من الیملک شترن هستم. ۲۱ سالمه و شهروند اسرائیلم.
یه روز تو تلگرام با آنا النا اشنا شدم. بعد از آشناییم با آنا، اون بهم پیشنهاد کار داد و قرار بود که دستمزدم رو با ارز دیجیتال برام میفرسته.
کارم با نصب اطلاعیههای عمومی در تلآویو، پنهان کردن پول در مکانهای مختلف در تلآویو و اورشلیم یا تحویل بستههای حاوی پیامهای تهدیدآمیز، از جمله سر بریده حیوان شروع شد.
ولی کمکم ماهیت مأموریتهام تغییر کرد و شکلی متفاوت به خودش گرفت. مثلا آنا از من خواست تا توی جنگل آتیش روشن کنم و یا کسی رو بکشم که من مخالفت کردم.
در هر صورت ارتباط من و آنا ادامه داشت و من برای اینکه از پس مأموریتهای آنا بربیام دو نفر دیگر رو استخدام کردم.
اما یک روز ناگهان پلیس من رو دستگیر کرد. پلیس و سازمان امنیت داخلی اسرائیل «شین بت» به من میگفتند که آنا یک جاسوس ایرانیست و من مدتها بود که داشتم به وسیله اون برای اطلاعات ایران کار میکردم.
یک سریها هم میگن که من گول خوردم و یک دانشجوی ساده بودم. شاید، کی میدونه! تنها چیزی که مشخصه این هست که من فعلا در بازداشت هستم.
به من میگن رامبد نامدار... یا حداقل این اسمی هست که با اون من رو میشناسند.
من یه جاسوسم! یه جاسوس ایرانی.
چند سال پیش موفق شدم که با استفاده از پنج اسرائیلی که چهارتای آنها زنان یهودی ایرانی تبار در اسرائیل بودند اطلاعاتی را به دست بیارم.
البته ناگفته نماند، یک سری از آن ها به من مشکوک شده بودند ولی به ارتباط با من ادامه دادند. من بابت ماموریتهایی که بهشون میدادم هزار دلار به آنها میدادم.
در نهایت، یکی از آنها که زنی ۴۰ ساله بود، برایم از سفارت خانه آمریکا وقتی هنوز در شهر بود، ساختمانهای وزارتخانههای داخلی و امور اجتماعی اسرائیل و یک مرکز خرید عکس فرستاد.
یکی دیگر از آنها که زنی ۵۷ ساله بود، پسرش را تشویق کرد تا به خدمت اطلاعات نظامی دربیاد؛ و اسناد نظامی متعلق به پسرش را به من بدهد.
بعد او را راهنمایی کردم تا انجمنی تشکیل دهد که یهودیان ایرانی تبار را در آن جمع کند و اطلاعاتشان را از این طریق به دست بیاورد و به من بدهد. به علاوه تلاش برای دوستی با خانمی که عضو پارلمان اسرائیل بود هم از مأموریتهاش بود. البته اون حتی توی اتاق ماساژش تو خونش یه دوربین مخفی هم کار گذاشت تا عکسهای ناشایست از مشتریهاش به دست بیاره.
در انتها، اون ۵ تا گیر ماموران امنیت افتادند و تا جایی که میتوانستند اتهامات رو به سمت من سرازیر کردند و ادعای بی گناهی کردند.
منبع: BBC
نام؟
گونن سگو.
سمت؟
وزیر انرژی سابق اسرائیل در دهه ۱۹۹۰.
چرا اینجایی؟
اتهام به جاسوسی.
بیشتر توضیح بده.
من یه دکتر بودم تو نیجریه. یه دکتر که بعد از آزادیش از زندان در سال ۲۰۰۷ «۱۳۸۵/۱۳۸۶» از اسرائیل رفت به نیجریه؛ و این سفر من به نیجریه بود که راه ارتباطی بین من و ایران ایجاد کرد..
در سال ۲۰۱۲ «۱۳۹۱» با مقامات سفارت خونه ایران در نیجریه یه تماس داشتم و بعد از اون ۲ بار سفر کردم به ایران تا با رابط هام ملاقات کنم.
و...
روش ارتباطیتون چی بود؟
یه سیستم ارتباط رسانی محرمانه داشتیم. پیامهای رمز گذاریشده میفرستادم و اطلاعات مربوط به بخش انرژی، سایت امنیتی و مقامات اسرائیل رو تا جای ممکن منتقل کردم.
میدونی که به ۱۱ سال زندان محکومی؟
بله، اما قسم میخورم که قصدم فریب دادن ایرانی و بازگشت به عنوان یه قهرمان بود به اسرائیل. شما باید حرفم رو باور کنید.
منبع: BBC
این خبر تکمیل میشود
عبدالجبار کاکایی در گفتوگو با فراز:
بررسی نفرات برتر کنکور ۱۴۰۳ چه میگوید
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک