بسیاری از محققین روابط بینالملل و سیاست خارجی، منطق حاکم بر رفتار جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با رویدادها و تهدیدها در جهان امروز را مبتنی بر مکتب واقعگرایی میدانند که در آن توزیع قدرت مادی از جمله قدرت نظامی در بین کشورها مهمترین عامل در ساختار روابط بینالملل و نوع رفتار دولتها است. به همین دلیل و مطابق با این رویکرد، میبایست در برابر هر اقدامی که بقا و موجودیت کشور و نظام سیاسی حاکم بر آن را تهدید میکند دست به موازنهسازی قدرت زد.
به عنوان مثال اگر دو کشور همسایه که از دید کشور سوم، تهدیدی برای آن محسوب میشوند دست به یک مانور نظامی بزنند میبایست بلافاصله در برابر آن، اقدامات لازم از جمله افزایش سطح توانمندی نظامی یا ائتلاف با دولت دیگری علیه اتحاد آنها را در دستور کار قرار داد.
اگر از زاویه این مکتب نظری بخواهیم رفتار سیاست خارجی ایران را تحلیل و پیشبینی کنیم میبایست گفت حضور دیپلماتها با دیدگاههای متفاوت و در زمانهای مختلف در قوه مجریه تفاوتی در رفتار و مواجه جمهوری اسلامی ایران با اتفاقات مهم خارجی ایجاد نمیکند. زیرا آن تصمیمات توسط مسئولین عالیرتبه نظام و با توجه به دیدگاه آنها در خصوص مقابله با تهدیدات اتخاذ میگردد و دستگاه دیپلماسی صرفا مجری آن تصمیمات است. اما آیا همیشه تهدیدات علیه یک کشور واضح و شفاف است؟
عدم قطعیت یکی از مهمترین ارکان نظام بینالملل است. یعنی ما نمیتوانیم از نیت واقعی دولتهای دیگر همیشه مطمئن باشیم. ممکن است دو کشور همسایه تصمیم به یک قرارداد مبادله تجاری گسترده بگیرند و کشور سوم همسایه آن ائتلاف را تهدیدی علیه خود بداند. در حالی که حاکمان آن دو کشور واقعاً چنین نیتی در ذهن نداشته باشند و یا اساساً تهدیداتشان متوجه کشور چهارمی باشد. یا اینکه دو کشوردر منطقه وارد درگیری نظامی میگردند و این اختلاف نظر وجود داشته باشد که موفقیت کدام یک میتواند خطر بیشتری متوجه کشور کند. در این هنگام است که نقش کارگزاران و کارشناسان روابط خارجی جهت تشخیص تهدیدات واقعی بسیار تعیین کننده میگردد.
اگر یک وزیر خارجه و تیم همراش، نسبت به تیم وزیر دیگری تفاوت دیدگاهی در خصوص تهدیدات واقعی علیه کشور داشته باشند به تبع آن را در اختیار مقامات عالی رتبه قرار میدهند و به این ترتیب ممکن است سبب ایجاد واکنش متفاوتی در برابر پدیدههای بینالمللی گردند. در ایران نیز گرچه تصمیمات و رویکردهای کلی سیاست خارجی توسط مقامات عالی رتبه تعیین میگردد لیکن آن تصمیمات و رویکردها در خلاشکل نمیگیرد. بلکه آنها بر اساس اطلاعات و دیدگاه دستگاههای نظامی و دیپلماسی کشور که در اختیارشان قرار میگیرد و البته با توجه به جهانبینی که خود آنها دارند دست به اقدام میزنند.
بنابراین حضور افراد با دیدگاه مختلف در راس وزارت خارجه و همچنین در سایربخشهای دولت طبعاً میتواند نتایج متفاوتی در سیاست خارجی ایران رقم بزند. به همین جهت میبایست حضور دیپلماتهای جدید در دستگاه دیپلماسی دولت را علیرغم اینکه همگان از اجرای سیاستهای کلی نظام توسط آنها اطمینان دارند را حائز اهمیت دانست. حتی حضور محمدجواد ظریف در دولت جدید در جایگاهی که ارتباط مستقیمی با سیاست خارجی ندارد را نیز میتوان از همین زاویه بسیار حیاتی و تعیینکننده دانست.
این خبر تکمیل میشود
بررسی نفرات برتر کنکور ۱۴۰۳ چه میگوید
گفتوگوی فراز با مهدی ملکمحمد روانشناس:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک