شنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۴ 25 October 2025
چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۹
کد خبر: ۷۳۹۱۰
حداد عادل:

در محله خیلی بدی زندگی می‌کردم / بچه‌های کلاس من را بغل کرده و روی طاقچه می‌گذاشتند

در محله خیلی بدی زندگی می‌کردم / بچه‌های کلاس من را بغل کرده و روی طاقچه می‌گذاشتند
حدادعادل گفت: منزل ما بعد از میدان قیام روبه‌روی ایستگاه ماشین دودی قدیم بود که ما در کودکی سفرهای بسیاری با ماشین دودی به شهر ری و حضرت عبدالعظیم داشتیم. عرض کردم آنجا محله خوبی نبود و مادربزرگم من را به مدرسه برد و من را بردند کلاس تهیه. آن زمان به آمادگی کلاس تهیه می‌گفتند

. غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان ادب و هنر فارسی و رئیس شورای ائتلاف در گفتگویی  به بیان خاطرات گذشته و خانواده خود، محل زندگی‌اش در کودکی پرداخت.

در بخشی از خاطرات حدادعادل آمده است:

*پدرم از شش‌کلاسی‌های دوران رضاشاه بود و تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی نداشت. شغلش هم تناسبی با ادبیات نداشت اما به کتاب علاقه‌مند بود. بین کتاب‌های پدرم برای مثال «مثنوی کلاله خاور» یا «کلیات سعدی» بود که من هنوز همه‌ آنها را دارم. البته تعدادی کتاب‌های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ادبی که من هم به آنها مراجعه می‌کردم یا دیوان حافظ که در خانه ما بود و من شرح آشنایی با دیوان حافظ را در مقدمه کتاب «آهوی وحشی» گفته‌ام و اینجا تکرار نمی‌کنم. پدرم خیلی اصرار داشت که من این کتاب‌ها را بخوانم.

در محله خیلی بدی زندگی می‌کردم / بچه‌های کلاس من را بغل کرده و روی طاقچه می‌گذاشتند

عکسی از حدادعادل در ۸ سالگی

*من پیش از دبستان به دبستان رفته بودم. من پنج سال و شش ما هم بود که مادربزرگم من را برد به همان مدرسه‌ای که پدر و عموهایم آنجا درس خواندند. در واقع آن موقع در محله‌های ما که جنوب شهر تهران بود، کودکستان و پیش‌دبستانی نبود. محله ما هم خیلی محله بدی بود به‌اصطلاح همان گارد ماشین، پاخط. یک جای عجیب‌وغریبی بود.

*منزل ما بعد از میدان قیام روبه‌روی ایستگاه ماشین دودی قدیم بود که ما در کودکی سفرهای بسیاری با ماشین دودی به شهر ری و حضرت عبدالعظیم داشتیم. عرض کردم آنجا محله خوبی نبود و مادربزرگم من را به مدرسه برد و من را بردند کلاس تهیه. آن زمان به آمادگی کلاس تهیه می‌گفتند. من آنقدر کوچک بودم که بچه‌های کوچک کلاس من را بغل کرده و روی طاقچه گذاشتند. به معلم هم گفته بودند که این می‌نشیند سرکلاس و به او کاری نداشته‌ باشید چون همه می‌گفتند برای چی او را سر کلاس آوردید. من نگاه می‌کردم و معلم درس می‌داد و هیچ چیزی هم از من نمی‌پرسید اما از بقیه می‌پرسید و تکالیف‌شان را می‌دید و این‌ جور کارها.

منبع:روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

سفر روبیو به اسرائیل؛ آمریکا تلاش برای تشکیل نیروی چندملیتی ناظر بر آتش‌بس را آغاز کرده است

بلومبرگ: ایتالیا در حال آماده سازی دوازدهمین بسته کمک نظامی به اوکراین است

مجری زن، فوتبال و نگاه جنسیتی فیروز کریمی | هنوز راه دور و درازی در پیش داریم!

راه‌اندازی بانک اطلاعاتی برای مدیریت کیوسک‌ها و ون‌کافه‌ها در تهران

سید احمد خاتمی: این حرف ترامپ که من «اهل معامله با ملت ایران هستم» یک دروغ شاخدار است

واژگونی مرگبار قایق مهاجران در سواحل ترکیه

طلا در ایران چرا گران شد؟

بخش هوش مصنوعی متا چرا آب رفت؟

پرداخت وام ضروری برای ۳۰ هزار بازنشسته کشوری

خنثی سازی بمب‌های منفجر نشده در غزه تا ۳۰ سال زمان نیاز دارد!

بیرانوند: من به دلیل فرصت دفاع از پایان نامه‌ام، افتخار پوشیدن لباس سربازی را ندارم

هشدار بانک مرکزی روسیه: رشد اقتصادی به دلیل هزینه‌های جنگ اوکراین تقریباً به صفر رسیده است

سازنده مجسمه آرش کمانگیر در میدان ونک: یک مدیر گفت این مجسمه سیکس پک دارد، تحریک کننده است! +ویدیو

مارکو ربیو: اسرائیل باید با نیرو‌های بین‌المللی در غزه «راحت» باشد

پیشنهاد سردبیر
زندگی