زلنسکی باید صلح را بپذیرد این را ددی (یعنی ترامپ) گفته است! همچنان که علیف با آن سبیل ورنتابیده و پاشینیان؛ و جولانی جوان خوشخیال سوری باید میپذیرفتند. اگر خواستند میتوانند کمی جولان دهند مثل جولانی که به هوای تصرف «جولان» با «دروزی»ها درگیر شد، آن هم بیشتر برای آنکه تاریخ چند سطری هم که شده ولو به تسامح و اغماض از ایستادگی آنها یاد کند که مبادا تخم حقارت در خاک قلب نسلهای بعد جا خوش کند و مبادا جنبشهای وطنپرستانه و ملیگرایانه یا عقدههای از جنس هیتلری از دل آن سربرآورد. با اینهمه دست آخر باید کوتاه بیایند و الّا نه تنها از پول توو جیبی ددی خبری نیست بلکه ممکن است قهرش بگیرد! همچنان که جولانی را هوا برداشت و همین باعث شد کمی خشونت چاشنی کنند تا سر به راه شود.
پوتین از دیدار با ترامپ سرمست و خوشحال به کرملین بازگشت و تا آنجا که دیدیم و شنیدیم رسانههای آمریکایی او را پیروز این دیدار اعلام کردند، که این هم شاید جزئی از سناریوی نمایش ترامپ بود. همچنان که پس از ورود پوتین و خوشوبش از سر صداقتش با ترامپ و خطاب «سلام همسایه»؛ نوای مارش بمب افکنهای بی۲ بینازنین ترامپ که برایش خیلی هم نازنیناند به همراه اسکورت جنگندههای «اف چند و چند»، او را به اضطراب انداخت و غافلگیرش کرد. شاید فکرش را نمیکرد انقدر گرم از او استقبال شود. همچنان که وقتی وارد سالن اولیه شدند و نشستند(زیر عبارت PURSUING PEACE«در تعقیب صلح» با حروف درشت که روی دیوار پشت سرشان خودنمایی میکرد) خبرنگاران آمریکایی انگار که گروه کُر این ارکستر باشند، شبیه همهمهء دستهء پرندگان شروع به سوال پرسیدن کردند و پوتین که هنوز در بُهت پردهء اول از این نمایش بود، برای بار دوم غافلگیر شد و اگر پوتین، پوتین نبود؛ شاید دست و پایش را گم میکرد، اما با بالا و پایین انداختن ابروانش و لبخند تعجب، گیجی خود را پنهان کرد.
با این وجود، او به عنوان رهبر روسیه؛ یکی از دو قطب قدرت جهانی تا پیش از تحقق نظم نوی آتی، پیشاپیش تا اینجای بازی را، هرچند به احتمال واگذاری بخشهایی از اوکراین به روسیه، باخته است. البته نه بخاطر آنچه در مذاکره با ترامپ ممکن است بدهد یا بگیرد، بلکه به آن خاطر که در سناریوی نوشته شدهٔ ترامپ بازی کرده و قیمومیت(همان ددی بودن) آمریکا را به رسمیت شناخته و به مخابره پیام پذیرش دیکتاتوری فراسرزمینی ترامپ صحه گذاشته است. هرچند رفتار ترامپ با او، نهچون رفتارش با علیف و پاشینیان که کمی با احترام بیشتر همراه بود و طبیعی هم است که چنین باشد، اما نهایتا کارگردان این صحنه نیز همان شومن زردمویِ سرخرویِ درشت جثهء آمریکاییست که بیشتر از پوتین به دوربینها عادت و حتی علاقه دارد، همچنان که به تحقیر دیگران، و آن را پنهان نمیکند؛ تو گویی از آن لذت میبرد، حتی شاید بیشتر از آنکه در بده بستانهای سیاسی و اقتصادی نفع برد.
بگذریم، زلنسکی هرچند (با فرض صادق بودنش برخلاف تصور بسیاری از اوکراینیها) از «مقاومت» و «تسلیم» نشدن گفته، اما سرانجام باید بپذیرد که این عرصه نه جولنگه اوست چه أنکه حتی به مذاکره درباره کشورش دعوت هم نشد. رفتار ترامپ با او، همچنان که پیش از این با مکرون، رئیس فرانسه چنین بود؛ مثل یک بچه یتیم حرف گوش کن است. اینها رهبران اجارهایاند که رَحِم سرزمینشان را به استعمار اجاره دادهاند، یا بسان مرغان پرندهاند که روی تخمهای اژدها خوابیدهاند.
به هر رو سریال صلح سازیهای ترامپ ادامه خواهد داشت. او سناریوهای قبلی را به خوبی کارگردانی کرده و تا اینجا حتی از طرف «هیلاری کلینتون» که دشمن حزبی و رقیب انتخاباتیاش بوده، شایستگی نامزدی جایزه صلح را کسب کرده؛ و اگر به نقطه مطلوب برسد، جایزه را از آن خود خواهد کرد. او ادامه خواهد داد تا همه جوایز را درو کند.
حدس اینکه فصل بعد و لوکیشن بعدی این سریال چگونه و در کدام کشور باشد، چندان دشوار نیست؛ لبنان، عراق یا اینجا، ایران. اما تاکنون، جبهه مقاومت زیر بار قیمومیت او نرفته، همچنان که «حزب الله» لبنان حاضر به تحویل سلاحش نشد؛ چراکه برخلاف بازیگران سه فصل گذشته، بازیگران این صحنه چندان به این ایدهء رومانتیک که اگر در مقابل تفنگ که بسوی تو نشانه رفته، گل سرخ پیشکش حریف کنند، او دست از سر آنان برخواهد داشت و زمین را از خون سرخ رنگین نخواهد کرد، قائل نیستند. و آقای مسعود پزشکیان رئیس جمهوری ایران (فارغ از چند و چون و چگونگی گفتنش) به درستی در گفتوگوی اخیرش با رسانهها اعلام کرد که؛ اگر استقلال میخواهید باید سختیها را تحمل کنید و حتی چیزهای دیگر را.
دیگران را نمیدانم، اما ملی گرایی ایرانی، دادن سرزمین را برنمی تابد، چه بسا آنگاه که از ملی گرایی ایرانی سخن به میان میآید، تصویر مردم، اغلب مرزهای امپراطوری ایران در دوره «کوروش کبیر» را از آنسوی هند در آسیا تا بخشهایی از اروپا(تا روم و یونان) و حتی اوکراین را در برمیگیرد. فی المجلس نکتهای درباره پسوند «کبیر» که با نام «کوروش» که در ذهن ایرانی همنشین هم هستند، وجود دارد، اینکه در دوره معاصر، نام امام خمینی(ره) در لسان بسیاری بهویژه رهبر «معظم» ایران بسیار با عنوان «خمینی کبیر» یاد میشود. مرحوم علامه ذوالفنون حسن حسن زاده آملی که صاحب تالیفات بسیار در علوم مختلفه از ریاضی و هیئت و نجوم تا فقه و فلسفه و عرفان است، در یکی از تالیفات عرفانیاش به نام «انسان در عرف عرفان»، در درآمدش که کتاب را به «رهبری» تقدیم میدارد، از ایشان با عنوان «خامنهای کبیر» یاد میکند.
باری بگذریم، دیروز در یکی از این آلات فضای مجازی از یک کارشناس ژئوپلتیک اوکراینی؛ «جان مپین» که دلش از توافق پوتین و ترامپ خون بود و سینه اش سنگینی میکرد، خواندم که نوشته بود: «"هو ایز اگزکتلی اوکراین؟" اوکراین دقیقا «کیست»؟ یکی از پوچترین جملاتی که بیوقفه در رسانههای غرب تکرار میشود، این ادعای مقدسنما است که «اوکراین خودش تصمیم میگیرد». دولتمردان این را با قیافهای جدی بیان میکنند. کارشناسان آن را طوری مینویسند که انگار وحی الهی است. اما لحظهای مکث کنید. «اوکراین» دقیقاً کیست؟ آیا یک توده زمین تصمیم میگیرد؟ آیا استپهای دونباس، مزارع خرسون یا خط ساحلی دریای سیاه به نحوی جلسهای تشکیل میدهند و رأی میدهند؟ البته که نه. جغرافیا بیصدا است. خاک نمیتواند معاهدات را امضا کند، و نه رودخانهها میتوانند جنگ اعلام کنند.»
او که گویی معنای دیکتاتوری فراسرزمینی ترامپ را عمیقا دریافته، شِکوه میکند که: «بنابراین وقتی رهبران غربی با وقار و خودپسندانه اعلام میکنند که «اوکراین تصمیم گرفته است»، منظورشان در عمل این است که تصمیمات در واشنگتن، بروکسل یا لندن گرفته شده و در کیف مهر تایید خورده است... لبهای عروسک خیمهشببازی تکان میخورد، اما صدا متعلق به شخص دیگری است. این حاکمیت نیست. این نمایش توخالی حاکمیت است.» او ناراحت از اینکه بقای اوکراین در میدان جنگ به «سلاحهای وارداتی» گره خورده، اینگونه پایان میدهد: «تنها ترجمه صادقانه از عبارت «اوکراین تصمیم میگیرد» این است: تصمیمات در جای دیگری گرفته شده است. مردم اوکراین موظف به اطاعت هستند.»
باری، اما رهبر ایران در پی حمله اسراییل اعلام کرد: «ملّت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد ــ همچنان که تا حالا ایستاده ــ در مقابل صلح تحمیلی(هم) محکم میایستد. ملّت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچ کس نمیشود.»
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
در گفت وگوی محمد منظرپور با مازیار خسروی بررسی شد
در گفتوگو با سیدهادی میرعلمی مطرح شد
یارانه سوخت هواپیما؛ چاهی بیانتها از جیب فقرا به کام ثروتمندان
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش