درخواست این فعالان حقوق بشر در عمل به معنای مطالبه هرجومرج و آشوب و بهخطر افتادن تمامیت ارضی و استقلال ایران است. این شکاف در سیاستورزی از نوع تاجزاده با امثال نرگس محمدی، تفاوت بنیادی در رویکردها و نگرشهاست. برای یک طرف ایران و مردم ایران اصل است و برای طرف دیگر منافع شخصی و گروهی.
مصطفی تاجزاده از پاییز ۱۴۰۱ در زندان است. درست شبیه دوره هشت ساله قبلی، هنوز به او اجازه مرخصی داده نشده است. به کسی که در طول بیش از سه دهه سیاستورزی اصلاحطلبانه، با وجود مواجهه با مجازاتهای پرشائبه، همچنان دست از رویکردهای مصلحانه خود برنداشته است. او یک بار از سال ۸۸ و پس از اعتراض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری به زندان رفت و تا سال ۱۳۹۵ پشت میلههای اوین ماند. یک سال بعد، در سال ۱۳۹۶، با وجود تحمل هفت سال زندان به دلیل انتقاد و اعتراض به رویههای حاکمیت، در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کرد و گفت به لحاظ جریانی به اندیشه اصلاحی رای میدهد. او در همه سالهای زندان نیز هرگز ساکت نبود و تندترین انتقادها را در قالب نامههای سرگشاده متوجه حکومت و مقام رهبری میکرد. برخلاف بسیاری از شبهقهرمانان امروزی نیز توبهنامه ننوشت. پس از آزادی از زندان نیز، تغییری در رویه مصلحانه خود نداد و در مسیر مطالبه آنچه بعدها «اصلاحات ساختاری» نامید کوشید. تاجزاده در تمام بزنگاهها ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ در کنار مردم و مطالبات آنها ایستاد، اما مرز خود را با هرجومرجطالبان و کسانی که بهبود اوضاع ایران را از خارجی طلب میکردند روشن کرد. مرزی که حالا در بیانیه او پس از تجاوز اسرائیل به ایران بار دیگر روشن شده است. او در بیانیه خود نوشته: «حمایت از تجاوز ارتش بیگانه، آنهم به دستور کسیکه دیوان بینالمللی لاهه او را به جنایت جنگی متهم کرده، به نظر من، فاقد توجیه سیاسی و اخلاقی است و در ایران پسامشروطه سابقه ندارد.» او همچنین نوشته که «من ضمن عرض تسلیت به خانوادههای داغدار و تاکید بر بحث و گفتگو درباره علل شروع، زمینهها، ابعاد و پیامدهای این جنگ مخرب در اولین فرصت مناسب، اولویت کنونی را پشتیبانی همه نیروها، با هر گرایشی، از برقراری آتشبس فوری میبینم، بدان امید که راه بر دمکراسی در ایران و صلح در منطقه باز شود.» تاجزاده خطاب به حاکمیت نیز تاکید کرد که «حاکمیت نیز باید از هر طریق ممکن مانع گسترش جنگ و همراهشدن آمریکا با اسراییل شود. برعکس باید با تمام توان در جهت توقف فوری جنگ بکوشد و زمینه را برای توافق نهایی هستهای فراهم کند.»
در سوی دیگر این ماجرا، نرگس محمدی، شیرین عبادی به عنوان دو برنده ایرانی جایزه صلح نوبل و تنی چند از فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایستادهاند. محمدی نیز مثل تاجزاده سالهای از عمر خود را در زندان گذرانده، اما چند ماهی است که در مرخصی بیرون از زندان به سر میبرد. او و دیگر همفکرانش، یعنی جعفر پناهی، شهناز اکملی، شیرین عبادی، صدیقه وسمقی، عبدالفتاح سلطانی و محمد رسولاف، در حالی که در بیانیهای عملا فرش قرمز برای متجاوز به ایران پهن کردند که هیچ اشارهای به پیامدهای ویرانگر موضع خود درباره تسلیم به دشمن خارجی نداشتهاند. موضوعی که نشان میدهد آنها حتی نیم نگاهی به تاریخ ایران و جهان و نمونههای مشابه نیز نداشتند؛ بنابراین موضع برندگان نوبل صلح ایرانی عملا همراستا با کارشناسان شبکه فارسیزبان «اینترنشنال» است که وابستگی آن به اسرائیل از مدتها قبل مشخص بوده. نویسندگان بیانیه که خود را «فعالان مدنی» خواندند در سراسر متن خود فقط یک بار نام اسرائیل را آوردند. دو برنده جایزه صلح نوبل، در کنار دیگر فعالان به اصطلاح مدنی، در بیانیهشان حتی از محکوم کردن تجاوز این رژیم به ایران و مردم غیرنظامی خودداری کردند.
در چنین شرایطی، زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی نیز از حصر ۱۵ ساله بیانیه داده و به تندی اسرائیل و نخست وزیر آن را محکوم کرده است. او به روشنی سمت ایران و منافع ملی مردم ایران ایستاده و نوشته: «دستِ جنایتکار و خویِ متجاوزِ نتانیاهو با نقض آشکار همه موازین بین المللی، در یک حمله نظامی و بمبارانِ کشورمان ایران، زیرساختها، دانشمندان و حتی جانِ غیرنظامیانِ بیگناه را نشانه گرفت و زن و مرد و کودک را نیز به خاک و خون کشید.» رهنورد نوشته که «زنان همچون همیشه نخستین قربانیان از میانِ غیرنظامیان هستند و اگرچه از زنستیزیِ حاکمانِ ایران لطمهها میخوردند، اما این بار قربانیانِ تجاوز و بمباران، به دستِ جنایتکاری شدند که شهره زنکُشی و کودککُشی در سطحِ جهان، از غزه تا ایران است...». او در پایان نیز تاکید کرده «اینک بهعنوانِ یک زنِ وطنپرست به حاکمان هشدار میدهم اجازه ندهند جنگ فرسایشی شود وحَرث ونسل را به آتش کشد. تا دیرتر از این نشده باروشهای ابتکاری وهوشمندانه و ایستادن در کنارمردم به چارهای سرافرازانه برای پایانِ جنگ اقدام کنید.» این موضع میهندوستانه در حالی است که رهنورد در کنار میرحسین موسوی، ۱۵ سال در حصر خانگی قرار داشتهاند و همواره منتقد سیاستهای حاکمیت بودهاند.
موضع مصطفی تاجزاده و زهرا رهنورد، پس از تحمل سالها زندان و برخوردهای قهری از سوی حکومت، همچنان استوار بر اصول وطندوستی و منافع ملی و اصلاحات ساختاری از داخل است. در مقابل، گروهی قرار دارند که دست متجاوز خارجی میفشرند تا بلکه بر خاکستر ویرانههای ایران برای خود جایگاهی برپا کنند. توجه به تفاوت بنیادین این دو نگرش و مرور تاریخ ایران و نمونههای جهانی، آشکارا نشان میدهد که کدام جریان و نگرش در سمت درست ایران و تاریخ ایستاده است.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
گفتار تحلیلی سردبیر فراز
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش