در ادامه ۷ دلیل برای افزایش احتمالی میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم ذکر خواهم کرد:
۱. در سال ۱۴۰۰ عدهای همچون آقای احمد زیدآبادی گمان میکردند اگر فضای سیاسی یکدستی بیشتری را تجربه کند، احتمالاً مشکلات پیش روی دولت برای انجام تغییرات پرهزینه و اتخاذ تصمیمات اساسی کمتر خواهد بود. تجربه ۳ ساله دولت رئیسی نشان داد که اقتصاد سیاسیِ استمرار وضعیت موجود پیچیدهتر و عمیقتر از آن است که صرفاً با یکدستی قدرت امکان تغییراتی مانند تعامل با غرب را فراهم کند.
۲. در دورهی قبل گروهی از منتقدین نظام سیاسی معتقد بودند با یکدستشدن نظام سیاسی احتمالاً میزان مسئولیت پذیری تصمیمگیران اصلی در قبال وضعیت نابسامان کشور بیشتر خواهد شد و لذا در مقابل افکار عمومی پاسخگوتر میشوند. حال آنکه شاهدیم بعد از گذشت ۳ سال، نه تنها گواه آشکاری مانند عدم تحقق وعدههای انتخاباتی (ساخت سالیانه یک میلیون مسکن، ایجاد سالیانه یک میلیون شغل، نصف کردن و سپس یک رقمی کردن تورم، افزایش سرعت و کاهش هزینه اینترنت و ...) باعث شرمساری و پاسخگویی تصمیمسازان نشده است، که استمرار وضعیت موجود تبدیل به شعار انتخاباتی بعضی از اعضای هیئت دولت نیز شده بود.
۳. گروهی از مخالفین نظام سیاسی معتقد بودند که با روی کار آمدن دولتی ناکارآمد احتمالاً روند زوال نظام سیاسی سرعت میگیرد و لذا برا آمدن نظم سیاسی مطلوب آنها به پیش کشیده میشود. تجربه این ۳ سال نشان داد حتی ناکارآمدترین دولتها هم احتمالاً در کشوری مانند ایران عمری درازتر از جوانی مخالفینشان خواهند داشت.
۴. اگر مشارکت و تعیین سرنوشت از طریق صندوق رای جذابیت خود را در ۱۴۰۰ از دست داده بود، گزینههای دیگری مانند پیگیری مطالبات از طریق اعتراضات خیابانی پررنگتر شده بود. به گمان من سرخوردگی و هزینهی زیادی که معترضین در خیابان متحمل شدند، باید حداقل بخشی از آنها را متقاعد کرده باشد که اگر فرصتی برای اثرگذاری از طریق صندوق رای فراهم شد، آن را دریابند.
۵. عملکرد نامطلوب اپوزیسیون خارجنشین جمهوری اسلامی در خلال و بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ میتواند دلیل دیگری برای کمرنگتر شدن ایدهی تغییرات بنیادی -حداقل در آینده نزدیک- و در نتیجه افزایش تمایل به ایجاد تغییر از طریق صندوق رای قلمداد شود.
۶. آنچه امروز در غزه، جلوی چشم همگان اتفاق میافتد همهی جهانیان را از امید برای دادخواهی از طریق نهادهای بینالمللی و قدرتهای مسلط دور کرده است. بعید نیست که مواجهه قدرتهای بینالمللی با نظام سیاسی در ایران بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ و همچنین بعد از درگذشت ابراهیم رئیسی، فهم بهتری از واقعیت روابط بینالملل را در ذهن مردم ایران پدیدار کرده باشد.
۷. آخرین، اما نه کماهمیتترین دلیل بر میگردد به تصمیم غیرمنتظره شورای نگهبان برای تایید صلاحیت مسعود پزشکیان. جبهه اصلاحات پیش از تایید صلاحیتها کاندیدهای مورد حمایت خود را مانند دورهی پیشین و حتی با دایرهای تنگتر، اعلام کرد. اما شورای نگهبان بر خلاف دوره گذشته یکی از افراد لیست اصلاحات را تایید کرد و عملاً امکان حمایت همهجانبه و تشکیلاتی اصلاحطلبان از این نامزد انتخابات ریاست جمهوری را فراهم کرد.
به عقیدهی من کم یا زیاد، هریک از رویدادها و تجارب هفتگانه ذکر شده، بهطور بالقوه امکان افزایش مشارکت در انتخابات ۱۴۰۳ را در مقایسه با سال ۱۴۰۰ فراهم کرده، اما اینکه تا چه میزان این طرفیت از بالقوه به بالفعل تبدیل شود، بستگی دارد به اینکه در نهایت تا چه حد کمپین انتخاباتی پزشکیان بتواند مردم را متقاعد کند که مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب او میتواند معنادار و مفید باشد. بسیاری از صاحبنظران بر سر این موضوع اجماع دارند که امروز جامعه بیش از هرچیز خواهان عدالت، رفع تبعیض و افزایش رفاه است. پس با در نظر گرفتن تجارب این ۳ سال، نباید تعجب کنیم که اگر ناراضیان متقاعد شوند پزشکیان میتواند گامی هرچند کوچک در راستای بهزیستیشان بردارد با گشودگی بیشتری درخصوص رفتن به پای صندوقهای رای تامل کنند.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتوگوی فراز با مشاور سازمان محیط زیست
لایحه سازمان ملی مهاجرت اصل هشتاد و پنجی شد
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش