البته این همه ماجرا نیست، برآوردها نشان میدهد که مسیرهای جایگزین از روسیه به ایران، هم مسافت کوتاهتری را طی میکنند و هم ظرفیت انتقال حجم بیشتری از گاز را در آینده دارند. اما غیر از بحث مسیرهای انتقال، برخی این پرسش پیشینی را طرح کردند که چرا دومین دارنده ذخایره گازی جهان امروز از تامین کامل گاز داخلی خود ناتوان است؟
توافق برای انتقال گاز از روسیه به ایران در دولت سیزدهم کلید خورد. حتی جواد اوجی وزیر نفت دولت سیزدهم در تیر ماه ۱۴۰۳ با اعلام خبر امضا پیشتوافق با روسیه گفته بود که با نهاییشدن این توافق روزانه ۳۰۰ میلیون متر گاز وارد ایران میشود. عددی که معادل سالانه ۱۱۰ میلیارد متر مکعب بود و نشان از آمارسازیهای دولتمردان در دولت قبل دارد. چراکه حتی براساس گفتههای رییسجهور روسیه نیز افق واردات گاز به از روسیه به ایران سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب است که البته تحقق این مقدار نیز فعلا با توجه به زیرساختهای فعلی و ظرفیت مسیرهای انتقال دور از دسترس است. به همین دلیل رییسجمهور روسیه اعلام کرد که انتقال گاز باید با حجم کم ۲ میلیارد متر مکعب آغاز شود.
صرف نظر از مسیرهای انتقال گاز، اصل توافق با روسیه نیز مورد محل پرسشهایی قرار گرفته است. این توافق از یک سو فرصت قلمداد شده و از سوی دیگر تهدید. فرصت انتقال گاز از روسیه به ایران از آن روست که با توجه به موقعیت ژئوپلتیک کشور، میتواند ایران را تبدیل به مرکز انتقال گاز در منطقه غرب آسیا و کشورهای حاشیه خلیج فارس کند. پس از جنگ اوکراین روسیه بخش بزرگی از بازار اروپا را برای صادرات گاز خود از دست داده و اکنون حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب گاز مازاد آماده صادرات دارد. شرکت گازپروم روسیه در سال ۲۰۲۳ به زیان ۷ میلیارد دلاری رسیده و به دنبال جایگزینی برای بازار اروپاست. آنها حالا فقط از مسیر خط لوله ترکاستریم و از طریق ترکیه به اروپا گاز صادر میکنند و سه مسیر نورداستریم، یامال و اوکراین مسدود شده است. در این بین بهترین مسیری که میتواند روسیه را به بازار غرب آسیا، جنوب خلیج فارس و حتی اروپا از طریق ترکیه وصل کند از ایران میگذرد. هرچند که گفته میشود ترکیه نیز تلاش داشت تا با انتقال بخش اعظم گاز صادراتی روسیه به اروپا تبدیل به مرکز انتقال گاز شود. انتقال گاز از روسیه به ایران و سپس صادرات آن به کشورهای همسایه و جنوب خلیج فارس میتواند گردش مالی چند میلیارد دلاری سالانه برای کشور ایجاد کند. اتفاقی که ظرفیت تاریخی ژئوپلتیکی ایران را نیز فعال خواهد کرد.
اما آنچه در این توافق برای ایران تهدید است، وابستگی به روسیه در تامین نیاز گاز داخلی است. معاون وزیر نفت در آبان امسال پیشبینی کرده بود که در زمستان ۳۰۰ میلیون متر مکعب ناترازی روزانه گاز روبهرو است و بیش از ۹۰ درصد برق کشور نیز با گاز تولید میشود. در صورت عدم بهینهسازی مصرف و توسعه زیرساختها متناسب با نیاز کشور این ناترازی گاز افزایش خواهد یافت و تامین آن از طریق واردات گاز روسیه صرفا منجر به وابستگی بیشتر و کاهش توانایی داخلی در تامین گاز کشور میشود. در حالی که ایران با داشتن ۱۶ درصد از ذخایر گاز جهان دومین دارنده این ذخایر در جهان است.
برای انتقال گاز از روسیه به ایران سه مسیر وجود دارد. نخستین مسیر باید از قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان عبور کند که ظرفیت آن نیز ۲۰ میلیارد متر مکعب در سال است. مذاکرات بین ایران و ترکمنستان برای انتقال دوباره گاز پس از آنکه به دلیل اختلافات متوقف شد در جریان است. اما این مسیر طبق برآوردها برای مبادلات گازی میان دو کشور ظرفیت دارد و نه بیشتر. مسیر دوم از جمهوری باکو میگذرد؛ مسیری که مورد توافق قرار گرفته است. هرچند که پس از سخنان پوتین تاکنون مقامات جمهوری باکو واکنشی به آن نشان ندادهاند. طول این مسیر بیش از هزار کیلومتر است و ظرفیت آن نیز ۱۰ میلیارد دلار در سال برآورد میشود. اما خطو لولههایی که برای انتقال گاز از این مسیر وجود دارد در دوران شوروی ساخته شده و به دلیل فرسودگی فقط ۲۰ درصد از ظرفیت آنها قابل استفاده است؛ بنابراین شبکه خطوط لوله این مسیر نیاز به بازسازی دارد و در صورت افزایش صادرات باید خطوط لوله جدید احداث شود که گفته شده طرف روسی هزینه آن را به عهده خواهد گرفت.
مسیر سوم گرجستان، ارمنستان، ایران است. مسافت این مسیر ۹۶۲ کیلومتر و ظرفیت انتقال فعلی آن سالانه ۷ میلیارد متر مکعب است. عبور این مسیر از دو کشوری که با ایران تعارض منافع راهبردی ندارند یکی از مزیتهای این مسیر است. حتی ارمنستان نه تنها با ایران تعارض منافع ندارد بلکه به لحاظ ژئوپلتیک همراستاست؛ هر دو کشور مخالف کریدور زنگزور هستند که جمهوری باکو و ترکیه تلاش دارند از طریق آن مرزها و مناسبات مرزی را تغییر دهند. این دو کشور تولیدکننده گاز هم نیستند و به همین دلیل سودای تبدیل شدن به مرکز انتقال گاز را همچون ترکیه و جمهوری آذربایجان در سر ندارند. عمده انتقادات مخالفان این مسیر نیز به همین دلایل است. کسانی که میگویند انتخاب جمهوری باکو برای شروع این توافق گازی تبدیل به چشم اسفندیار آن میشود و ابزاری برای چانه زنی در تحولات منطقهای در اختیار باکو قرار خواهد داد.
با این همه هنوز هیچ پاسخ روشنی از سوی مسئولان و دستاندرکاران توافق گازی درباره چرایی انتخاب جمهوری باکو به عنوان کشور واسطه داده نشده است. البته این امکان وجود دارد که این کشور به خواست روسیه به عنوان مسیر انتقال انتخاب شده باشد تا از تضعیف جمهوری باکو در رقابت با ایران بر سر تبدیل شدن به مرکز گاز منطقه جلوگیری کنند.
اگر خبر سرگئی سیویلف، وزیر انرژی روسیه را مبنا قرار دهیم، ایران و روسیه برای انتقال دو میلیارد متر مکعب گاز از طریق جمهوری باکو توافق کردهاند. اما آغاز انتقال گاز از مسیر جمهوری باکو به معنی انتقال همه ظرفیت پیشبینیشده از این مسیر نیست. در صورت اجراییشدن این توافق باید از ظرفیتهای دیگر برای رسیدن به افق پیشبینیشده ۵۵ میلیارد متر مکعب استفاده کرد. اما با توجه به روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و زمزمههای احتمال پایان جنگ روسیه و اوکراین و امکان بازگشت روسیه به بازار گاز اروپا، ممکن است که توافق دست کم در افق بلندمدت به سوی افزایش واردات حرکت نکند. چراکه ظرفیتهای انتقال گاز به بازار اروپا برای روسها در دسترستر خواهد بود. از سوی دیگر حتی ممکن است که آنها از توافق انتقال گاز با ایران به عنوان اهرم فشاری در مذاکرات آتی خود با آمریکا برای پایان جنگ استفاده کنند؛ بنابراین اجراییشدن این توافق در مسیر پیشبینیشده به تحولات آتی جهان و منطقه بستگی زیادی خواهد داشت.
ویدیو:
دولت موافق واگذاری ایران خودرو به کروز، تندروها مخالف
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟