
«گدعون لوی»، روزنامهنگار چپگرای اسرائیلی، نماینده آن دسته از مردم اسرائیل است که از سالها خونریزی اسرائيلیها در فلسطین به ستوه آمدهاند. لوی به دلیل همین نگاه منتقدانه به ماهیت اسرائيل، گاهی لقب «تبلیغاتچی حماس» را گرفته است. در نگاه آزادیخواهان اسرائيلی اما او «روزنامهنگار قهرمانی» است که شجاعانه از واقعیت سیاه جامعه اسرائيل حرف میزند. در ادامه تازهترین یادداشت او در مورد وضعیت ساکنان کرانه باختری زیر سایه ستم مداوم اسرائیلیها را میخوانید.
چیزی بیسابقه برای نخستین بار در تاریخ اسرائیل، در حال رخ دادن است. یک جنگ هنوز کاملا فروکش نکرده که اسرائیل به فکر راه انداختن جنگی دیگر افتاده است. ما حتی لحظهای هم فرصت تنفس یا خیال و امید نداریم. چشمانداز «دیپلماتیک» اسرائیل اکنون فقط به عبور از جنگی به جنگ دیگر محدود شده، بدون این که هیچ گزینه جایگزینی روی میز باشد. حداقل سه جنگ در دستور کار دولت اسرائیل است: از سرگیری جنگ در غزه، بمباران ایران، و راهاندازی جنگ در کرانه باختری.
فکر به مورد آخر، از فردای هفت اکتبر رنگ گرفت. هنگامی که انتفاضه سوم آغاز شود، مردم باید به خاطر داشته باشند که چه کسی عامدانه آن را تحریک کرده. ادعای قربانی شدن در حملات مرگبار نیز واقعیتها را تغییر نخواهد داد. دیوسازی اسرائیل از ساکنان کرانه باختری – همانها که «حیوانات انسانی» خوانده میشوند و با اهالی غزه خویشاوندند – تاثیری در واقعیت موجود ندارد. اسرائیل بهتنهایی مسئول جنگ بعدی در کرانه باختری خواهد بود. نگویید ما غافلگیر شدیم؛ جرات نکنید بگویید نمیدانستیم. این واقعیت ۱۶ ماه است که به روشنی، با آتش و خون، تجسم یافته و هیچکس جلوی آن را نمیگیرد. حتی اخبار این اتفاقات به ندرت رسانهای میشود.
آنچه در طول این ۱۶ ماه اتفاق افتاده، سبب شده کرانه باختری دیگر شباهتی به قبل نداشته باشد. فرایند اشغال که هرگز هم تدریجی اتفاق نبوده، اکنون بیش از هر زمان دیگری وحشیانه شده است. از فردای ۷ اکتبر، اسرائیل عملا سه میلیون ساکن کرانه باختری را در محاصره قرار داده است. از آن زمان، حداقل ۱۵۰ هزار نفر که بیشترشان کارگران اند، منبع درآمد خود را از دست دادهاند. آنها هیچ ارتباطی با کشتار در امتداد مرز غزه نداشتند؛ تنها هدفشان تامین معاش خانوادههایشان بود. اما اسرائیل فرصت داشتن یک زندگی آبرومندانه را از آنها گرفت؛ زندگی که بهاحتمال زیاد دیگر هرگز بازنخواهد گشت. صدها هزار نفر به زندگی در فقر و بدبختی محکوم شدهاند. نسل جوانتر سکوت نخواهد کرد.
البته این تنها شروع ماجرا بود. کرانه باختری از درون نیز کاملا مهر و موم شد. حدود ۹۰۰ ایستبازرسی – برخی برای همیشه و برخی به صورت موقت – کرانه باختری و زندگی ساکنانش را قطعهقطعه کرده است. هر رفتوآمدی به بازی رولت روسی تبدیل شده: «ایستبازرسی باز است یا بسته؟» من زمانی شش ساعت در ایستبازرسی جبع منتظر ماندم و یک تازهداماد هم پشت سرم بود؛ در راه مراسم عروسیاش بود ولی به مراسم نرسید و عروسی لغو شد. جادههای کرانه باختری این روزها بهکلی خالی شدهاند.
ایستبازرسیها تنها بخشی از تصویر کلی آن چیزی است که در کرانه باختری اتفاق میافتد. در میان سربازان اشغالگر هم تغییراتی رخ داده است. شاید آنها به همرزمان خود در غزه حسادت کنند، شاید هم این روحیه غالب در ارتش اسرائیل باشد. هر چه هست، بیشتر این سربازان هرگز با فلسطینیها به شیوهای که اکنون رفتار میکنند، برخورد نکرده بودند. این تنها به ماشهای که بهراحتی کشیده میشود یا استفاده از تسلیحاتی که پیش از این هرگز در کرانه باختری به کار گرفته نشده بودند – مثل جنگندهها و پهپادهای کشنده – محدود نمیشود. این تغییرات بیش از هر چیز، به نحوه نگرش آنها به فلسطینیها بهعنوان «حیوانات انسانی» برمیگردد؛ درست همان طور که درباره مردم غزه به آنها دیکته شده بود.
شهرکنشینان و حامیان آنها مشتاقانه وارد این صحنه شدهاند. برای آنها، این فرصتی تاریخی برای انتقامگیری است. آنها یک جنگ تمامعیار در کرانه باختری میخواهند؛ جنگی که در سایه آن بتوانند برنامه بزرگ خود برای اخراج گسترده فلسطینیها را اجرا کنند. به شکلی وحشتناک، این تنها برنامهای است که اسرائیل برای حل مسئله فلسطینیها دارد.
در همین حال، هفتهای نیست که یک پایگاه شهرکنشینی غیرمجاز جدید پدیدار نشود. به این صورت که یک کلبه با هزاران دونم زمین در اطراف آن به صورت غیرقانونی به تصرف درمیآید و ادعا میشود «چراگاه» است. روزی نیست که یک پوگروم (حمله سازمانیافته خشونتآمیز) دیگر رخ ندهد. این حملات موثر بودهاند. ضعیفترین اقشار جامعه فلسطینی در کرانه باختری یعنی چوپانها بهسادگی در مقابل این حملات تسلیم میشوند. اهالی این منطقه گروه گروه سرزمین اجدادی خود را ترک میکنند و از ترس این گانگسترهای کلاهکاسکتپوش (کلاه مذهبی یهودیان) فرار میکنند.
پس از این بود که اخراج سازمانیافته ساکنان اردوگاههای پناهندگان هم آغاز شد. نگویید هیچ طرحی وجود ندارد. طرحی هست، و آن هیولاوار است. این برنامه برای تخلیه تمام اردوگاههای پناهندگان در کرانه باختری و سپس تخریب این اردوگاهها طراحی شده است. این «راهحل» اسرائیل برای مسئله پناهندگان است. این طرح با برچیدن آژانس امدادرسانی و پایان کار سازمان ملل متحد آغاز شد و اکنون با بولدوزرهای «دی۹» ادامه دارد. تاکنون ۴۰ هزار نفر اخراج شدهاند و برخی خانههایشان از قبل تخریب شده است. سه اردوگاه پناهندگان در شمال کرانه باختری اکنون به زمینهای بایر تبدیل شدهاند؛ خالی از هرگونه زندگی.
این جنگ علیه ترور نیست. شما با نابود کردن زیرساختهای آب، شبکههای برق، جادهها و سیستمهای فاضلاب با ترور مبارزه نمیکنید؛ این تخریب سیستماتیک اردوگاه پناهندگان است. این همان کاری است که اسرائیل اکنون انجام میدهد: «یک نکبت».
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
اعترافات جاسوس ایران در تل آویو
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش