سرانجام پس از حدود یک سال و نیم، حملات انصارالله به کشتیهای اسرائیلی و آمریکایی در دریای سرخ متوقف شده است. به نظر شما، این توافق میان انصارالله و ایالات متحده آمریکا، از منظر تنشهای منطقهای تا چه اندازه اهمیت دارد و معادلات بینالمللی را به کدام سمت میبرد؟
اقداماتی که در قالب حملات به کشتیها ـ تحت عنوان حمل کالا و سلاح برای اسرائیل ـ انجام میشد، موجب شده بود که دریای سرخ و بابالمندب که مسیرهای بینالمللی هستند، ناامن شوند. این مسئله نه تنها تأثیرات منطقهای، بلکه تأثیرات بینالمللی و جهانی داشت. بدون تردید بر منافع عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی نیز تأثیر گذاشت. اما اینکه این اقدامات چه میزان بر وضعیت غزه تأثیرگذار بود، میتوان گفت تقریباً به نفع اسرائیل تمام شد؛ زیرا اسرائیل دستاویز پیدا کرده بود. نخست آنکه ایالات متحده، بریتانیا و دیگر کشورهای غربی را وارد این جنگ کرده بود، و بهانه پیدا کرده بود که بگوید تنها با فلسطینیها مواجه نیست. در طول جنگ غزه، اسرائيل هم با حزبالله وارد جنگ شده بود، هم از سمت عراق و ایران درگیریهایی برایش پیش میآمد.
این شرایط در مجموع به اسرائیل این امکان را میداد تا چنین استدلال کند که نه تنها خود اسرائیل تحت تهدید است، بلکه منافع غرب و منافع اقتصادی کشورهای دیگر و همچنین تجارت بینالمللی نیز در معرض تهدید و ناامنی قرار دارد. این تحول، از این جهت مثبت محسوب میشود که موجب کاهش نگرانیهای اقتصادی بینالمللی شده، کشورهای منطقه از آن منتفع میشوند، و از سوی دیگر، بهانهای که اسرائیل در اختیار گرفته بود تا ایالات متحده و بریتانیا را در کنار خود قرار دهد، اگر نگوییم به کلی از میان رفته، دستکم کاهش یافته است. همچنین یکی از تهدیدهایی که متوجه جمهوری اسلامی ایران بود ـ مبنی بر اینکه موشکها ایرانیاند و به فرمان ایران شلیک میشوند ـ اگر به کلی برطرف نشده باشد، قطعاً کاهش یافته است.
ایران باید از این توافق استقبال کند و به اجرای آن کمک نماید. این توافق موجب بهبود روابط ایران با کشورهایی همچون عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه خواهد شد و در سطح بینالمللی نیز آثار مثبتی خواهد داشت. از سوی دیگر، بهانهای که در اختیار اسرائیل بود مبنی بر اینکه تحت حمله نیروهای مورد حمایت ایران قرار دارد، با این توافق از میان خواهد رفت.
بیشتر بخوانید:
در یک ماه اخیر، با مطرح شدن موضوع مذاکره آمریکا با ایران، به نظر میرسید اختلافنظرهایی میان اسرائیل و آمریکا بر سر برنامه هستهای ایران وجود دارد؛ اسرائیل خواستار پیادهسازی مدل لیبی در قبال ایران است، در حالی که به نظر میرسد دولت دوم ترامپ تمایل چندانی به چنین رویکردی ندارد. اخیراً نیز نخستوزیر اسرائیل پس از حمله انصارالله به فرودگاه بنگوریون، بهصراحت اعلام کرد که به ایران و انصارالله پاسخ خواهد داد. به نظر شما، با توجه به این توافق، آیا اسرائیل با این توافق همراهی میکند و از هرگونه انتقامجویی پرهیز میکند؟ یا اینکه ممکن است برخلاف اراده ایالات متحده، اقدامات خودسرانهای را در پیش گیرد؟
اسرائیل، بهویژه دولت تندرویی که اکنون در رأس قدرت است، پایبندی چندانی به قواعد و چارچوبهای بینالمللی ندارد. با این حال، تصور اینکه اسرائیل و ایالات متحده در موضوع ایران و اخیراً انصارالله در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند، چندان با واقعیت همخوانی ندارد. بهطور طبیعی، میان همه کشورها ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد، اما اسرائیل و ایالات متحده بهویژه ترامپ و نتانیاهو، روابط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. سیاست خارجی آمریکا فراگیرتر است؛ ایالات متحده صرفا به اسرائیل نگاه نمیکند، بلکه روابطش با عربستان سعودی، کشورهای عربی، اروپا، ایران، چین و روسیه نیز برایش اهمیت دارد. در واقع، جدول سیاست خارجی آمریکا بسیار جامعتر است. در مقابل، جدول سیاست خارجی اسرائیل، در بهترین حالت، کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه را شامل میشود. از اینرو، ممکن است در برخی جزئیات اختلاف داشته باشند، اما اسرائیل بهطور کامل متکی به حمایت آمریکا است.
چنانکه پیشتر اشاره شد، این توافق از نظر محدود کردن اقدامات اسرائيل موثر است. توقف حملات انصارالله به اسرائیل، حتی اگر صورت گیرد، در مجموع بیشتر به نفع فلسطینیها است. اگرچه خساراتی به اسرائیل وارد شده، اما تاثیر میدانی ملموسی در صحنه جنگ نداشته است. ورود حزبالله و دیگر گروهها نیز عملا کمک کرد تا اسرائیل بتواند بهانهای برای تداوم حملات به غزه پیدا کند و خرابیهای بیشتری به بار آورد. از سوی دیگر، اسرائیل اخیرا به یمن نیز حمله کرده است. یمن کشوری بسیار فقیر است که زیرساختهای آن بهسادگی قابل بازسازی نیست. فرودگاه، کارخانه سیمان، کارخانه برق و... با یک یا دو میلیارد دلار بازنمیگردند. یمن از فقیرترین کشورهای عربی و حتی جهان به شمار میرود. تولید ناخالص داخلی آن احتمالا کمتر از ۲۰ میلیارد دلار است و در عین حال، کشوری در حال جنگ است. بنابراین به نفع مردم یمن است که از جنگ فاصله بگیرند و به بهبود وضعیت داخلی کشورشان بپردازند. این روند همچنین بهانه را از اسرائیل میگیرد و موجب افزایش فشار افکار عمومی جهانی و بینالمللی بر اسرائیل برای پایان دادن به جنگ غزه خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
ضد آتشبس و علیه مذاکره! چرا نتانیاهو با صلح در خاورمیانه مخالف است؟
با توجه به داغ بودن موضوع مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده، این توافق چه تأثیری میتواند بر روند مذاکرات بگذارد؟ دونالد ترامپ، بارها تاکید کرده است که میداند انصارالله تحت حمایت ایران قرار دارد. موضوع اصلی نیز این بود که ایران حمایت از انصارالله را متوقف کند. آیا میتوان توقف حملات و اجرای این توافق را در هماهنگی با تعویق مذاکرات یا برگزاری سه دور از مذاکرات دانست؟ و در کل، آیا این توافق میتواند تأثیر مثبتی بر روند مذاکرات میان ایران و آمریکا داشته باشد؟
طبیعتاً این توافق میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد. البته اینکه ایران در این توافق نقش داشته یا خیر، یا اینکه عمان بهتنهایی و بدون هماهنگی با ایران میانجیگری کرده است، مسئلهای جداگانه و مهم است. اما در عمل، تأثیر مثبتی بر جای میگذارد. اگرچه موضوع برنامه هستهای ایران یک بحث است، و سیاستهای منطقهای ایران در خاورمیانه نیز بحثی دیگر است، اما هر دو موضوع با یکدیگر مرتبطاند و هر دو مسائل امنیتی محسوب میشوند. در واقع، شدت گرفتن بحران پیرامون برنامه هستهای ایران، ناشی از سیاستهای منطقهای ایران بوده است. کشورهای عربی از این سیاستها احساس خطر کردهاند، و به دنبال آن ایالات متحده و کشورهای اروپایی نیز نگرانیهایی داشتهاند. در رأس همه، اسرائیل بیشترین تهدید را احساس کرده و این ادعا را مطرح کرده که برنامه هستهای ایران، مستقیماً متوجه امنیت اسرائیل است. کاهش تنشهای منطقهای ایران با کشورهای عربی و ایالات متحده، قطعاً بر مذاکرات هستهای نیز تأثیر مثبت خواهد داشت و احتمال رسیدن به توافق را افزایش میدهد.
این توافق بهطور مشخص چه تأثیری بر موقعیت انصارالله خواهد داشت؟ هرچند انصارالله به اندازه حزبالله عاملیت نداشته، تا حدی نقش مشابهی را در حمایت از فلسطین ایفا کرده است. آیا این توافق میتواند به معنای پذیرش شکست از سوی انصارالله و تضعیف موقعیت آن در منطقه باشد؟
موضوع از دو جنبه قابل بررسی است. نخست آنکه انصارالله تاکنون بهعنوان دولت به رسمیت شناخته نشده است. جز جمهوری اسلامی ایران، هیچ کشور دیگری دولت انصارالله را به رسمیت نشناخته است. دولت دیگری که در جنوب یمن مستقر است، تحت حمایت عربستان سعودی قرار دارد و بهعنوان دولت رسمی یمن شناخته میشود. بنابراین، این توافق میتواند به انصارالله کمک کند. واقعیت این است که علیرغم تمامی حملات ایالات متحده، اسرائیل و بریتانیا، توان نظامی انصارالله همچنان حفظ شده است. در نتیجه، در مذاکرات داخلی و حلوفصل بحران یمن، که نیازمند بازگشت اتحاد ملی و تشکیل دولتی شناختهشده برای بهبود شرایط اقتصادی مردم یمن است، انصارالله از موقعیت مناسبی برخوردار خواهد بود. تا زمانی که مشکلات داخلی یمن حل نشده، نمیتوان بهروشنی گفت که آینده سیاسی انصارالله چگونه خواهد بود. ساختار جمعیتی و سیاسی یمن متنوع است. زیدیها جمعیت مهمی را در یمن تشکیل میدهد و با توجه به موقعیت ژئوپولتیک خود حتما باید در ساختار یمن حضور داشته باشند، اما تمام یمن نیستند. همانطور که حزبالله تمام لبنان نیست، انصارالله نیز تنها نماینده یمن نیست و باید در ساختار آینده کشور نقش داشته باشد، اما برای ارائه راهحل نهایی مشکلات یمن، باید به ساختار کلی این کشور توجه کرد.
بیشتر بخوانید:
همه فرضیهها درباره تعویق و آینده مذاکرات ایران و آمریکا
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گذشته و آینده پکک در گفتگو با پیمان عارف
علی آذری، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در گفتوگو با فراز:
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی