کارفرما هم باید از دامنهی سودش بکاهد و هم از همان دامنه، بیمهی مناسبی برای کارگر بخرد. این درست نیست که مالیات کارگر همان لحظهی پرداختِ حقوق کسر شود، اما زرگر، پزشک، وکیل و سایر طبقات پردرآمد اصلاً مالیات ندهند یا خوداظهاری آنها صوری باشد.
این درست نیست که کارگرِ ایرانی در برابر کوهی از مشکلات اقتصادی، با حداقل دستمزد رها شود و سپس از ابزار فشار روانیِ کارگران مهاجر غیرقانونی، در هنگام عقد قرارداد، همچون شمشیری بالای سرش استفاده شود و نتواند ارزش واقعی کارش را بگیرد. ما کارگر را در برابر کوهی از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، تندرستی و آیندهای تاریک رها کردهایم، سپس او را با نیروی کار بیگانه سهطلاقه کردهایم. آنگاه میگوییم تا زندگیش درس عبرتی برای جامعه باشد؛ آنگاه میگوییم نیروی کار نیست!
چرخ صنعت و توسعهی کشور با کارگران است. نمیشود انتظار داشت مهندس و حقوقدان و وکیل از مواهب توسعه برخوردار شوند، اما کارگر فقط نقش برده را داشته باشد و زیر چرخدندهها له شود. کارِ ایران و توسعهی مملکت برای کارگر ایرانی باید منشأ نیکی و خوشبختی باشد، نه منشأ شکاف طبقاتی و پیشرفتِ صاحب ابزار تولید.
کارفرمای ایرانی، یا صاحبان ابزار تولید نیز، اگر وطنپرست باشند، باید بتوانند این مسأله را درک کنند و صرفاً در سودای بالاترین ارزش اضافی و دامنهی سود نباشند. زیرا توسعه، امری همهجانبه و عینی است. اگر شکاف طبقاتی و در نتیجه فقر فرهنگی بهجای ثروت، توسعه پیدا کند، بورژوازی ایران هم نمیتواند رفاه واقعی را در عرصهی اجتماعی تجربه کند؛ زیرا فقر اقتصادی و عدم توزیع ثروت، فقر فرهنگی را نیز با خود به همراه میآورد. در این صورت، طبقهی متوسط بهتدریج از میان میرود و توانگران باید در چهار دیواری خود محصور بمانند.
از اینرو بورژوازی ایران باید یک بورژوازی ملّی باشد که سرمایهی خود را در حوزهی تولید صرف کند و در نسبتی عادلانه و منصفانه با کارگر قرار بگیرد. در این صورت است که توسعهی واقعی شکل میگیرد و خیر عمومی محقق میشود.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
حمیدرضا گودرزی عضو کمیسیون عمران در گفتوگو با فراز:
سرنوشت مذاکرات در انتظار رأی شورای حکام
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش