونتآمیز، از جمله حمله به دانشمندان هستهای، ابراز کردند.
جای تعجب نیست که با توجه به خطر اعدام برای جاسوسان، بسیاری در ابتدا تردید داشتند.
یک افسر ارشد سابق موساد که بر واحدهای رسیدگی به مأموران خارجی نظارت داشت، گفت: «متقاعد کردن کسی به خیانت به کشورش کار کوچکی نیست. این یک فرآیند فرسایش تدریجی است. شما با یک درخواست کوچک، یک وظیفه بیاهمیت شروع میکنید. سپس دیگری. اینها دورههای آزمایشی هستند. اگر آنها خوب عمل کنند، شما به آنها چیزی بزرگتر و معنادارتر محول میکنید؛ و اگر آنها امتناع کنند - خب، تا آن زمان شما اهرم دارید: فشار، تهدید، حتی باجگیری.»
او گفت، جاسوسان ارشد سعی میکنند از تهدید یا اجبار اجتناب کنند. افسر سابق گفت: «بهتر است آنها را به جایی هدایت کنیم که با میل و رغبت عمل کنند - جایی که خودشان اولین قدم را بردارند.»
مهمترین عنصر اعتماد است. «مامور شما باید وفادار و از نظر احساسی به شما وابسته باشد. مانند سربازی که با وجود خطر به جلو میتازد و به رفقایش اعتماد دارد، در مورد ماموران نیز همینطور است. او به ماموریت میرود، زیرا به مربی خود اعتماد دارد و نسبت به او احساس مسئولیت عمیقی دارد.»
بیشتر افرادی که موافقت کردند برای اسرائیل کار کنند، انتظار داشتند در ازای خطراتی که متحمل میشوند، پول دریافت کنند. اما مقامات فعلی و سابق گفتند که نیروی محرکه افرادی که موافقت میکنند در کشور خود جاسوسی کنند، اغلب ابتداییتر است.
افسر سابق موساد گفت: «البته پاداش مالی مهم است. اما مردم همچنین توسط احساسات - نفرت، عشق، وابستگی، انتقام - هدایت میشوند. با این حال، همیشه وقتی انگیزههای استخدامشده توسط نوعی مزیت ملموس پشتیبانی میشود، مفید است: نه لزوماً پرداخت مستقیم، بلکه نوعی کمک غیرمستقیم.»
اینگونه بود که S.T. استخدام شد.
سرپرستان او گفتند که او از نفرت نسبت به حکومت و بسیج رنج میبرد. اما آنچه در نهایت او را به همکاری سوق داد، پیشنهاد موساد برای ترتیب دادن درمان پزشکی بود که در ایران برای یکی از بستگانش در دسترس نبود.
برای دههها، مراقبتهای پزشکی یکی از روشهای اصلی استخدام موساد بوده است. اطلاعات اسرائیل با پزشکان و کلینیکها در چندین کشور ارتباط دارد و از ترتیب دادن جراحی و روشهای درمانی مختلف نیز برای نفوذ به گروههای فلسطینی استفاده شده است. این روش حتی بیشتر در رویکردهای مربوط به ایرانیان، به امید ترغیب آنها به کمک به اسرائیل، برجسته شده است.
موساد همچنین از اینترنت برای جذب مأموران استفاده میکند، وبسایتهایی ایجاد میکند و پستهایی در رسانههای اجتماعی منتشر میکند که ایرانیان را هدف قرار میدهد و به افرادی که از بیماریهای تهدیدکننده زندگی مانند سرطان رنج میبرند، پیشنهاد کمک میدهد. این پستها شامل شماره تلفن یا گزینههای تماس رمزگذاری شده هستند.
اطلاعات اسرائیل میتواند شبکه بینالمللی خود را برای یافتن پزشکان یا کلینیکهای مورد اعتماد - مکانهایی که سوالات زیادی نمیپرسند - بسیج کند. موساد معمولاً صورتحسابها را مستقیماً و با احتیاط پرداخت میکند.
یکی دیگر از انگیزههایی که برای جذب جاسوسان بالقوه استفاده میشود، آموزش عالی در یک کشور خارجی است. بر اساس سالها تحقیق و تجربه، استخدامکنندگان موساد میدانند که ایرانیان مشتاق دسترسی به آموزش با کیفیت هستند. حتی حکومت و رهبر ایران، پیشرفت تحصیلی را تشویق میکند. این امر پیشنهادهای تحصیل در دانشگاههای غربی یا مدارس شبانهروزی برای نوجوانان را به ابزاری بسیار جذاب تبدیل میکند.
پس از شناسایی یک نامزد، موساد جلسه اولیهای را در مکانی قابل دسترس - اغلب در کشورهای همسایه مانند ترکیه، ارمنستان یا آذربایجان - که ورود به آنها برای ایرانیان نسبتاً آسان است، ترتیب میدهد. گزینههای دیگر شامل مقاصدی در جنوب شرقی آسیا مانند تایلند و هند است که به شهروندان ایرانی اجازه میدهد تا به صورت آنلاین برای ویزای تجاری، پزشکی یا توریستی درخواست دهند.
داوطلبان تحت یک سری جلسات و ارزیابیهای روانشناختی قرار میگیرند. روانشناسان رفتار آنها را اغلب از پشت آینههای یک طرفه مشاهده میکنند. آنها پرسشنامههای دقیقی در مورد تاریخچه شخصی خود، از جمله جزئیات خصوصی در مورد زندگی خانوادگی خود، پر میکنند و توسط یک بازرس دروغسنج مورد سوال قرار میگیرند.
ماموران پس از شروع کار در این زمینه، مرتباً مورد آزمایش مجدد قرار میگیرند. هر عملی، چه کوچک و چه بزرگ، با یک آزمایش دروغسنجی دیگر برای تأیید وفاداری مداوم دنبال میشود.
آنها آموزش و نظارت گستردهای دریافت میکنند. برای جلوگیری از ایجاد سوءظن، به آنها گفته میشود که چه بپوشند، لباسهای خود را از کجا بخرند، چه ماشینی برانند و حتی چگونه، چه زمانی و کجا پولی را که دریافت میکنند، واریز کنند.
همانطور که یک مأمور سابق موساد که مأمورها را «اداره» میکرد، توضیح داد، رابطه مأمور-مدیر بسیار مهم است. در بسیاری از موارد، مدیر همزمان اعترافکننده، پرستار بچه، روانشناس، مربی معنوی و عضو جایگزین خانواده است.
هدف، ایجاد پیوندی چنان قوی است که مأمور احساس امنیت و حمایت کند - به اندازهای راحت که حتی عمیقترین اسرار شخصی خود، از جمله روابط جنسیاش را با آنها در میان بگذارد.
هر گونه اطلاعاتی در مورد مأمور میتواند برای موساد ارزشمند باشد، چه به عنوان یک پرچم قرمز که نشاندهنده آسیبپذیری بالقوه در برابر پلیس مخفی ایران است و چه به عنوان جنبه دیگری از زندگی مأمور که گردانندگان میتوانند از آن استفاده کنند. از جمله سوالات کلیدی: چه کسی در حلقه اجتماعی این شخص است؟ آیا او میتواند از این رابطه به نفع موساد استفاده کند؟
عاملانی که برای ترور دانشمندان هستهای در خیابان مأمور شده بودند، آموزشهای گستردهای از افسران پرونده موساد دریافت کردند. به آنها آموزش داده شد که موتورسیکلتسواری کنند و یا به اهداف خود از فاصله نزدیک شلیک کنند یا مواد منفجره را در وسایل نقلیه خود جاسازی کنند.
هدف این بود که هم برنامه ایران را از تخصص محروم کنند و هم دانشمندان آیندهدار را از کار بر روی سلاحهای هستهای منصرف کنند. از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، اسرائیلیها حداقل چهار دانشمند را کشتند و به سختی یکی دیگر را از دست دادند.
این عملیاتها توسط اسرائیلیها، تا کوچکترین جزئیات، اغلب از کشورهای مجاور یا مستقیماً از مقر موساد در شمال تلآویو، و گهگاه توسط افسران اطلاعاتی اسرائیلی که برای مدت کوتاهی وارد ایران میشدند، مدیریت میشد.
برای آماده شدن برای آنچه که «عملیات خیزش شیر» نامیده میشد، موساد و آژانس اطلاعات نظامی اسرائیل-آمان-، ردیابی رهبران نظامی و تیمهای هستهای ایران را افزایش دادند. چندین نفر از برنامهریزان این عملیات گفتند که بارنیه بخش تزومت(چهارراه) یا تقاطع موساد را که مأموران غیر اسرائیلی را استخدام و آموزش میدهد، به طور قابل توجهی گسترش داد. تصمیم گرفته شد که این لژیون خارجی مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات اسرائیل برای عملیات و ارتباطات شبهنظامی باشد. داستانهای پوششی هر مأمور، که به عنوان افسانههای آنها شناخته میشوند، برای یافتن تناقضات بررسی و دوباره بررسی شدند.
تلاشهای جاسوسی موساد با یک واقعیت جغرافیایی تقویت شد. ایران با عراق، ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، پاکستان، ترکمنستان و افغانستان هممرز است. قاچاق یک شیوه زندگی در منطقه است، زیرا هزاران نفر با استفاده از الاغ، شتر، ماشین و کامیون برای حمل مواد مخدر، سوخت و لوازم الکترونیکی از طریق مرزها امرار معاش میکنند.
موساد با قاچاقچیان - و اغلب با آژانسهای اطلاعاتی دولتی - در هر هفت کشور ارتباط برقرار کرده بود.
یک اسرائیلی که در زمینه لجستیک با موساد همکاری داشته است، گفت: «وارد و خارج کردن تجهیزات نسبتاً آسان است و موساد همچنین از شرکتهای صوری استفاده میکرد که جعبهها و صندوقها را به صورت قانونی از طریق دریا و کامیونهایی که به طور قانونی از طریق گذرگاههای مرزی رانده میشدند، حمل میکردند.»
این مواد به «ماموران زیرساخت»، ماموران موساد در داخل ایران تحویل داده میشد که این مواد را تا زمان نیاز ذخیره میکردند. کهنه سربازان موساد گفتند که این تجهیزات میتوانند سالها در خانههای امن پنهان شوند و با پیشرفت فناوری یا نیاز به تعمیر و نگهداری، بهروزرسانی شوند.
مقامات گفتند که موساد ماموران غیراسرائیلی را که قرار بود به اهداف ایرانی حمله کنند، حدود پنج ماه آموزش داد. برخی از آنها به اسرائیل آورده شدند، جایی که مدلهایی برای امکان اجرای تمرین ساخته شده بود. برخی دیگر ماموریتهای خود را در کشورهای ثالث تمرین کردند و در آنجا با کارشناسان اسرائیلی ملاقات کردند.
دو گروه از کماندوها وجود داشتند که هر کدام ۱۴ تیم چهار تا شش نفره داشتند. برخی از آنها قبلاً در ایران زندگی میکردند. برخی دیگر تبعیدیهای ضد حکومت بودند که در آستانه حمله به کشور وارد شدند.
هر کدام دستورالعملهای خاص خود را داشتند، اما آنها همچنین با برنامهریزان اسرائیلی در ارتباط بودند که میتوانستند طرح حمله را تغییر دهند یا بهروز کنند. اکثر تیمها وظیفه داشتند از فهرست اهداف ارائه شده توسط نیروی هوایی اسرائیل، به پدافند هوایی ایران حمله کنند.
موساد برای هر یک از تیمها و ماموریتهایشان اسم رمز داشت که بر اساس ترکیبی از نتهای موسیقی بود.
بر اساس ادعای این نشریه؛ شب ۱۲ ژوئن، تیمها طبق برنامه به موقعیتهای خود رسیدند. اسرائیلیهایی که مسئول عملیات مخفی بودند، به مأموران دستور دادند که تجهیزات کمی یا هیچ تجهیزاتی را جا نگذارند. (گزارشهای رسانههای ایرانی پس از حمله حاکی از آن بود که نفوذیها به اهداف خود نرسیده و بدون تجهیزات خود فرار کردهاند؛ مقامات اسرائیلی مدعی شدند آنچه ایرانیها پیدا کردند اجزای بیاهمیتی بودند-).
یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل مدعی شد: «صد در صد سامانههای ضدهوایی که توسط نیروی هوایی برای موساد علامتگذاری شده بودند، نابود شدند.» اکثر آنها در نزدیکی تهران در مناطقی بودند که نیروی هوایی اسرائیل قبلاً در آنها عملیاتی انجام نداده بود.
در ساعات اولیه جنگ، یکی از تیمهای مزدوران به یک موشکانداز بالستیک ایرانی حمله کرد. تحلیلگران اسرائیلی معتقدند که این ماموریت تأثیر نامتناسبی داشت و باعث شد ایران از ترس اینکه سایر موشکاندازها در برابر حملات از داخل ایران آسیبپذیر باشند، حمله تلافیجویانه خود علیه اسرائیل را به تأخیر بیندازد.
مقامات تأکید کردند که تدارکات نظامی این طرح کار «آمان» و نیروی هوایی اسرائیل بود که طی ۱۱ روز حملات هوایی بیش از هزار نقطه را هدف قرار دادند. اما مقامات موافقند که موساد اطلاعات کلیدی را برای یکی از جنبههای عملیات «خیزش شیر» ارائه داده است: ترور فرماندهان ارشد و دانشمندان هستهای ایران.
موساد اطلاعات دقیقی در مورد عادات و محل اختفای ۱۱ دانشمند هستهای ایران جمعآوری کرد. این پروندهها حتی محل اتاق خوابهای خانههای این افراد را نیز نقشهبرداری کردند. صبح ۱۳ ژوئن، هواپیماهای جنگی نیروی هوایی اسرائیل موشکهای هوا به زمین را به سمت آن مختصات شلیک کردند و هر ۱۱ نفر را کشتند.
پس از یک تأخیر، ایران با رگباری از موشکها تلافی کرد. موشکهایی که به هدف رسیدند، خسارات قابل توجهی وارد کردند. اسرائیل هزینههای بازسازی خود را ۱۲ میلیارد دلار تخمین زد.
ژنرال تامیر هیمن، رئیس سابق آمان، گفت: «این جنگ به طور قابل توجهی آنها را عقب راند. ایران دیگر مانند پیش از جنگ، یک کشور در آستانه هستهای شدن نیست. با فرض تصمیم رهبر ایران برای حرکت به سمت بمب، میتواند در سریعترین زمان ممکن، ظرف یک یا دو سال به وضعیت آستانه هستهای بازگردد.»
هیمن، که اکنون رئیس مؤسسه مطالعات امنیت ملی در اسرائیل است، گفت اگر ایران مشتاقتر از قبل دست به کار به ساخت بمبی شود که بتواند از حملات آینده اسرائیل جلوگیری کند، این حمله ممکن است نتیجهای عکس آنچه در نظر گرفته شده بود، داشته باشد.
در گزارش پروپابلیکا همچنین درباره تلاشهای چند ساله اسرائیل برای نابودی برنامه هستهای ایران و ترور دانشمندان، تاریخچهای کوتاه آمده است:
موساد سال ۱۹۹۳، پس از آنکه اسرائیلیها و فلسطینیها توافقنامه اسلو را در محوطه کاخ سفید امضا کردند و به نظر میرسید به دههها درگیری پایان دادهاند، ایران را در اولویت اصلی خود قرار داد.
اسرائیل مدتها رابطه پیچیدهای با ایران داشت. برای سالها، این کشور اتحاد استراتژیک خود را با شاه ایران حفظ کرد. اما آیتالله روحالله خمینی و اسلامگرایانی که سال ۱۹۷۹ پادشاه را سرنگون کردند، دولت یهود را به عنوان یک "غده سرطانی" توصیف کردند که باید از خاورمیانه حذف شود.
در واقع، استراتژی اسرائیل، حفظ انحصار هستهای خود در منطقه است. این کشور به طور علنی زرادخانه هستهای خود را که بیش از ۹۰ کلاهک تخمین زده میشود، تأیید نمیکند. نیروی هوایی اسرائیل، رآکتور هستهای عراق را سال ۱۹۸۱ و یک رآکتور در حال ساخت سوریه را سال ۲۰۰۷ نابود کرد.
پس از حمله هوایی عراق، مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل، اعلام کرد که کشورش حق دارد از ساخت بمب توسط همسایگان خود جلوگیری کند. او گفت: «ما نمیتوانیم اجازه وقوع هولوکاست دوم را بدهیم.»
چند سال بعد، ایران با بهرهگیری از تخصص یک مهندس پاکستانی به نام عبدالقدیر خان، که زمانی برای یک شرکت هلندی تولیدکننده اورانیوم غنیشده کار میکرد، تحقیقات هستهای را آغاز کرد.
شبتای شاویت، مدیر موساد که دوره ریاستش، سال ۱۹۹۶ به پایان رسید، گفت که اسرائیل از سفرهای خان در منطقه آگاه بود، اما در ابتدا نقش حیاتی او را در برنامه ایران تشخیص نداده بود. شاویت در مصاحبهای قبل از مرگش در سال ۲۰۲۳ به ما گفت: «ما کاملاً از نیت او آگاه نبودیم. اگر میدانستیم، به جنگجویانم دستور میدادم او را بکشند. من معتقدم که این میتوانست مسیر تاریخ را معکوس کند.»
به گفته بازرسان هستهای سازمان ملل، ایرانیها از نقشههای ارائه شده توسط خان برای شروع ساخت سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی اورانیوم خریداری شده از پاکستان، چین و آفریقای جنوبی استفاده کردند.
سال ۲۰۰۰ میلادی، جانشین شاویت نقشههایی را برای واحد مأموریتهای ویژه موساد معروف به کیدون - به زبان عبری به معنای «سرنیزه» - برای ترور خان در حالی که او در حال بازدید از کشوری بود که یکی از مقامات آن را «یک کشور جنوب شرقی آسیا» توصیف کرد، تهیه کرد. این مأموریت زمانی کنار گذاشته شد که ژنرال پرویز مشرف، رئیس جمهور پاکستان، به رئیس جمهور بیل کلینتون گفت که فعالیتهای جهانی خان را مهار خواهد کرد. این وعده عملی نشد.
همان سال، موساد کشف کرد که ایرانیها در حال ساخت یک کارخانه غنیسازی مخفی در نزدیکی نطنز، شهری در حدود ۲۰۰ مایلی جنوب تهران، هستند. این آژانس جاسوسی به یک گروه مخالف ایرانی اطلاع داد که دو سال بعد این افشاگری را علنی کرد.
کارکنان قدیمی موساد گفتند که ماموران - احتمالاً اسرائیلیهایی که خود را اروپایی جا زده بودند و تجهیزات را نصب یا سرویس میکردند - با کفشهایی با کفی دوتایی که نمونههای گرد و غبار و خاک را جمعآوری میکرد، در نطنز قدم میزدند. در نهایت آزمایشها نشان داد که سانتریفیوژهای ساخت ایران اورانیوم را بسیار فراتر از سطح ۵٪ مورد نیاز برای یک نیروگاه هستهای غنیسازی میکنند. (ایزوتوپهای پزشکی از اورانیوم غنیشده ۲۰٪ استفاده میکنند؛ بمبها به ۹۰٪ نیاز دارند.)
سال ۲۰۰۱، اسرائیل، آریل شارون را به عنوان نخستوزیر انتخاب کرد. سال بعد، شارون یکی از ژنرالهای مورد علاقهاش، مئیر داگان، را به عنوان مدیر موساد منصوب کرد. هر دو به خاطر عبور از مرزها و سرپیچی از هنجارها شهرت داشتند.
داگان، که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ رهبری موساد را بر عهده داشت، تصمیم گرفت متوقف کردن برنامه هستهای ایران را هدف اصلی این آژانس جاسوسی قرار دهد.
تحت رهبری داگان، موساد مجموعهای از عملیات مخفی را برای کند کردن برنامه ایران سازماندهی کرد و مأموران اسرائیلی ترور دانشمندان هستهای ایران را آغاز کردند.
سالهای گذشته بارها درباره مسئله نفوذ هشدار داده شده اما برخلاف آنچه برخی از چهرههای سیاسی داخلی، که تلاش دارند نفوذ را تنها به شخصیتهای سیاسی و مسئولان بلندپایه نظام محدود کنند، گزارش پروپابلیکا بیانگر چهره دیگری از نفوذ است که از معنای کلاسیک آن بسیار فراتر رفته است.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
دو کلمه حرف حساب