علی امرایی از سال ۱۳۹۶ به عنوان مدیرعامل فولاد سنگان خراسان منصوب شد. به دلیل فقدان اطلاعات مالی شرکت فولاد سنگان خراسان قبل از سال ۱۴۰۰ در سامانه کدال، عملکرد علی امرایی در فولاد سنگان خراسان را بعد از این سال که صورتهای مالی شرکت به صورت رسمی منتشر شده است، بررسی میکنیم.
طبق بررسیهای فراز، هزینههای اداری و عمومی شرکت فولاد سنگان خراسان تحت مدیریت علی امرایی نکات مهمی را نمایان میکند. هزینههای این بخش از ۲۳ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۹ به ۷۷ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ افزایش یافت، یعنی بیش از سه برابر تنها در یک سال. موضوعی که البته به راهاندازی کارخانه تولید کنسانتره سنگآهن نسبت داده شده است. اما این پایان ماجرا نبود؛ در سال ۱۴۰۳ هزینههای اداری و عمومی به ۵۴۴ میلیارد تومان رسید، رشدی هفت برابری نسبت به سال ۱۴۰۰.
از سوی دیگر، هزینههای مربوط به غذا و پذیرایی نیز از ۱ میلیارد و ۲۶۰ میلیون تومان در سال ۱۳۹۹ به ۱۰میلیارد و ۶۶۹ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰ و در نهایت به ۴۱ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده که چهار برابر افزایش را نشان میدهد. افزایشهای غیرمتناسب هزینهها در مقابل درآمد، این سؤال را مطرح میکند که آیا این هزینههای نجومی در مدیریت هزینه و بهینهسازی منابع توجیهی منطقی دارد یا صرفاً در سایه مدیریت علی امرایی شکل گرفته است؟
با وجود این عملکرد مالی که جهش قابل توجه هزینهها را نشان میدهد، انتصاب علی امرایی به مدیرعاملی گهرزمین توسط گروه سرمایهگذاری امید که بابک ابراهیمی مدیرعامل آن است، جای تامل دارد.
بابک ابراهیمی که کمتر از ۹ ماه است به عنوان مدیرعامل گروه سرمایهگذاری امید منصوب شده، پیشتر در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳عضو و رئیس هیئتمدیره پتروشیمی مارون بوده؛ شرکتی که امین امرایی، برادر علی امرایی، پس از حضور بابک ابراهیمی در هیئت مدیره پتروشیمی مارون، به مدیرعاملی این شرکت منصوب شده بود. البته در گزارشی هم به عملکرد امین امرایی پرداخته بودیم که اتفاقا امین هم مانند علی امرایی، افزایش بیسابقهای در هزینههای اداری و عمومی داشته است. اکنون بابک ابراهیمی، حکم مدیرعاملی برادر دیگر امرایی را در شرکتی معدنی و بزرگ با ارزش بازاری نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان صادر کرده است.
درواقع باتوجه به این موضوع میتوان گفت: «هرجا بابک ابراهیمی حضور دارد، احتمالا نام یکی از امراییها به چشم میخورد.»
در این وضعیت، پرسشهایی کلیدی مطرح است که جامعه، سهامداران و بازار سرمایه حق دارند پاسخ آن را بدانند؛ از جمله اینکه ملاک انتخاب مدیران چیست؟ چگونه امکان دارد مدیرانی با رشد هزینههای قابل تامل در سمتهای بزرگتر منصوب شوند؟ آیا واقعاً شایستهسالاری معیار اصلی است یا حلقه روابط و بدهبستانهای مدیریتی؟
بدون پاسخ روشن به این سوالات، این انتصابها نه تنها اعتماد عمومی را تضعیف میکند، بلکه سیگنال نامطلوبی به بازار سرمایه و مدیران اقتصادی میفرستد، در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری به مدیریت قوی و شفاف نیاز دارد تا بتواند از پیچ و خم بحرانهای اقتصادی و سیاسی سربلند بیرون آید.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
در گفت وگوی محمد منظرپور با مازیار خسروی بررسی شد
در گفتوگو با سیدهادی میرعلمی مطرح شد
یارانه سوخت هواپیما؛ چاهی بیانتها از جیب فقرا به کام ثروتمندان
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش